سرویس: اخبار شهرستان » جرقویه سفلی 21:28 - دوشنبه 08 دی 1393

به مناسبت روز نهضت سوادآموزی:

نهضت، سکوی پرتاب جوان عشایر نصر آباد تا وزارت امور اقتصادی تهران شد

ولی الله عرب مختاری گفت: به جهت مشارکت در فعالیت های علمی و فرهنگی برخی دوستان دانشجو لقب مرد پر انرژی را برایم برگزیده بودند.

به گزارش اصفهان شرق: بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در کمتر از یک سال پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در هفتم دی ماه 1358 به منظور آموزش خواندن و نوشتن به بزرگسالان بی سواد و نیز کودکانی که به مدرسه دسترسی ندارند فرمان تشکیل نهضت سواد آموزی را صادر نمودند که این نهاد تا سه سال به صورت شورایی اداره می‌شد و پس از آن حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی به ریاست آن منصوب گردید؛ امام خمینی در دی ماه 58 طی پیامی به ضرورت سواد اموزی اشاره داشتند.
روح الله الموسوی الخمینی هفتم دی ماه ۵۸ مطابق با هشتم صفر ۱۴۰۰ (صحیفه نور، جلد یازده، ص ۱۶۱ مورخه هفتم دی ۱۳۵۸
در پی صدور این فرمان همان گونه که امام( ره ) خواسته بودند، کلاس های نهضت سواد آموزی با اولویت روستائیان و عشایر تشکیل شد و عده زیادی از افرادی که به هر دلیلی از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند، موفق شدند با حضور در کلاس های نهضت سواد دار شوند. عده ای به همین داشتن سواد خواندن و نوشتن اکتفا کردند ولی در این میان بودند افرادی که وقتی طعم سواد را چشیدند، تشنه تحصیل علم شدند و ادامه تحصیل دادند تا ایبن که در زمره افرادی قرار گرفتند که در زمینه های مختلف به موفقیت هایی دست یافته و منشا خدماتی به مردم شدند.
در این راستا گفت و گویی با یکی ازاین افراد که از طریق نهضت سوادآموزی تحصیلات خود را شروع نموده و تا مقطع کارشناسی پیش رفته است انجام شده که تقدیم می شود:

 

اصفهان شرق- خودتان را معرفی کنید؟
ولی اله عرب مختاری فرزند خداکرم، از عشایر ایل عرب جرقویه و ساکن شهر نصرآباد از توابع بخش جرقویه، شهرستان اصفهان، متولد 1351 ، دارای دو برادر و شش خواهر و فرزند هفتم خانواده هستم و در سال 77 ازدواج نموده و دارای دو دختر به نام های فاطمه زهرا و حافظه و یک پسر به نام محمد یحیی می باشم.

 

Picture6837775724242
اصفهان شرق- انگیزه شما از تحصیل در نهضت سواد آموزی و ادامه تا مقاطع بالاتر چه بود؟

چون پدرم سواد قرآنی داشت، مرا هم با همین انگیزه (آموزش قرآن) راهی مدرسه نمود و از آنجایی که عشایر زاده هستم، بیشتر علاقه به کوه و در و دشت داشتم و چندان تمایل به درس و مشق نداشتم، تا این که بالاخره پدر و برادر بزرگترم در سن 11 سالگی مرا بالاجبار راهی مدرسه نمودند که به علت بالا بودن سن امکان تحصیل در مدرسه برایم فراهم نبود و با راهنمایی دایی بزرگوارم ( جناب آقای محمود صابری ) در کلاس های نهضت که شب ها تشکیل می شد، شرکت نمودم و در کنار آن روزها هم به مدرسه می رفتم، ولی رسمی نبود. پس از طی دوره مقدماتی نهضت سوادآموزی از کلاس سوم ابتدایی به صورت رسمی در مدرسه ادامه تحصیل دادم. دوره ابتدایی را در دبستان شهید صالحی به پایان بردم و در مدرسه راهنمایی شهید طالب علم دوره راهنمایی را طی نمودم. سال اول دبیرستان را در دبیرستان نمونه دولتی آیة الله طالقانی اصفهان و سه سال آخر را در دبیرستان شهید آیة الله دکتر بهشتی محمدآباد پشت سر گذاشتم و به یاری خدا پس از ده سال تحصیل در سال 72 موفق به اخذ دیپلم در رشته علوم تجربی شدم.

 

 

میزان علاقه به زندگی عشایری و وضعیت تحصیلی

علاقه ام زیاد بود و به همین جهت تحصیلاتم با کمک به خانواده در امر دامداری قرین بود.حتی کنکور را هم با چوپانی گذراندم تا جایی که شب قبل از کنکور نیمه های شب بیدار شدم، به گوسفندها آب و آذوقه دادم و بعد رفتم دانشگاه صنعتی اصفهان در آزمون سراسری شرکت نمودم و بعد آمدم دام ها را به صحرا بردم.اوایل بیشتر شتر چرانی می کردم. در دوره ابتدایی و راهنمایی جمعه ها و تعطیلات شترچرانی می کردم. بقیه روز ها هم بعد از ظهر ها کمک کار پدر بودم. الان هم علاقه ویژه ای به خدمت به عشایر دارم و طرح ویژه ای برای عشایر تهیه کرده ام که اگر مسوولان محترم همکاری نمایند نقش موثری در بهبود وضعیت زندگی و معیشت عشایر و ساماندهی آنها خواهد داشت.
خیلی وقت ها کلاس نمی آمدم و به جای آن می رفتم به پدرم کمک می دادم . درس را خودم می خواندم. بعد می رفتم، امتحان می دادم، تا پایان دوره راهنمایی همواره همه سال و همه ثلث ها شاگرد اول بودم. سال اول متوسطه که اولین دبیرستان نمونه شبانه روزی در استان اصفهان راه اندازی شد، در آزمون ورودی قبول و در آنجا مشغول تحصیل شدم ؛ ولی محیط شهری و ماندن یک هفته ای در یک حصار برایم سخت بودم و از سال دوم به محل برگشتم و دوره دبیرستان هم جز نفرات برتر کلاس بودم.
الان هم علاقه ویژه ای به خدمت به عشایر دارم و طرح ویژه ای برای عشایر تهیه کرده ام که اگر مسوولان محترم همکاری نمایند نقش موثری در بهبود وضعیت زندگی و معیشت عشایر و ساماندهی آنها خواهد داشت.

 

 

 وقتی خانواده به کوچ می رفت :

 

سال های اول را پیش مادر بزرگم بودم ، که او را حج ماما صدا می زدیم و برخی هم ماما حاجی صدایش می زدند ، تا این که در اواخر عمر توفیق زیارت خانه خدا را یافت و بعد که برگشت می گفت: این قدر به من گفتید حاج ماما تا حاجیه شدم و هم چنین مزاحم دایی بزرگوارم آقا محمود و خانواده محترمشان بودم. بعد هم خانه یکی از خواهران و گاهی برادر بزرگم بودم ، بعد هم مستقل در منزل خودمان می ماندم.

 

پایان زندگی عشایری
با ورود به دانشگاه ، چون محل تحصیل تهران بود و کمتر می توانستم به پدر کمک بدهم و در یک حادثه دام ها در چنگ گرگ گرفتار و تعدادی تلف و تعدادی فراری و مفقود شدند، مجبور به فروش باقی مانده آنها و پایان زندگی عشایری و سکونت دایم در نصرآباد شدیم.

kqsiyaqlgm_1

هدیه برای آموزگار
ضمن عرض سلام و ادب و احترام و تقدیم نهایت ارادت و امتنان به محضر شریف و عزیز همه سروران بزرگواری که توفیق شاکردی آنها را داشتم و در مسجد، مدرسه، دانشگاه ، جلسات و…… از وجودشان بهره برده ام، از کسانی که یک کلمه به من آموخته اند تا آنهایی که چند سال در محضرشان تحصیل کرده ام، با کمال ادب و احترام دستشان را می بوسم و از زحمات و خدماتشان صمیمانه تقدیر و تشکر نموده و بابت قصور وکوتاهی هایی که داشته ام، از محضرشان پوزش می طلبم و ضمن آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون برای این بزرگواران، خطاب به تک تکشان عر ضه می دارم :
ای تو مرا نادر آموزگار تاج کرامت به سر روزگار

 

 

تحصیلات دانشگاهی
در سال 72 در آزمون سراسری دانشگاه ها شرکت و در رشته حسابداری، گرایش امور مالیاتی، دانشکده امور اقتصادی تهران، وابسته به وزارت امور اقتصادی و دارایی قبول شدم . برای ورود به این مرکز آموزش عالی علاوه برگذراندن کنکور سراسری، در آزمون اختصاصی شامل دروس ریاضی، زبان خارجی و هوش و استعداد تحصیلی شرکت و پس از طی مراحل گزینش و تحقیقات محلی از بهمن ماه 1372 مشغول به تحصیل شدم.

 

 

کار و تحصیل با هم
از ابتدای سال دوم دانشگاه، هم زمان با تحصل، در وزارت امور اقتصادی و دارایی هم کار می کردم، به این شکل که وقت اداری را در محل کار و پس ازآن بعد از ظهرها و گاهی تا پاسی از شب در سر کلاس درس بودم.

2009-05-30_09.14.24_37

 

فعالیت های دوره دانشجویی
در کنار درس دانشگاهی و کار اداری فعالیت های دیگری هم داشتم که برخی از آنها عبارتند از:
1. تاسیس دارالقران الکریم دانشکده امور اقتصادی و اداره آن تا پایان تحصیلات
2. راه اندازی کمیته فرهنگی خوابگاه های دانشکده امور اقتصادی با هدف اجرای برنامه های متنوع فرهنگی علمی در خوابگاه ها
3. همکاری با دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی جهت برگزاری مسابقات قرآنی دانشجویان کشور
4. برگزاری جلسات، کلاس ها و مسابقات قرآنی و سایر مسابقات فرهنگی در مناسبت های مختلف
5. شرکت در جلسات قرآن اساتید مشهور تهران از جمله جلسات قرائت قرآن کریم استاد مرحوم حاج علی اربابی در مسجد جامع لویزان و کلاس های حفظ قرآن استاد حاج مهدی فاطمی که خود و خانواده و پنج فرزندشان حافظ کل قرآن هستند.
6. حضور در مسابقات بین المللی قرآن کریم به عنوان خبرنگار و مصاحبه با مسوولان و شرکت کنندگان در مسابقات و تهیه گزارش از این مسابقات و دیگر مسابقات مهم و مطرح در تهران
7. انتشار نشریه تجلی نور و توزیع آن بین دانشجویان دانشکده و سایر دانشگاه ها همراه با مسابقه و اهدای جایزه
8. عزیمت به زادگاه در بیشتر پنج شنبه جمعه ها جهت اداره کلاس های قرآنی که از سال 65 در بسیج و از 71 به صورت مستقل در مساجد تشکیل داده بودم.

به جهت همین فعالیت ها برخی دوستان دانشجو لقب مرد پر انرژی را برایم برگزیده بودند.

ن-و-القلم1111

 سوابق کاری و مسوولیت های قبلی و فعلی :
1- کارمند وزارت امور اقتصادی و دارایی از 15 اسفند 1373 تااردی بهشت 1389
2- کارمند اداره کل امورمالیاتی استان اصفهان
3- کارمند مامور به خدمت در بخشداری جرقویه سفلی
4- عضویت در شورای اسلامی شهرنصرآباد از 9 / 2 /1386 تا کنون
5- مسوول شورای اسلامی شهر نصرآباد به مدت سه و نیم سال
6- عضو شورای اداری شهرستان اصفهان از سال 89 تا 92
7- عضو شورای مسکن مهر شهرستان اصفهان از سال 89 تا 92
8- عضو هیات 3 نفره نظارت بر سازمان های مردم نهاد شهرستان اصفهان به عنوان نماینده شورای اسلامی شهرستان
9- مدیر مسوول کانون فرهنگی هنری انتظار نصرآباد
10- مدیر منطقه کانون های فرهنگی هنری مساجد بخش جرقویه سفلی
11- مدیر و نویسنده وبلاگ کانون انتظار نصرآباد
12- مربی کلاس های قرآن و عضویت در شورای پایگاه بسیج شهید صدوقی شهر نصرآباد
13- عضو هیات امنای مسجد جامع حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شهر نصرآباد
14- عضو هیات امنای خانه عالم شهر نصرآباد و پیگیر امور روحانی
15- عضو ستاد نماز جمعه شهر نصرآباد
16- نماینده موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور در جرقویه
17- مدیر نظارت و هماهنگی هیات حضرت سیدالشهدا علیه السلام عشایر شهر نصرآباد
18- عضو هیات امنای مسجد ، مهدیه و مجموعه فرهنگی حضرت سیدالشهدا علیه السلام شهر نصرآباد
19- مسوول انجمن اولیاء و مربیان دبستان عشایری ارشاد
20- عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه آموزشگاه شهدای نصرآباد
21- عضو هیات موسس کانون فرهنگی اجتماعی بانوان شهر نصرآباد
22- عضو کمیته فرهنگی اداره کل امورمالیاتی استان اصفهان
23- عضو هیات تحریریه ماهنامه آفتاب بصیرت اداره کل امورمالیاتی استان اصفهان
24- مسوول نشریه تجلی نور
25- مربی کلاس های قرآن
26- عضو انجمن کتابخانه های عمومی بخش جرقویه سفلی
27- عضو انجمن کتابخانه عمومی شهر نصرآباد
28- سرپرست تیم های ورزشی کانون انتظار و مجری همایش های پیاده روی
29- عضویت در هیات مدیره شرکت تعاونی عشایری جرقویه
30- همکاری با خبرگزاری بین المللی قرآن ( ایکنا) و خبرگزاری اصفهان شرق

 

لازم به ذکر است به جزء کارمندی که شغلم است بقیه فعالیت ها افتخاری است.

entezar12

 بخشی از فعالیت های کانون انتظار
برگزاری جلسات ، کلاس ها و مسابقات قرآن و معارف اسلامی
انتشار نشریه داخلی تجلی نور با تیراژ هزار نسخه ( قبل از راه اندازی وبلاگ)
قرائت دعای کمیل همه هفته شب های جمعه در منزل یکی از اعضاء
مراسم دعای توسل همه هفته سه شنبه ها بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء
برگزاری همایش و سخنرانی برای اعضا و عموم مردم
اجرای مراسم جشن و سوگواری در مناسبت های مختلف
برگزاری مسابقات متنوع قرآنی فرهنگی و اهدای جایزه به برندگان
اجرای همایش های پیاده روی خانوادگی همراه با برنامه های متنوع : نماز جماعت ، سخنرانی ، زیارت عاشورا و……
اهدای جایزه به همه اعضای فعال و ممتاز کلاس های قرآن در عید سعید مبعث و عید سعید غدیر( هر نوبت به بیش از سیصد نفر)
تقدیر از نفرات برتر آزمون سراسری و شاگردان ممتاز عضو کانون
برگزاری اردوهای زیارتی تفریحی و علمی
برگزاری نمایشگاه صنایع دستی اعضاء و بازاریابی برای آنها
البته برخی این فعالیت ها به صورت مشترک با دیگران انجام می شود.

 

13920217095544374486843
 تالیفات و نوشته ها
4- کتاب با خادمان قرآن 2- مقاله پیامبر اعظم در قرآن و نهج البلاغه 3- مقاله شرح ولایت 4- مقاله مالیات در نظام اسلامی 5- گلچین اطلاعات قرآنی و قواعد تجویدی 6- جزوه تجوید مختصر 7- مقاله اعتیاد بلای خانمان سوز 8- داستان گنج و مالیات 9- داستان سایه سوخته 10- داستان زیباترین دختر دنیا ( در دست تدوین) 11- گیوان نگین گرکویه ( در دست تدوین)

مسابقه شرکت درمسابقات و عناوین احراز شده
1- از دوره ابتدایی در مسابقات قرآن و سایر مسابقات فرهنگی و درسی شرکت می نمودم و در مدرسه نفر اول و در سطح منطقه جز نفرات ممتاز بودم .
2- دوره راهنمایی در مسابقات استانی هم شرکت نمودم و از جمله در زمره نفرات ممتاز رشته نهج البلاغه استان شدم .
3- از دوره دبیرستان حضور در مرحله کشوری مسابقات قرآن ونهج البلاغه را هم تجربه نمودم .
4- در دوره دانشگاه علاوه بر پیگیری و هماهنگی و برنامه ریزی با جهاد دانشگاهی برای برگزاری مرحله مقدماتی مسابقات در دانشکده، خود نیز در این مسابقات که برگزارکننده آن هم بودم، شرکت می نمودم و برای این که نگویند خودش هم مجری، هم شرکت کننده و هم برنده است، عزم را جزم می کردم که در سطح دانشگاه های تهران رتبه بیاورم و در مرحله کشوری هم چون نماینده دانشگاه های پایتخت بودم با آمادگی بیشتر شرکت می کردم و الحمدلله جزء نفرات برتر بودم از جمله در سال 76 در مسابقات دانشجویی کشور که در جوار بارگاه ملکوتی سلطان علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء برگزار شد ، در رشته حفظ موضوعی رتبه سوم را در بین دانشجویان کشور به دست آوردم.
5- در دوران کاری نیز در جشنواره های فرهنگی ورزشی وزارت دارایی در سال 78 و 80 که با حضور نمایندگان تمامی استان ها برگزارر شد، در رشته حفظ حایز رتبه برتر شدم.
6- همچنین در بعضی سال ها که به عنوان نماینده وزارت دارایی توفیق حضور در مسابقات سراسری وزارتخانه ها و ارگان های دولتی و نهاد عمومی را که همه ساله به همت انجمن اسلامی وزارت دارایی در تهران در ایام مبارک دهه فجر برگزار می شود شرکت می نمودم حایز رتبه های برتر شده ام.

 

 

خاطره ای از مسابقات :
خاطره که زیاد است اما یک مورد که زیاد جلب توجه می کرد از این قرار است:
یک بار که مسابقات قرآن و نهج البلاغه استانی هم زمان اجرا می گردید، برای مرحله نهایی که به صورت شفایی برگزار می شد و از هر پایه سه نفر در هر رشته که در دوره مقدماتی رتبه اول تا سوم را کسب کرده بودند، در جایگاه حاضر می شدند و به سوالات داوران محترم پاسخ می دادند، همه گروه ها شش نفره بودند( سه نفر رشته قرآن و سه نفر رشته نهج البلاغه ) اما گروه ما که سوم دبیرستان بودیم پنج نفره بود؛ چون به لطف الهی بنده در هر دو رشته در مرحله مقدماتی رتبه اول را کسب کرده بودم و هم به سوالات قرآن و هم نهج البلاغه جواب می دادم و الحمدلله باز هم در هر دورشته اول شدم، اما چون برای مرحله کشوری فقط در یک رشته می شد، شرکت کرد، در رشته نهج البلاغه به عنوان نماینده استان در مسابقات کشوری شرکت نمودم.جالب این که قبل از برگزاری این مسابقات، فاصله بین پایان سال تحصیلی تا مسابقات، را در سبزکوه چهارمحال بختیاری چوپانی می کردم.
علاوه بر مسابقات قرآن و نهج البلاغه : در مسابقات علمی، کتابخوانی و سایر مسابقات فرهنگی که به مناسبت های گوناگون از طرف ارگان های مختلف برگزار می شد شرکت می نمودم و الحمدلله اکثرا جز نفرات برگزیده بودم که لوح های سپاس و تقدیر بعضی از آنها موجود است.

 

 

— از لحاظ کاری هم الحمدلله موفق بوده ام و در هر اداره ای کار کرده ام از عملکردم راضی بوده اند و در سال 87 به عنوان کارمند نمونه از استاندار محترم لوح تقدیر دریافت نمودم و به همین جهت علیرغم مکاتبات و پیگیری های زیاد، برای گرفتن ماموریت یک ساله از اداره کل امور مالیاتی به استانداری اصفهان، چندین ماه معطل شدم.

 

توانایی و مهارت ها :

به لطف خدا همان طور که گفتم دیپلم تجربی و کارشناسی حسابداری و سابقه کار در دو مجموعه اقتصادی و سیاسی را دارم و در زمینه های قرآنی و فرهنگی علاقمند و فعال هستم و فعالیت های اجتماعی هم دارم و با اطلاعاتی که در زمینه کار با رایانه دارم در فضای مجازی فعال و در زمینه نویسندگی از جمله کتاب، مقاله، خبر، گزارش فعالیت می نمایم.
مسافرت و زیارت :

 

کلاس دوم راهنمایی که بودم در مسابقات علمی رتبه اول را به دست آوردم و به عنوان جایزه برای اولین بار موفق به زیارت مرقد منور حضرت ثامن الحجج در شهر مشهد شدم و از آن به بعد هر سال یا یک سال در میان این توفیق نصیبم شده است. در سال 78 برای اولین بار در جمع دانشجویان دانشگاه های پایتخت راهی سر زمین وحی و موفق به زیارت بارگاه ملکوتی پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه بقیع در شهر مدینه و تشرف به بیت الله الحرام و زیارت خانه در مکه مکرمه شدم و پس از آن در سال 83 به اتفاق همسر و فرزندم ( فاطمه زهرا ) که آن موقع حدود دوسال داشت دوباره توفیق زیارت حرمین شریفین نصیبم گردید، و در اوایل تابستان 92 هم موفق به سفر به عتبات عالیت در کشور عراق و زیارت مرقد مطهر حضرت امام حسین ، حضرت اباالفضل، امام علی ، و امام جواد و امام کاظم علیهم السلام شوم.

 

 
و در پایان با بیان این که علم بهتر از مال است:

زیرا انسان از مال نگهداری می کن ، اما علم انسان را حفظ می نماید و با استفاده صحیح از آن می توان به درجات بالای دنیوی و اخروی رسید و با بخشش علم فزونی و مال نقصان می یابد و مال را به تعداد معدودی می شود بخشید، اما بخشش علم محدود به افراد وزمان نیست و با اشاره به این نکته که در زندگی با تلاش و توکل می شود به خواسته های معقول رسید و در سایه این باور چیزی به نام شکست وجود ندارد ؛ بلکه هر شکست پایان یک تلاش و آغاز یک تجربه است، از همه عزیزان التماس دعا دارم

Vater-Mark5565656
 کلام آخر

این نکته مهم را یاد آور می شوم که بیاییم به جای زمان به صاحب الزمان دل ببندیم و به جای چشم به راه بودن، به راه بیاییم تا او از راه بیاید و دنیا را گلستان کند. و یک خطاب به قرآن کریم :
* سپهرکهن طاق ایوان ماست * همه سربلندی زقرآن ماست * هرآن کس زقرآن ندارد خبر * نهال وجودش ندارد ثمر
*مباش ای جوان مسلمان غمین * به دل نور قرآن کن جا گزین * الا ای درخشان کتاب خدا * تویی رهنما و تویی کیمیا * درود فراوان ما بر تو باد * همه جان عالم فدای تو باد

همچنین بخوانید:

یک نظر در مورد “نهضت، سکوی پرتاب جوان عشایر نصر آباد تا وزارت امور اقتصادی تهران شد”

  1. سید اسحاق حسینی گفت:

    با سلام
    انشالله با یاری خدا وامام زمان(عج) باز هم در تمام مراحل زندگیتان موفق وسربلند باشید.
    التماس دعا

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.