سرویس: اجتماعی 19:14 - یکشنبه 28 مهر 1392

مبنای قرآنی شعار «مرگ بر آمریکا، مرگ بر کفار»

اصولا هر فرد يا ملتي كه از انديشه و ايدئولوژي خاصي تبعيت نمايد، ناچار به موضع گيري دوستانه يا خصمانه در قبال ساير افراد و ملل مي گردد و اين يكي از نواميس و قوانين ثابت الهي است…

مهرداد ویس کرمی

 دکتر مهرداد ویس کرمی

مقدمه

مناقشه بر سر حذف و نکوهش شعار مرگ بر آمریکا بحث چندان جدیدی نیست و در سالیان نه چندان دور نیز این بحث مطرح بوده است. متن زیر که مبانی قرآنی و چرایی شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر کفار را استخراج کرده است سالیان قبل نگارش یافته و اکنون بنا بر اقتضا در اختیار دوستان صاحب نیوز قرار می گیرد.

***

دین مبین اسلام از ابتدای بعثت پیامبر، به مبارزه با ظلم و بیداد پرداخته و «تولی و تبری» از لوازم لاینفک این دین حیات بخش به شمار می روند.

 در نگاهی وسیع تر، تولی و تبری را در همه مراتب موجودات مشاهده می کنیم: “میل ترکیبی بعضی عناصر و “عدم میل ترکیبی” برخی دیگر، “جذب و دفع” در گیاهان، “غضب و شهوت” در حیوانات،‌”حب و بغض” در مراتب پائین تر انسانی، اینها از جلوه های بارز این ناموس آفرینش به شمار می روند.

اصولا هر فرد یا ملتی که از اندیشه و ایدئولوژی خاصی تبعیت نماید، ناچار به موضع گیری دوستانه یا خصمانه در قبال سایر افراد و ملل می گردد و این یکی از نوامیس و قوانین ثابت الهی است: «جاء الحق و زهق الباطل…» (اسراء/۸۱) هر کجا حق بیاید باطل باید برود.

مرگ بر آمریکا

 دقت در مطالب فوق نشان می دهد که رسیدن به مرتبه تولی و تبری، نیاز به رشد دارد و افرادی که در حد عناصر، نباتات، حیوانات و انسان های دچار روز مرگی هستند، از درک این مرتبه عاجزند و همواره در کنار شعار “أنِ اعْبُدُوا الله” پیام “و اجتنبوا الطاغوت” (نحل/۳۶) قرار دارد.

 حیات دین نیز در سایه توجه به هر دو بعد ایجابی و سلبی آن معنای خود را پیدا می کند تا جایی که امام باقر (ع) می فرماید: “الایمان حبٌّ وَبُغْضٌ”: ایمان حب «حق» و بغض «باطل» است. (اصول کافی، ج۲،ص۱۵۵)

کسانی که طراوت و بالندگی اسلام را بر نمی تابند، سعی در کمرنگ کردن لااقل یکی از اصول “تولی و تبری” و در صورت امکان هر دوی آنها نموده اند همان چیزی که در شعار عامیانه “عیسی به دین خود و موسی به دین خود” از قدیم الایام خوراک گروهی دوست نادان و افراد بی بصیرت بوده است. در حالی که تولی و تبری از اوصاف برجسته پیامبر اعظم و اصحاب ایشان بوده و خواهد بود: «محمد رسول الله و الَّذین مَعَهُ اشدّاءُ عَلَی الکفْارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم»: محمد پیامبر خدا و کسانی که با او هستند در مقابل کفار سخت گیر و در بین خودشان اهل رحمت هستند. (فتح/۲۹)

 خطر این جریان موذیانه آنجا بیشتر می شود که نظریه پردازان آن با مُثله کردن آیات قرآن «الّذین جَعَلُوا القرآن عِضین» ( حجر/۹۱) از موضع استدلال قرآنی بر می آیند و از در نفاق و دورویی به جنگ اصل “تبری” بر می خیزند؛ این افراد با نادیده گرفتن بسیاری از آیات قرآن و تمسّک به متشابهات -که به تفسیر قرآن از خصوصیات افراد مریض القلب است. (آل عمران/۷)- استدلال می کنند که ما حق شعارهایی مانند مرگ بر کفار، مرگ بر آمریکا و امثال اینها را نداریم. استدلال این افراد آیه شریفه قرآن است که مؤمنین را از دشنام دادن به خدایان کفار بر حذر می دارد چرا که آنها نیز به خدای شما ناسزا گویند: «وَ لا تَسُبُّوا الّذین یَدعُون من دون الله فَیَسُبُّوا الله عدواً بغیر عِلْمٍ…» (خدایان کفار را ناسزا نگویید تا آنها نیز از روی جهل، خدا را ناسزا نگویند…) (انعام/۱۰۸)

پاسخ به شبهه فوق

مرحوم علامه طباطبائی در جلد هفتم المیزان، ذیل آیه اخیر می فرمایند: سبّ به معنای دشنام دادن است (ص۴۳۳) و منظور از دشنام، بر زبان راندن سخنانی است که خلاف نزاکت و اخلاق است، همانند آنچه در نزاع های شخصی میان افراد نادان و بی شخصیت رد و بدل می شود.

اشتباهی که این افراد می کنند و همین است که میان دشنام و اصطلاحات دیگری که مورد تأیید قرآن است خلط نموده اند از جمله این موارد: “برائت، لعن، نفرین و مباهله” است که در ادامه به اختصار مورد بحث قرار می گیرد.

۱- اوصاف ناظر به واقعیت

در یک دسته از آیات الهی، خداوند متعال از یک سری از اوصاف کفار و منافقین خبر می دهد که پرده از واقعیت آنان بر می دارد؛ این دسته از آیات را نبایستی با فحش و ناسزا (که در اصطلاح قرآن تحت عنوان سبّ مورد نهی قرار گرفته) یکی دانست.

 به چند مثال زیر دقت فرمائید؛

الف- هنگامی که جهنمیان، در قیامت مورد عذاب قرار می گیرند و با روشن شدن حقیقت، لب به ندامت می گشایند، با لحن توهین آمیزی مورد تحقیر قرار می گیرند: «قال اخسئوا فیها و لا تکلمون»: در جهنم فرو روید و سخن نگویید (مومنون/۱۰۸).

«خسات الکلب» در اصطلاح عرب، به معنای چخ کردن سگ از روی اهانت است و خداوند متعال همین تعبیر توهین آمیز را در مورد جهنمیان به کار می برد (تفسیر المیزان، ج۱۵، ذیل آیه فوق)

ب- «اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا»: «کفار» همانند حیوان بلکه پست تر از حیوانات هستند (اعراف/۱۷۹).

ج- «ان شر الدواب عند الله الذین کفروا فهم لایومنون»: بدترین موجودات نزد خداوند، کافران هستند پس ایمان نمی آورند (انفال/۵۵).

در آیه دیگری کفار را کر ولال و بی عقل می نامند: «ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون» (انفال/۲۲) چرا که از نعمت های الهی در جهت فهم و بیان حقیقت بهره نمی گیرند.

از منظر قرآن نه تنها کفار بلکه حتی اهل کتاب نیز که از دین حنیف رو گردان هستند سفیه نامیده می شوند:

«ومن یرغب عن ملّة ابراهیم إلاّ من سفه نفسه»: و جز افراد سفیه چه کسی از راه ابراهیم روی می گرداند ( بقره/ ۱۳۰).

سفیه کسی است که صلاح و فساد حقیقی خود را تشخیص نمی دهد و در مقابل رشید به کارمی رود.

دلیل این که اهل کتاب را مشمول آیۀ فوق دانستیم آیۀ دیگری است که ابراهیم را یهودی و نصرانی نمی داند:

«ماکان ابراهیم یهودیّاً ولا نصرانیاً ولکن کان حنیفاً مسلماً» (آل عمران /۶۷)

۲- نفرین و مباهله

یکی از مواردی که نبایستی با ناسزا اشتباه شود، نفرین و مباهله است که به کرّات در قرآن مورد استفاده قرارگرفته است:

الف- قاتلهم اللهُ أنّی یُؤفَکُونَ: مرگ بر آنها باد چه دروغ هایی می بندند (توبه/۳۰)

این مرگ باد در حق اهل کتابی نازل شده که عزیر و عیسی را خدا می نامند.

ب- قُتِلَ الانسان ماأکفره: مرگ برآدمی چه ناسپاس است (عبس /۱۷)

ج- قُتِلَ الخرّاصُون… مرگ بر دروغ گویان… (ذاریات /۱۰)

د- قُتِلَ اصحاب الأُ خدود: مرگ بر اصحاب اخدود [که مؤمنین را اذیت می کنید] (بروج/۴)

ه- إنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّر، فَقُتل کیف قدّر: همانا اوفکر کرد ومحاسبه کرد. مرگ براو با این حسابگریش (مدّثر/۱۹)

آیه درمورد شخصی نازل شد که بسیار اندیشید که به قرآن چه لقبی بدهد و سرانجام آن را سحر و جادو نام نهاد.

ر- هم العدوّ فاحذرهم قاتلهم الله أنّی یؤفکون: [منافقین] دشمن هستند از آنان بپرهیزید مرگ برآنها با این دروغ هایی که گفتند (منافقون /۴).

۳- لعن ونفرین

لعن به معنای دوری از رحمت است و گروهی توسط خداوند، ملائکه، پیامبران لعن شده اند و اجازه لعن به دیگران نیز تحت شرایطی داده شده است: از آنجا که این آیات فراوان است به چند مورد که معنای خاصّی دارند اشاره و در مورد سایر آیات به آدرس آنها اکتفا می شود؛

الف- «إنَّ الله لعن الکافرین» (احزاب /۶۴)

ب- «إنَّ الّذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا والاخرة»: همانا کسانی که خداوند ورسول اورا اذیت می کنند خدا در دنیا و آخرت آنها را لعنت فرموده است (احزاب/۵۷).

نکته مهم آیه این است که کسانی را که خدا و رسول را آزار می دهند ملعون می داند و دیگر این که این لعنت، منحصر به آخرت نیست بلکه در دنیا هم جریان دارد.

ج- «إنّ الّذین یکتمون ما أنزلنا من البیّنات والهدی من بعدما بیّناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله ویلعنهم اللّاعنون»: همانا کسانی که کتمان می کنند آنچه را از دلایل روشن وهدایت بیان کردیم [آنهم] بعد از آنکه ما آن را برای مردم در کتاب بیان کردیم خداوند و لعن کنندگان آنها را لعنت می کنند. (بقره /۱۵۹)

نکته آیه: کسانی که سعی در کتمان حقیقت دارند ملعون هستند و دیگر اینکه غیر از خداوند متعال دیگرانی هم به عنوان لعنت کننده به رسمیت شناخته شده اند. کسانی که لعن بر بعضی افراد را جایز نمی دانند و مرعوب جوّ زمانه شده اند؛ به این قسمت آیه دقت کنند. [ویلعنهم اللّاعنون]

د- «لُعن الّذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود وعیسی بن مریم…»: کسانی از بنی اسرائیل که کافرشدند توسط داود و عیسی (سلام الله علیهما) لعنت شدند ( مائده /۷۸).

ه- «وقالت الیهود یدالله مغلوله غُلَّت ایدیهم ولُعِنُوا بما قالوا»: و یهود گفتند دستان خدا بسته است، دست آنها بسته باد و به موجب این سخن لعنت برآنان باد (مائده /۶۴).

این آیه ضمن لعنت بر یهود متضمن نفرین برآنان است.

ر- «ثُمَّ نَبْتَهِل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین»: پس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بخواهیم (آل عمران /۶۱)

این آیه همان آیه معروف مباهله است که معروف است اهل بیت پیامبر (ص) با مسیحیان نجران داشتند. نکته دوم این است که آنها به موجب دروغگویی مورد لعنت قرارگرفته اند.

ز- «ویُفسدون فی الارض اولئک لهم اللّعنة ولهم سوء الدّار»: و در زمین فساد می کنند پس لعنت بر آنان و بد منزلگاهی نصیبشان باد (رعد /۲۵)

س- «… ملعونین أینما ثقفوا أخِذوا وقُتّلوا تقتیلاً»: اینها ملعون هستند هرکجا یافت شدند دستگیر و کشته شوند آنهم چه کشته شدنی (احزاب /۶۱)

این آیه در شأن کسانی نازل شده که در مدینه شایعه پراکنی می کردند و بدین وسیله باعث فتنه در میان مسلمین می شدند. پس از نزول این آیه رسول اکرم (ص)‌ این افراد را از مدینه بیرون کردند (رک تفسیر المیزان، ذیل آیه مزبور)

ش- «ما جعلنا الرؤیا الّتی أریناک إلاّ فتنة للنّاس والشّجرة الملعونة فی القرآن» (اسراء/۶۰)

این آیه در مورد رؤیای صادقه رسول اکرم نازل شد که خواب دیدند بوزینه ها از منبر ایشان بالا می رفتند و آنها را به بنی امیه تعبیر کردند (رک تفسیر المیزان، ذیل آیه مزبور).

نتیجه: آنچه مسلّم است بنی امیه، ظالمین، دروغگویان، مفسدین، کفار اهل کتاب، اینها کسانی هستند که به صراحت مورد لعن خداوند قرارگرفته اند.

ص- اشکال: ممکن است کسی بگوید جواز لعنی که در آیات فوق صادرشده منحصر به خدا و ملائکه است و مردم حقّ لعنت ندارند!

جواب: درجواب اشکال فوق به این آیه دقت کنید که سخن از لعنت مردم به میان می آورد: «اولئک جزاؤهم أنَّ علیهم لعنة‌الله والْمَلائکة والنّاس أجمعین» (آل عمران /۸۷)

مراجعه به آیات قبلی از سوره مبارکه آل عمران، نشان می دهد منظور از ملعونین همۀ کسانی هستند که عمداً و آگاهانه از پذیرش اسلام سرباز زدند و سیاق آیات مزبور، راجعه به علمای اهل کتاب می باشد.

ض- آیات مزبور به عنوان نمونه و به دلیل نکات خاصی که در آنها بود ذکرشد و الاّ آیات مشابه فراوانند که در ادامه صرفاً به آدرس آنها اکتفا می شود:

(ص/۷۸)، (مؤمن/۵۲)، (قصص/۴۲)، (نور/۷)، (حجر/۳۵)، (هود/۶۰)، (هود/۹۹)، (هود/۱۸)، (بقره/۱۶۱)، (بقره/۸۹)، (احزاب/۶۸)، (نور/۲۳)، (نساء/۴۷)، (فتح/۶)، (محمد/۲۳)، (توبه/۶۸)، (مائده/۶۰)، (بقره/۸۸)، (نساء/۱۱۸)، (نساء/۹۳)، (مائده/۱۳)، (اعراف/۳۸)، (احزاب /۶۴)

نتیجه:

سبّ به معنای دشنام و بر زبان راندن مسائل خلاف اخلاق الهی است و با لعن و نفرین و مباهله تفاوت دارد. قرآن کریم، مؤمنین را از دشنام باز می دارد درحالی که لعن و نفرین و مباهله با کسانی که مستحق آن هستند، از وظایف هر مؤمن متعهد است و دینداری بدون این جنبۀ سلبی کامل نمی شود.

البته لعن و نفرین مراتبی دارد که از لعن و نفرین قلبی و زبانی آغاز می شود، امّا این به معنی اعلان جنگ عملی با کفار و هدر دانستن خون و جان و مال آنها نیست، بلکه جنگ و جهاد با کفار و منافقین و اهل کتاب از موضوع بحث کنونی خارج است و در حیطه وظایف فقه اسلامی است. آ‌نچه فعلاً مدّ نظر ماست برائت در حدّ شعار و سلوک زندگی است.

آیاتی که متضمن معنای فوق هستند،‌ بیش از موارد ذکر شده است و ذکر نمونه های فوق برای رفع غفلت از کسانی بود که تحت القائات دشمن، قصد حذف شعارهای اصیل دینی را دارند و بر اثر مرعوب شدن یا راه یافتن غرض و مرض، شعارهایی مانند مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر کفار و امثال آن را خلاف آیۀ قرآن می دانند یا این که جای این گونه امور را در مساجد نمی دانند.

آیا منافقین، آمریکا، ‌اسرائیل، ‌علمای مغرض اهل کتاب، شایعه پراکنان و فتنه گران همانهایی نیستند که خداوند متعال آنها را لعن فرموده و ما را به لعنت آنان ترغیب فرموده است؟!

اسلامی که متضمن برائت و لعن و نفرین بر ظلم و فسق و کفر نباشد، همان اسلام آمریکایی است که گروهی از خواص مرعوب، تئوریسین، و دسته ای از عوام نادان و کم خرد، بلندگوی آن هستند.

                    حسین بن علی در خون شنا کرد           مرا با این حقیقت آشنا کرد

                    ولایت بی  بلا معنا ندارد            نجف بی کربلا معنا نداد!!

 یکی از مواردی که خداوند متعال فریاد زدن با گفتار زشت را جایز می شمرد، در جایی است که کسی مورد ظلم و ستم قرار گیرد: «لا یحب الله الجهر باسوء من القول الا من ظُلم و کان الله سمیعا علیما»: خداوند متعال فریاد زدن به بدی را دوست نمی دارد مگر برای کسی که مورد ظلم قرار گرفته باشد و خداوند متعال، سمیع علیم است (نساء/۱۴۸).

این ما نیستیم که بایستی اثبات کنیم چرا باید مرگ بر امریکا را تکرار کرد بلکه مخالفین بایستی اثبات کنند که چرا این شعار برحق را نباید گفت؟ آیا از بابت این همه ظلم و ستم ما حق گفتن مرگ بر آمریکا را نداریم؟! فأین تذهبون؟!

»»» خداوند متعال به خواص ما خودباوری و رجعت به قرآن و عترت و شهامت در بیان حقایق اصیل دینی و به عوام تشخیص سره از ناسره و اقتدا به مبلغان قرآن و عترت را عنایت فرماید.

همچنین بخوانید:

یک نظر در مورد “مبنای قرآنی شعار «مرگ بر آمریکا، مرگ بر کفار»”

  1. شورشگر گفت:

    مقاله ای در نهایت اتقان است که با آنکه سالها پیش نوشته شده است اما همچنان تازگی و نوآوری خود را حفظ کرده است

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.