سرویس: اجتماعی » پزشکی و سلامت 00:40 - یکشنبه 15 شهریور 1394

دانشی که سود نمی بخشد!

نگاهی جدید به علم دینی/ معرفی کتاب «عبرت های خلقت با رویکرد فیزیولوژیک»

هر علمی از جمله فیزیولوژی باید در راه رضای خدا و شناخت خداوند قادر متعال و حکیم مهربان باشد و با شناختی که از ارباب مهربانش بدست آورده است در راه اطاعت از اوامر او بسیار کوشا باشد. بیایید خود قضاوت کنیم که آیا استاد و دانشجو در پی شناخت قدرت ها و حکمت ها و نعمت های پروردگار خود هستند یا خیر؟

به گزارش اصفهان شرق به نقل از ندای اصفهان، عبرت های خلقت با رویکرد فیزیولوژیک اثر «قاسم زارعی» کتابی است در حدود ۹۰۰ صفحه که با روشی جدید و سبکی تمثیلی به بیان پدیده های فیزیولوژیک بدن انسان و موضوعات معنوی دین اسلام پرداخته است.

این کتاب که به همت نشر «آسمان نگار» به چاپ رسیده است، برای استفاده عموم مردم علی الخصوص دانشجویان رشته های پزشکی و پیراپزشکی مورد بهره خواهد بود.
شما همچنین می توانید کتاب حاضر را از غرفه ۳۵۰ نمایشگاه کتاب اصفهان تهیه کنید.
شماره تماس جهت تهیه کتاب ۰۹۱۳۲۲۴۴۸۳۶
در ادامه، مقدمه این کتاب را که در اختیار پایگاه خبری تحلیلی ندای اصفهان قرار گرفته است با هم می خوانیم.
***
یا حی یا قیوم یا أحد یا صمد یا علی یا عظیم؛ خداوند متعال به منزلت و ارزش علم و جوینده و آموزگار آن عنایت خاصی مبذول داشته و آنان را از سایر طبقات ممتاز ساخته است. تا جایی که علم و دانش واقعی را، جزئی از علت کلی و اساسی آفرینش همه پدیده های هستی جهان معرفی می فرماید.

احادیث و روایات فراوانی درباره اهمیت علم و علماء و متعلّمان و سوق دادن مسلمانان به سمت کسب علم وجود دارد؛ تا جایی که علم جویی بر یک انسان مسلمان و خداشناس واجب است.

کتاب عبرت های خلقتاز جمله برخی روایات به این شرح هستند:

– پیامبر خدا ص فرمودند: دانایی، سر آمد همه خوبی هاست و نادانی سر آمد همه بدی ها. (۱)

– پیامبر خدا ص فرمودند: با ارزش ترین مردم، کسانی هستند که از دانش بیشتری برخوردارند و کم ارزش ترین مردم کسانی هستند که از دانش کمتری بهره مندند. (۲)

– امام علی ع فرمودند: همانا دانش (مایه) زندگی دل هاست و روشن کننده دیدگان کور و نیروبخش بدن های ناتوان.

– امام علی ع فرمودند: ای کمیل! دانش بهتر از دارایی است. زیرا د انش از تو نگهبانی می کند اما از دارایی تو باید نگهبانی کنی، دارایی با خرج کردن کم می شود، اما دانش با انفاق زیاد می گردد. و دست پرورده مال و ثروت با از بین رفتن آن از بین می رود (احترام و موقعیت اجتماعی خود را از دست می دهد. (۳)

– امام باقر ع فرمودند: دلی که در آن چیزی از دانش نباشد، مانند خانه ی ویرانه ای است که آبادکننده ای ندارد. (۴)

– امام باقر ع فرمودند: یک ساعت مذاکره علمی، بهتر از یک شب عبادت است.

– پیامبر خدا ص فرمودند: طلب دانش، بر هر مسلمانی واجب است. بدانید که خداوند جویندگان دانش را دوست دارد (۵)

– امام باقر ع فرمودند: جنبندگان زمین و ماهیان دریاها و هر موجود ریز و درشتی در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار خوبی ها آمرزش می طلبند. (۶)

– امام صادق ع فرمودند: علمای شیعه ما، نگهبانان مرزی هستند که در آن سویش ابلیس و دیوهای او قرار دارند و جلوی یورش آنها به شیعیان ناتوان ما و تسلط یافتن ابلیس و پیروان او بر آنان را می گیرد. (۷)

اماّ سؤال بسیار مهم و قابل بحث و تحقیق این است که آیا همه ی این مطالبی که در کتاب ها بیان می شوند، علم محسوب می شوند؟ آیا ارزشمند خواهند بود و یا خیر؟ آیا فیزیک و شیمی و ریاضی و پزشکی و الهیات و… همه علم محسوب می شوند و خواندن آنها علم آموزی است و نزد خداوند متعال ارزش دارد و موجبات رضایت او را فراهم می آورد؟ یا خیر؟

در روایات جواب این سؤال بسیار مهم را می یابیم:

پیامبر خدا ص فرمودند: هر که دانشی را برای خدا بیاموزد، به هیچ بابی از آن نرسد مگر اینکه بیش از پیش، خود را حقیرتر بیند، با مردم افتاده تر شود، ترسش از خدا بیشتر گردد و در دین کوشاتر شود. چنین کسی از علم بهر ه مند می شود پس، باید آن را بیاموزد. اماّ کسی که دانش را برای دنیا و منزلت یافتن نزد مردم و موقعیت یافتن نزد مسلکان و حاکم فرا گیرد، به هیچ بابی از آن نرسد مگر اینکه خودبزرگبین تر شود و بر مردم بیشتر بزرگی فروشد و از خدا بیشتر غافل شود و از دین بیشتر فاصله گیرد. چنین کسی از دانش سود نمی برد، بنابراین، باید (از تحصیل دانش) خودداری ورزد و علیه خود حجت و پشیمانی و رسوایی در روز قیامت فراهم نیاورد. (۸)

– پیامبر خدا ص فرمودند: هرکه دانش را برای غیر خدا بیاموزد، جایگاهش دوزخ است. (۹)

– امام علی ع فرمودند: میوه دانش پرستش است. (۱۰)

– امام علی ع فرمودند: میوه دانش، خالص گردانیدن عمل (برای خدا) است. (۱۱)

– امام علی ع فرمودند: علم بدون عمل وزر و وبال است، و عمل بدون علم گمراهی است. (۱۲)

– امام علی ع فرمودند: دانشمند پرده در و عابد نادان، پشت مرا شکستند زیرا نادان با عبادت خود مردم را فریب می دهد و دانشمند با تبه کاری های خود آنان را فراری می دهد. (۱۳)

– پیامبر خدا ص فرمودند: بدانید بدترین بد، علمای بدند و خوب ترین خوب علمای خوبند. (۱۴)

– امام صادق ع فرمودند: ملعون است، ملعون است، آن عالمی که از سلطان ستمگری دنباله روی کند و او را در ستمکاریش یاری دهد. (۱۵)

– امام حسن عسگری ع فرمودند (در وصف علمای بدکردار): زیان آنها برای شیعیان ناتوان (و آسیب پذیر) ما بیشتر از سپاه یزید برای حسین بن علی ع و یاران اوست، زیرا آنها جان و مال ایشان را گرفتند و این علمای بدکردار… در دل شیعیان ناتوان ما شک و شبهه می اندازند و گمراهشان می کنند. (۱۶)

– امام علی ع فرمودند: بهترین دانش ها، دانشی است که تو را اصلاح کند. (۱۷)

– امام باقر ع فرمودند: اگر به شرق و غرب بروید، هرگز دانش درستی را نخواهید یافت، مگر همان چیزی که از ما خاندان صادر شود. (۱۸)

تا اینجا مشخص شد که هر علمی از جمله فیزیولوژی باید در راه رضای خدا و شناخت خداوند قادر متعال و حکیم مهربان باشد و با شناختی که از ارباب مهربانش بدست آورده است در راه اطاعت از اوامر او بسیار کوشا باشد؛ بنابراین بیایید خود قضاوت کنیم که آیا استاد و دانشجو در پی شناخت قدرت ها و حکمت ها و نعمت های پروردگار خود هستند یا خیر؟ آیا می توان نام «علم» را روی مطالبی که در دانشگاه ها تدریس می شوند گذاشت یا خیر؟ آیا در رفتار و گفتار و کردار ایشان تغییراتی در جهت سعادتمندی و کمال ایجاد کرده است یا خیر؟ آیا آن روشنفکران غرب زده بی اراده ی اسیر بندِ هوای نفس و گروه ها و حزب ها و تشکیلات مختلف در سطح کره ی زمین که خود را (انسان را) همه کاره ی جهان می بینند و نقشی برای خداوند قایل نیستند، واقعا روشن فکر هستند؟ آیا اصلا فکر کرده اند یا خیر؟ معتقد بودند که خودشان و سران و بزرگانشان می توانند برنامه ی سعادتمندی انسان و بشریت را طراحی کنند، آیا همه ی آنها شکست نخوردند؟ همانطور که تاریخ بارها و بارها این موضوع مهم را نشان داده است تمام این مکتب های انحرافی چون ساخته دست بشر هستند همگی ناقص و پوچ و مضر هستند و اگر انسان ها با عقل سالم (با محوریت توحید واقعی) تفکر کنند مطمئناَ به اشتباه خود پی می برند.

رنه گنون می گوید: چون هیچ گونه نسبت معنوی اصیل در این تمدن ها و در این نوع از علوم موجود نمی باشد تا مردم بتوانند بر آن تکیه کنند، ناگزیر دست به دامان سنن ساختگی و کاذب می شوند، سننی که هرگز وجود خارجی نداشته و لذا اغتشاش و هرج مرج به بار می آورند.

نوع نگاهی که امروزه غرب به مد لباس و تجمل گرایی و دنیاطلبی و مقام دوستی و رفتارها و گفتارهای غیر عاقلانه دارد خود گویای انحرافات و ضد خد ا بودن این رفتارهاست و ریشه ی همه ی این مشکلات به عدم التزام به دین و قوانین درست الهی برمی گردد. در تمدن غرب با عالمانی روبرو می شوید که در اوج تخصص علمی هیچ گونه آگاهی به سنن معنوی ندارند. تا آنجا که بعضا خدا را نیز باور ندارند و توجه کافی به اراده و تسلط و قدرت و حکمت او ندارند، لذا برای کسی که متوجه است و بصیرت کافی به مبدأ و معاد و توحید و امامت و نبوت دارد کاملاً واضح است که علم بدون یاد خدا در واقع همان جهل مرکب خواهد شد چرا که فرد اصل منشأ جهان خلقت را نمی داند و از طرفی هم خود را صاحب علم و تحصیلات می بیند و بی نیاز از آموختن. و با غفلتی که پیدا کرده است آرام آرام حس معنوی اش را از دست می دهد و پس از مدتی دیگر خدا و غیب را حس نمی کند و…

حال که سخن به اینجا کشید گوش جان می سپاریم به این چند کلام از امیر المؤمنین علی ع که فرمودند: کجا می روید و چگونه باز گردانده می شوید، در حالی که علَم ها استوار و نشانه ها آشکار و چراغ های روشن برپاست؟ چنین سرگردان به کجا می روید؟ چرا سرگشته و متحیرید، در حالی که عترت پیامبرتان در میان شماست و آنان ذمام های حق و پرچم های دین و زبان های صدق هستند؟ پس آنان را در بهترین جایگاه قرآن جا دهید و چون تشنگان سوزان بر این چشمه ها هجوم آورید. (۱۹)

در واقع دوستی و محبت دنیاست که ریشه ی همه ی خطاها و عذاب های اخروی است، چنان که دوستی خداوند ریشه ی همه درستی ها در دنیا و منشأ همه ی برخورداری ها در آخرت است. منشأ فریب خوردن از دنیا، فراموشیِ یاد خدا و یاد معاد و اطاعت از امام، و پر شدن قلب از دوستی و محبت آن است و این همان امر وجودی است که روز قیامت به صورت عذاب ظاهر می شود.

ولی مطلق خداوند سبحان است که در ولایتش مشابهی و در سلطنتش شریکی و در سیطره اش همتایی و در شکوه بزرگواری اش مانندی ندارد و به طور کلی ولّی ای است که به ضرورت ازلی هیچ مثل او نیست، فقط خدای سبحان مدار ولایت و سیطره نفس آدمی است، نه چیز دیگر. پس، خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند و آنان را از تاریکی ها بیرون می برد و به سوی روشنایی هدایت می کند و کسانی که کفر

ورزیده اند، سرپرستانشان طاغوت هایند که آنان را از نور بیرون می برند و به تاریکی های کفر و شرک و عصیان می کشانند که اینان همدم آتشند و در آن جاودانه اند.

حال که سخن از نفس به میان آمد، و این که کتاب حاضر هم از مباحث فیزیولوژیک که در جسم آدمی (نه روح آدمی) رخ می دهد سخن به میان آورده است، بسیار به جا و مناسب است که درباره اهمیت شناخت نفس هم احادیثی بیان نماییم.

در روایات می خوانیم:

– کسی که نفس خود را پاک سازی نکند از عقل سود نمی برد. (۲۰)

– کسی که غفلت بر او چیره شود، قلب او می میرد. (۲۱)
– وای بر کسی که غفلت بر او چیره شود. چون کوچ کردن را فراموش می کند و آماده سفر نمی شود. (۲۲)

– اگر از هوای نفست پیروی کنی، تو را نابینا و ناشنوا می سازد و پناهگاهت را ویران ساخته، نابودت می کند. (۲۳)

– در عجبم چگونه کسی که نفس خود را می شناسد، به عالم فانی اش گرفته است. (۲۴)

– هر اندازه علم انسان بیشتر شود، توجهش به نفس فزون تر می شود و در تربیت و شایستگی آن کوشاتر می گردد. (۲۵)

– دوراندیش کسی است که نفس خود را در بند حساب کشد و با خشم بر آن مالکش شود و در صحنه ی جهاد، آن را بکشد. (۲۶)

اما راه مقابله با نفس چیست؟ امام کاظم ع در جواب این سؤال می فرماید: پروردگارا، تو از آفریده هایت در حجاب نیستی، جز این که اعمالشان مانع دیدار می شود و من می دانم که بهترین توشه برای مسافر کوی تو، اراده ی استواری است که با آن تو را بر من برمی گزیند و قلب من با این اراد ه ی محکم با تو راز و نیاز می کند.

حال با این مطالب مهمی که مطرح شد پر واضح خواهد بود که: در جامعه ی ما (که در دوره ی آخرالزمان هستیم) که می توان گفت هوای نفس و شیاطین انسی و جنی در بیشترین فعالیت خود هستند، بسیار لازم و ضروری و حیاتی است تا کتاب هایی نوشته شود که علم واقعی را مورد بحث و توجه قرار دهند و بدیهی است که ثمره ی چنین علمی پاک و مطهر شدن متعلم، و سیر الی الله خواهد بود. و این اتفاق مبارک باید در

سطح کلیه کتاب ها در کل دانشگاه های کشور انجام گیرد، تا اولا از کپی برداری های کتاب های خارجی فاصله بگیریم و مستقلاً تولید علم کنیم و ثانیا خود کتاب هایی را به تحریر درآوریم که برای سایر نقاط دنیا هم قابل استفاه واقع شود (و موضوعات معنوی را هم بیان کنیم).

اما سوال مهم اینجا است که چگونه می توانیم در کتاب های دانشگاهی موضوعات معنوی را به نحوی دقیق و درست و شیرین بگنجانیم؟ راه های مختلفی دارد، مثلا می توان در ابتدای هر فصل یک یا چند حدیث درباره آن موضوعی که در فصل مربوطه بحث می شود بیان کنیم. یا اینکه در داخل مطالب علمی موضوعاتی که در احادیث و روایات و آیات درباره آن مطلب بیان شده است را مطرح کنیم، و یا اینکه از مبحث علمی مطرح شده یک تشبیه و یا تمثیلی بیاوریم که نتیجه آن تشبیه یا مثال علمی رسیدن به یک موضوع معنوی باشد و یا… که در این کتاب سعی شده هر سه راه را انجام دهیم؛ البته راه سوم مورد توجه بیشتری قرار گرفت که نام کتاب هم به همین راه دلالت دارد.

سعی کرده ایم که مکانیسم ها و عملکردها و اتفاقاتی که در سلول و بافت ها می افتد را اولاً بیان کنیم و ثانیاً از آنها عبرت بگیریم و حکمتی از این مکانیسم ها بیاموزیم و به موضوعات معنوی برسیم.

حال به آیات و روایاتی که درباره اهمیت عبرت آموزی و حکمت آموزی است توجه کنیم:

– به هرکه خواهد حکمت عطا کند و به هر که حکمت عطا شود نیکی فراوان داده شده است و جز خردمندان پند نپذیرند. (۲۷)

– از سفارش های لقمان حکیم به فرزندش: فرزندم، حمکت بیاموز تا ارجمند شوی، زیرا حکمت به دین رهنمون می شود و بنده را بر آزاده شرافت می بخشد و تهیدست را از ثروتمند بالاتر برد و کوچک را از بزرگ پیش می اندازد.

– پیامبر اکرم (ص) فرمودند: سخن حکیمانه ای که مؤمن بشنود بهتر از عبادت یک سال است. (۲۸)

– امام صادق ع فرمودند: همانا حکمت عبارت است از شناخت و فهم دین، پس هر یک از شما که در دین فقیه و فهیم باشد حکیم است. (۲۹)

– امام کاظم ع فرمودند: همانا زراعت در زمین نرم می روید و بر روی سنگ نمی روید. حکمت نیز چنین است در دل های افتاده آبادان می شود و در دل خودستای گردن فراز پرورش نمی یابد، زیرا که خداوند افتادگی را ابزار خرد قرار داده است. (۳۰)

– امام علی ع فرمودند: هر که حکمت در دلش جای گیرد، عبرت شناس می شود. (۳۱)
– امام علی ع فرمودند: هر که عبرت گیرد، بینش یابد و هرکه بینش یابد فهیم گردد و هر که فهیم گردد دانا شود. (۳۲)

– امام علی ع فرمودند: چه بسیارند عبرت ها و چه اندک اند عبرت گیرنده ها. (۳۳)

– امام علی ع فرمودند: هر که عبرت گرفتنش زیاد باشد، کمتر بلغزد. (۳۴)

کتاب حاضر دارای هفت فصل است و در هر فصل یک بخش فیزیولوژی مطرح می شود و مملو از تشبیهات و تمثیلات معنوی می باشد؛ که برای کلیه دانشجویان و دانش آموختگان و اساتید رشته های پزشکی و پیراپزشکی و تا حدودی عموم مردم مورد استفاده خواهد بود. لذا این کتاب مقدمه ای خواهد بود برای انجام کارهای بزرگتر که با در نظر داشتن اهمیت بیان موضوعات معنوی در غالب کتب علمی به رشته تحریر درآمده است. البته برای اینکه همراهی علم و معنویت در همه علوم و دانشکده ها و دانشسراها با جدیت اجرا شود مستلزم همکاری و همیاری خالصانه کلیه دانشجویان، اساتید و دانشمندان در سرتاسر کشور می باشد. لازم به ذکر است که هرگونه تلاش برای رساندن نام خداوند متعال مهربان و نام ائمه ی معصومین (و راه و رسم ایشان در بندگی خدا) به بندگان خدا دارای اجر ویژه ای خواهد بود.

برای ارتباطات بیشتر و ارسال نظرات و پیشنهادات خود از آدرس روبرو استفاده نمایید. yamahdi123@gmail.com

پی نوشت

۱- بحار الانوار ج ۷۷ ، ص ۱۷۵ .

۲- امالی الصدوق، ص ۲۷ ، حکدیث ۴

۳- نهج البلاغه، حمکت ۱۴۷

۴- امالی طوسی، ص ۵۴۳ ، حدیث ۱۱۶۵۶

۵- کافی، ج ۱، ص ۳۰

۶- ثواب اعمال، ص ۱۵۹

۷- میزان الحکمه، حدیث ۴۵۳۶

۸- میزان الحکمه، حدیث ۴۵۰۶

۹- کنز العمال، حدیث ۲۰۳۵

۱۰- غرر الحکم، ۴۶۰۰

۱۱- غرر الحکم حدیث ۴۶۴۲

۱۲- غرر الحکم، حدیث ۱۵۸۷

۱۳- میزان الحکمه، حدیث ۴۵۵۴

۱۴- میزان الحکمه ، حدیث ۴۵۶۴

۱۵- بحار الانوار، ج ۷۵ ، ص ۳۸۱

۱۶- میزان الحکمه، حدیث ۴۵۶۷

۱۷- میزان الحکمه، حدیث ۴۵۷۸

۱۸- بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۲

۱۹- نهج البلاغه، خطبه ی ۸۷

۲۰- غرر الحکم، فصل ۱، حدیث ۱۳۶۶

۲۱- غرر الحکم، فصل ۷۸ ، حدیث ۷۸

۲۲- غرر الحکم، فصل ۸۳ ، حدیث ۲۹

۲۳- غرر الحکم، فصل ۱۳ ، حدیث ۴۷

۲۴- غرر الحکم، ج ۴، حدیث ۶۲۶۴

۲۵- غرر الحکم، فصل ۶۸ ، حدیث ۱۰

۲۶- غرر الحکم، حدیث ۱۹۸

۲۷- سوره بقره، آیه ۲۶۹

۲۸- بحار الانوار، ج ۱۳ ، ص ۴۳۲

۲۹- بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۵۱

۳۰- بحار الانوار، ج ۷۸ ، ص ۲۵۵

۳۱- غررالحکم، حدیث ۸۷۰۶

۳۲- میزان الحکمه، حدیث ۳۹۷۱

۳۳- میزان الحکمه، حدیث ۳۹۷۶

۳۴- میزان الحکمه، حدیث ۳۹۸۰

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.