سرویس: غیر تولیدی » تنظیمی 10:53 - جمعه 01 خرداد 1394

گفتگوی خواندنی:

بخشی از صدای زندگی ام را در جزیره مجنون جا گذاشتم

رمز پیروزی انقلاب ما وحدت ملت و پیروی از حضرت امام بود. تداوم انقلابمان هم همین است،

به گزارش ولی الله عرب مختاری خبرنگار اصفهان شرق از جرقویه سفلی، در تقویم رسمی کشور چهارم شعبان المعظم مصادف با سالروز میلاد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، روز جانباز نام گذاری شده است. عباس علیه السلام بزرگ جانباز تاریخ انسانیت که صحنه کربلا را تجلیگاه ایثار و جانبازی نمود.

این روز به نام کسانی نامگذاری شده که یادگاران روزهای عشق و حماسه هستند و خاطرات مجسّم سال هایی که درهای آسمان به روی عاشقان باز بود و فرشتگان در آسمانِ زمین گرم گلچینی می کردند.

به مناسبت فرارسیدن روز جانباز پای صحبت های یکی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس داشتیم.

IMG_20150425_005444

* لطفا خودتان را معرفی بفرمایید؟
بختیار عرب صالحی هستم ، متولد 1340 ، در شهر نصرآباد، در خانواده ای مذهبی ، تحصیلات ابتدایی خود را در شهر نصرآباد ، که آن موقع روستا بود ، به پایان رساندم ، سال اول راهنمایی را در روستای آذرخواران و دوم و سوم را در محمدآباد گذراندم ، و سپس تنها رشته موجود رشته اقتصاد بود که در دبیرستان خیام ( شهید بهشتی فعلی ) محمدآباد و سال چهارم را در شهرضا ( آموزشگاه شهید رهنمایی فعلی) طی کردم و دیپلم گرفتم.آن موقع دانشگاه ها تعطیل بود که به سربازی رفتم و مدتی از دوران سربازی را در جبهه بودم و پس از پایان سربازی از طریق بسیج به جبهه اعزام شدم که در مجموع به مدت 21 ماه در جبهه هابی نبرد حق علیه باطل حضور داشتم. همان موقع در زمان جنگ در آزمون ورودی دانشگاه تربیت معلم که در دارخوئین برگزار شد، شرکت نمودم و قبول شدم و با فوق دیپلم پرورشی در آموزش و پرورش جرقویه مشغول به کار شدم و در حین کار در دانشگاه اصفهان در مقطع کارشناسی رشته مشاوره قبول شدم و پس از آن موفق به اخد مدرک کارشناسی ارشد در رشته مدیریت آموزشی شدم.
*در چه سالی به جبهه اعزام شدید و نحوه جانباز شدنتان را توضیح بدهید؟
خدمتتان عرض کنم ما وقتی که پیام حضرت امام را در رابطه با ضرورت حضور جوانان در جبهه می شنیدیم دیگر خودمان را نمی شناختیم ، و عاشق اعزام به جبهه بودیم ، سراسر جبهه همه اش خاطره است ، ولی در عملیات آزاد سازی خرمشهر اتفاقات خاصی افتاد که خیلی جالب بود؛ بنده در عملیات خیبر در جزیره مجنون از ناحیه گوش مجروح شدم و در جزیره خندق به اتفاق یکی از دوستان و فرمانده اطلاعات لشکر امام حسین علیه السلام بودیم که هواپیمای دشمن منطقه را بمباران کرد ، و دوست بنده که محمدحسین باغبان بود، از ناحیه سر ترکش خورد و موج انفجار سر او را قطع کرد ، و بنده در کنارش بودم و از ناحیه گوش مجروح و موج انفجار گوش و شنوایی بنده را دچار مشکل کرد، و مدتی هم در جبهه ها از سینه ام خون می آمد ، ولی آن موقع کسی نبود که به پزشک مراجعه کند و بستری بشود. چون خیلی ها بودند که دست و پاهاشان مشکل داشت یا قطع شده بود ولی باز هم در جبهه حضور داشتند. ( اوج ایثار رزمندگان )

janbaz
* از خاطرات تلخ و شیرین جبهه و جنگ بگویید؟
جبهه سراسرش خاطره است ، ولی اگر بخواهم بهترین خاطره را بگویم ، سوم خرداد آزادی خرمشهر بود ، که آن موقع ما در آبادان بودیم و به عنوان نیروهای کمکی و وقتی که رادیو اعلام کرد که خرمشهر آزاد شد، ما در ارتش سرباز هم بودیم ، ولی بی اختیار شروع به تیر اندازی هوایی کردیم و همدیگر را بغل کردن و بوسیدن خوشحالی کردن ، همه افرادی که در سرتا سر جبهه حضور داشتند، شاد و خوشحال بودند و می گفتند که ما دل امام و رهبرمان را شاد کردیم.
تلخ ترین خاطره هم عملیات طلائیه بود که دشمن آب رها کرد و یک سری تعداد زیادی از بچه ها شهید شده بودند و صبح که دوباره عملیات انجام شد مجروح را روی وانت ها ریخته بودند و شهدا را داخل وانت ریخته بودند و زخمی ها را روی اجساد شهدا گذاشته بودند و این خاطره بسیار تلخی بود که عده زیادی از بچه های لشکرهای مختلف آنجا شهید شدند.
*چه تعریفی از جانباز دارید و یک جانباز چه ویژگی هایی باید داشته باشد ؟
بنده که خودم را جانباز نمی دانم ؛ جانباز یعنی کسی که مانند حضرت ابالفضل علیه السلام است که مطیع مولا و رهبر خودش است و برای این که ولی خود را شاد کند، حاضر بود جان خودش را در راه دین اسلام فدا کند و با آن وقایعی که در کربلا افتاد ، جانباز باید آن ویژگی ها را داشته باشد.
* تحصیلاتتان قبل و بعد از جانبازی ؟
همه تحصیلات دانشگاهی ام بعد از جبهه بود، با دیپلم رفتم جبهه و همانجا در جبهه در دارخوئین امتحان ورودی تربیت معلم دادم ، و بعد از این که تربیت معلم قبول شدم ، و با توجه به نیاز روز و توصیه و اصرار برخی دوستان که در این زمینه هم نیاز هست، تحصیلاتم را در مرکز تربیت معلم شهید رجایی ادامه دادم ، و تا مقطع کارشناسی ارشد ، مدیریت آموزشی

janbaz5454545
*چه مسوولیت هایی داشتید در این مدت؟
بنده سال اول به عنوان مربی پرورشی در منطقه جرقویه علیا ، در روستای اسفنداران کارم را شروع نمودم و سال بعد به عنوان متصدی جنگ وارد اداره آموزش و پرورش شدم و مدتی مسوول ستاد جنگ بودم و بعد به عنوان مسوول امور تربیتی منطقه فعالیت می کردم ، و در همین زمان دانشگاه اصفهان قبول شدم و در کنار تحصیل کارهای گزینش را انجام می دادم و پس از گرفتن لیسانس به عنوان حراست اداره منطقه جرقویه سفلی و علیا منصوب شدم و بعد از آن هم در سال 1376 به عنوان مسوول آموزش و پروش منطقه جرقویه علیا انتخاب شدم و بعد از آن تا تا پایان خدمتم در سال 93 به عنوان مسوول اداره آموزش و پرورش جرقویه سفلی فعالیت داشتم.
*الان چه می کنید؟
پس از بازنشستگی در سال گذشته بنیاد 15 خرداد اصفهان از من خواستد که با آنها همکاری کنم و الان مسوولیت بنیاد 15 خرداد در استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری را بر عهده دارم.
*جانبازان چه مشکلاتی دارند، و چه کسانی متولی رفع این مشکلات هستند؟
گفتم که خودم شخصا هیچ مشکلی ندارم و هیچ انتظاری هم از کسی ندارم ولی در کمیسیون ها که شرکت کردم ، بعضا افرادی که مسوولیتی دارند و می خواهند رای صادر کنند، خیلی با جانبازها بد برخورد می کنند، حضور در جبهه را که ندیده اند، تجربه نکرده اند ، لذا خیلی بد برخورد می کنند، دو موردش را خودم شاهد بودم ؛ کسی برای امتیاز به جبهه نرفت، آن موقع آنجا موشک بود و تانک و توپ و از این چیزها ، کسی برای امتیاز نرفته بود، ولی وظیفه جامعه هست که آنهایی که بالاخره جانباز هستند، و روی تخت های بیمارستان مشکلاتی را دارند، ، از لحاظ اعصاب و روان و بیماری های دیگر، وظیفه جامعه است که اینها را بالاخره اگر بخواهند انقلاب ما حفظ شود، آنها را که به عنوان نور چشم انقلاب هستنمد، خانواده شهدا و از این ها حمایت کنند.
*الان شاهد حوادث خونین و غم بار در یمن هستیم ؛ این وقایع چه خاطراتی را برای شما تداعی می کند و سرنوشت این جنگ نابرابر را چگونه ارزیابی می نمایید؟
وقتی که شیعیان یمن را می بینیم که با دست خالی دارند ، با دنیا مبارزه می کنند؛ احساس می کنیم که عین خودمان هستند، و همان طور که خودمان مقاومت کردیم و هشت سال جانانه با همه دنیا جنگیدیم ، و فقط با اتکا به نیروی ایمان خودمان و رهبری های حکیمانه حضرت امام پیروز شدیم ، امیدمان این است که مردم یمن هم با مقاومتی که از خود نشان می دهند، به پیروزی برسند و بنده احساس می کنم که خون مظلومان یمن باعث می شود که ریشه های آل سعود که فاسق و فاسد است خشکانده شود و از بین برود.
* برای حفظ عزت و اقدار کشور و در زمینه دشمن شناسی مردم ما چه وظیفه ای دارند؟
رمز پیروزی انقلاب ما وحدت ملت و پیروی از حضرت امام بود.تداوم انقلابمان هم همین است ، ما اگر وحدت داشته باشیم و دشمن شناس باشیم و بدانیم دوست و دشمنمان چه کسانی هستند، همه با هم هماهنگ باشیم و مسائل داخلی را خیلی با برخی مسائل سیاسی و شخصی گره نزنیم ، و پیرو ولی فقیه باشیم مطمئنا خدا به کمک خواهد کرد و نظام مان با عزت ادامه خواهد داشت.
*حرف پایانی؟
از شما برادر بزرگوار که این مصاحبه را ترتیب دادید تشکر می کنم و امیدواریم آن عزیزانی که جانباز واقعی هستند ، ما که اصلا ادعایی نداریم ؛ و احساس هم نمی کنیم جانباز هستیم ، خداوند به آنها صبر و اجر بدهد و بتوانند انتقال دهنده ارزش های انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس به جوانان که تشنه این مسایل هستند باشند.

 

 

همچنین بخوانید:

2 نظر در مورد “بخشی از صدای زندگی ام را در جزیره مجنون جا گذاشتم”

  1. حاج ولی گفت:

    سلام
    متن و تصاویر از ابتدا که کار شد تا به حال در حال تغییراست ، مگر آنچه روز جانباز در سایت درج شد چه مشکلی داشت و خلاصه و به بایگانی سپرده شد.
    اول زدید به گزارش اصفهان شرق بعد ……
    زیر تیغ تغییر اسم طرف را هم حذف کردید …..

  2. اصفهان شرق گفت:

    با تشکر از نظرتان

    به بایگانی سپرده شد اصلا واژه درستی نیست، شما ارشیو اخبار شهرتان را بایگانی عنوان می کنید؟؟؟

    زدن نام خبرنگار حاج ولی الله عرب مختاری قبلا هم در سایت زده شده بود،

    سایت با همراهی خبرنگاران در سراسر نقاط شرق به روز میشود و زیر تیغ و واژه ای به این معنا، اصلا در سایت معنایی ندارد؟؟؟!!!

    تغیر مصاحبه و عکس صرفا جهت این بود که بتوان به صورت خلاصه خبر را در دیگر سایت ها درج کرد و برای همه خبرها صدق می کند..

    مسلما پس از انتشار خبر در سایت های دیگر خبر اول و گفتگوی مفصل کار خواهد شد…

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.