سرویس: غیر تولیدی » نقلی 13:30 - دوشنبه 07 مهر 1393

از پایی که جا ماند تا ایمانی که مستحکم شد / ترکش‌هایی که حالا عضو ثابت بدن جانبازان شدند

هفته دفاع مقدس بهانه‌ای می‌شود تا یادی کنیم از کسانی که تمام روزهای سال را باید به نام صبر و استقامت آنها نام‌گذاری کرد.

به گزارش اصفهان شرق؛ از درب آسایشگاه شهید مطهری که وارد می‌شوی، غم غربت جانبازان بی‌ادعای آنجا و بوی تنهایی آنها انقلابی در دلت انداخته که توان پیش‌تر رفتن را از تو می‌گیرد و انگار دوست داری از همان مسیری که آمدی برگردی و تو هم مانند خیلی‌های دیگر فراموششان کنی؛ اما نه، شاید باید رفت، باید دید و باید نوشت.

شاید نخستین حس انسان از لحظه ورود به آسایشگاه حس خجالت،عذاب وجدان و شرمساری باشد، شرمساری از اینکه ببینی کسانی در گوشه‌ای از این شهر پر هیاهو در حالی که می‌توانستند مانند بقیه روزگار نسبتا راحت تری داشته باشند، اما روزها و شب‌های دردآوری را پشت سر می‌گذارنند و در این میان تو می‌مانی و تعریف نسبتت با این تناقض‌ها و از خود می‌پرسی که کجایی و چه می‌کنی؟ آیا اصلا به آنها فکر هم می‌کنی؟ آیا برایشان ناراحتی یا تو هم خودت را درگیر هیاهوی دنیا کرده‌ای؟

دردهائی که هیچ کس حاضر به تحمل آنها نیست….

با خودم می‌اندیشم کجا می‌فهمیم زجر جانبازی را که بیست و چند سال از زندگی و جوانی خود را روی ویلچر و یا تخت گذرانده و دردهای می‌کشد که هرکدام از ما برای حتی چند دقیقه هم حاضر به تحمل آن نبوده و نیستیم.

یاد همان فیلم کوتاه چند دقیقه‌ای می‌افتم که که در آن دقایق کوتاهی دوربین بر روی سقف اتاق و لامپ روی سقف ثابت ماند و بعد از چند دقیقه بیشتر حاضران به تماشای ادامه فیلم بی‌علاقه شدند و اینگونه کارگردان یادآور شد که این تنها لحظاتی از زندگی یک جانباز بود که تحمل آن برای همه سخت بود و حقیقتا این فیلم کوتاه اثباتی بر این مدعا بود که آری هیچ کدام از ما تحمل ساعتی و دقیقه‌ای از این رنج را نداریم.

ترکش‌هایی که حالا عضو ثابت بدن جانبازان شده‌اند

ترکش‌های به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس در بدن برخی از آنها به عضوی ثابت تبدیل شده و تنها توصیه پزشک این است که باید بسازی و او چه خوب ساخته است، هرچند که ترکش گاهی خسته شده و بازی در می‌آورد گویی ترکش‌ها از این همه صبر به شکایت در می‌آیند و شاید علت حرکتشان نیز شکوایه‌ای از اینهمه استقامت باشد اما جانباز، سرافرازانه خسته نمی‌شود.

و با خود می‌اندیشم که ما چه می‌دانیم حال جانبازی که روی تخت خوابیده را؟ او روزها به چه می‌اندیشد و آیا می‌شود که از گذشته و از کرده خود پشیمان شود وقتی نامهربانی مسئولان و فراموشی ارزش‌ها را می‌بیند؟ آیا دقایقی با خود درنگ کرده که اصلا تو را چه به جنگ؟ تو را چه به فداکاری؟ مگر این بی‌تفاوتی‌ها را نمی‌بینی پس تو برای که و برای چه رفتی؟

محمد علی مهدوی که در سال 62، منطقه طلائیه و در عملیات خیبر از ناحیه نخاع به مقام رفیع جانبازی رسیده، در این رابطه می‌گوید: در بحث مشکلات جسمی و درمانی تصمیم گرفتیم که دیگر حرف نزنیم چرا که گوش شنوایی در این مورد وجود ندارد و ما هم دیگر تلاش می‌کنیم تا با مشکلات خود کنار آئیم، چرا که از ما گذشته است.

وی بیان کرد: بیشترین دغدغه امروز جانبازان مربوط به هنجارشکنی‌های امروز جامعه بوده که از مسئولان و برخی از مردم می‌بینیم و این بیش از هر چیز بچه‌ها را آزار می‌دهد و نمی‌دانیم به چه کسی باید بگوییم و از کجا باید آن را دنبال کنیم.

این جانباز 70 درصد نخاعی تصریح کرد: چه مسائل اقتصادی و چه مسائل فرهنگی و چه دیگر مسائلی که امروز در سطح جامعه می‌بینیم، ما را اذیت می‌کند، اما مسائل فرهنگی بیش از همه تحمل سختی‌های را برای ما دشوار کرده، بچه‌هایی که امروز روی ویلچر نشسته‌اند و سایر مجروحیت‌هایی را دارند و یا شهدا برای آرمان‌های انقلاب اسلامی و ملی حاضر شدند این مشکلات را تحمل کنند.

انتظار جانبازان، زنده ماندن ارزش‌های جامعه است

وی افزود: پذیرش این مشکلات در شرایط عادی برای هرکسی منهای مسائل اعتقادی بسیار سخت است و آنقدر دشوار است که جای خودکشی هم دارد اما بچه‌ها تمام این مشکلات را تحمل کرده و می‌کنند اما انتظار آنها این است که ارزش‌هایی که به خاطر آن این شرایط را تحمل می‌کنند امروز در جامعه پررنگ تر شود و متاسفانه ما خلاف آن را می‌بینیم و این ناهنجاری‌ها را از ناحیه خیلی افراد می‌بینیم و نمی‌دانیم که چه کسی باید جوابگو باشد.

مهدوی خاطرنشان کرد: این انتقادات و شکایت‌هایی که داریم، با راهی که انتخاب کردیم 2 مقوله جدا است، ما یک معامله‌ای را به عنوان انجام وظیفه با خدا کردیم و در آن کاری به نتیجه نداریم و امام خمینی(ره) هم همین توصیه را دارند و می‌گویند که ما مکلف هستیم به وظیفه و نه نتیجه و ما نیز همین طور اگر چه نتیجه برای ما هم مهم است اما چون در آن برهه وظیفه ما این بود که برای دین و ناموس و کشور در مقابل دشمن بایستیم، این کار را انجام دادیم.

وی با تاکید بر اینکه انسان در قبال انجام وظیفه‌اش هیچ گاه پشیمان نمی‌شود، اظهار کرد: ما برای یک لحظه هم از گذشته خود پشیمان نیستیم اما نتیجه کار را که نگاه می‌کنیم، بعضا دچار ابهام و تردید می‌شویم که چرا باید اینگونه باشد و فقط در چرایی شرایط موجود ماندیم اما در مورد گذشته معامله‌ای بود که با خدا انجام دادیم و امیدواریم که خداوند نیز از ما قبول کند.

دلخوشی جانبازان، وجود رهبر معظم انقلاب است

این جانباز جنگ تحمیلی گفت: اگر راستش را بخواهید در این میان تمام دلگرمی و دلخوشی ما جانبازان، وجود مقام معظم رهبری بوده و صحبت‌های دلنشین، ارزنده و دلگرم کننده ایشان برای ما قوت قلبی است و در بین تمام مسئولان تنها به ایشان دلخوش هستیم.

وی با بیان اینکه جمهوری اسلامی به برکت وجود ایثارگران و شهدا و جانبازان برکات بسیار فراوانی را داشته است، تصریح کرد: بیداری‌های اسلامی که ما شاهد آن هستیم و این ذلت آمریکا و اسرائیل که ادعای حکومت دنیا را داشتند همه از برکات جمهوری اسلامی و فداکاری شهدا بوده و این پیامدهای مثبت این کار است و گله ما از قصوری و کوتاهی است که می‌بینیم چرا که مشکلات قابل حل است اما به دلیل کم لطفی برخی مسئولان آن طور که باید مسائل حل نمی‌شود.

مهدوی خاطر نشان کرد: ما می‌دانیم مشکلاتی را که بیان می‌کنیم دغدغه‌های مقام معظم رهبری بوده و ایشان در سخنرانی‌های خود آن را بیان می‌کنند اما متاسفانه بعضا افراد به آن توجهی ندارند.

اما منصور مظفری جانباز قطع نخاع که سال 61 و در عملیات والفجر1 در منطقه فکه مجروح شده مشکلات جانبازان را بیشتر از مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور ندانسته و معقتد است مسائل آنها نیز در همین راستا است.

ایثارگران با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند

وی گفت: بچه‌ها به خاطر ایده‌ و اعتقاد خود با مشکلاتشان کنار آمده و نمی‌گذارند مسائل رسانه‌ای شود اما انتظار ما از مسئولان کلان کشور این است که برای رفع مشکلات ما اقدام کنند برای مثال قانون جامعه ایثارگران بعد از 20 سال هنوز اجرایی نشده که اگر اجرایی شود خیلی از مشکلات بچه‌ها برطرف می‌شود و این مشکلات باید در کلان حل شود.

این جانباز 70 درصد قطع نخاع که در سن 16 سالگی مجروح شده و از همان زمان نیز در این وضعیت به سر می‌برد، اظهار کرد: اگر بخواهیم جراحت در جنگ را به حساب مادی بگذاریم، انسان از گذشته و کرده خود پشیمان می‌شود اما اگر هدف داشته و هدف او بر اساس ایده و اعتقاد او باشد بدون شک پشیمان نمی‌شود چرا که اگر پشیمان باشند هم دنیا و هم آخرت خود را باخته و خسرالدنیا و الاخره می‌شوند.

وی بیان کرد: من به نوبه خود از راه و انتخابم پشیمان نیستم و اکنون نیز می‌بینیم همان عراقی که روزی با ما در جنگ بود، اکنون چه وضعیتی پیدا کرده و مردم آن به چه فضاحتی افتادند، و اگر عمیق نگاه کنیم این امنیت و اقتداری که الان در دنیا داریم مرهون همین فداکاری‌ها بوده و چرا باید پشیمان شویم.

مظفری با اشاره به رهنمودها و سخنان مقام معظم رهبری گفت: سعادت و پیشرفت مملکت و اقتدار کشور سبب دلگرمی بچه‌ها است و همچنین اگر صحبت‌ها و دلگرمی‌های مقام معظم رهبری نبود و تقدیر و تشکر ایشان که همیشه به جانبازان لطف داشتند، نبود، شاید این صبر و استقامت را از جانبازان شاهد نبودیم.

از تمام اینها که بگذریم به جانبازان اعصاب و روان می‌رسیم که شاید در اینجا نشستن پای درد و دل خانواده آنها بیش از سایر جانبازان به حق بوده باشد و هرچند که می‌دانیم همسر و فرزندان تمامی جانبازان طعم تلخ نا ملایمات روزگار را چشیده‌اند اما درد و دل همسر جانباز اعصاب و روان در جای خود سوزناک و شنیدنی است.

روایت جانبازان اعصاب و روان و سختی خانواده این جانبازان

آن هنگام که این مرد از خود بی‌خود شده و خانواده را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد و آن زمان که در مجالس خانوادگی حال او دگرگون شده و کارهایی انجام می‌دهد که همسرش را مجبور به این می‌کند که دیگر در هیچ مهمانی حاضر نشود تا مبادا خاطر دیگران از این رفتار آزرده شود و او و فرزندانش عزلت و تنهایی را انتخاب می‌کنند و مسائل دیگر که شاید جای گفتن آن در هیچ دفتری نباشد، چه کسی می‌داند که بر آنها چه می‌گذرد؟

همسر یکی از این جانبازان می‌گوید تمام روزهای زندگی با ایشان مانند یک داستان کوتاه است و تک تک این روزها برایم خاطره‌ای دارد چرا که هر روز کار جدید و غیر منتظره‌ای انجام می‌دهد و ما هر روز صبح از هول اینکه آیا امروز قرار است چه اتفاقی بیفتد از خواب بر می‌خیزیم.

بدون شک منطق خداخویی این بزرگواران را به جبهه کشانده چرا که می‌دانیم جهاد عرصه آزمایش ایمان مردان بزرگ است و به قول شهید چمران وقتی شیپور جنگ نواخته می‌شود، مرد از نامرد شناخته می‌شود اما بیست و چند سال جانبازی شاید امتحان دیگری برای کسانی باشد که از آزمایش قبلی سربلند بیرون آمده به دنبال درجات رفیعی از بهشت و رضوان اند.

در این میان جوان این دوران که خاطره‌ای از جنگ تحمیلی در ذهنش نقش نبسته وقتی پای درد و دل جانبازان و خانواده‌های آنها می‌نشیند، با خود می‌گوید که شاید تنها تو یک نفر باشی و شاید معرفت و شناخت تو نسبت به آنها به تنهایی کارساز نباشد اما بدون شک اینگونه نیست و برای تغییر در رفتار جامعه نیاز به تغییر در طرز فکر تک تک افراد داریم.

منبع: تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.