سرویس: گفتگو 09:15 - شنبه 02 شهریور 1392

گفتگو بامادرشهیدقوچانی

شهیدی که به آسمان رفت تا پیکرمطهرش برزمین خاکی نماند

مادرش گفت: هنوزجراحت پایش خوب نشده بودکه به جبهه رفت، جبهه دارالشفای حاج علی بود.

SAM_0827

به گزارش اصفهان شرق: ازدوستان شنیده بودم که مادری خانه ی خود را موزه ی عکس های فرزندش قرارداده وگروه گروه برای ترفیع معنویت روحی به آنجا می روند. می خواستم روحم جلا یابد به همین خاطربود که قرارملاقاتی با مادرشهید حاج علی قوچانی گذاشتم. وقتی به آنجا رسیدم برروی زنگ درب منزلشان نوشته بود، منزل شهید قوچانی زنگ پایین، واین اولین نشانی از شهید بدون پیکرگفتگوی من شد.
چهره ی نورانی حاجیه خانم نشان از معلم مدرسه ی معرفت بود که شاگردش فرمانده ی والفجر 8شد وجایگاهی به بلندای بهشت داشت.خانه ی شهید قوچانی مملوازعکس هایی آشنا بود. ریسه های لامپ رنگی درسرتاسراتاق یادآور بوی پیراهن یوسف بود، این بار مادربه یاد فرزندش چراغان کرده بود.
حاجیه خانم که خود ازفعالان جبهه بود برایمان ازحاج علی گفت:

حاج علی فرزند دوم خانواده ی قوچانی بود که در سال 1342 دراراک به دنیا آمد.از امام رضا خواسته بودم تا زمینه ی پرورش معنوی فرزندانم را برایم مهیا کند و آمدنمان به اصفهان واستخدام همسرم درذوب آهن ابتدای برآورده شدن حاجتم بود.
وی افزود: ازهمان کودکی اش برگزیده شده بودوزمانی این فکر برایم هویداشد که علی وقتی کودک بود با سر داخل چاه افتاد ووقتی ازچاه بیرونش آوردند، سالم بود وهیچ آسیبی به او نرسیده بود.از اوپرسیدم علی جان توکه باسرداخل چاه افتادی چطور شد که هیچ آسیبی به تونرسید.علی به من گفت: وقتی داخل چاه افتادم دودست من را گرفت و من ته چاه نرفتم. ازهمان ابتدا دستانی شوق گرفتن علی راداشتند.

SAM_0822
مادرازمعرفت حاج علی اش صحبت کرد:

حاج علی بیشترازسالش می فهمید، راهنمایی بود که من 6 عدد لیوان خریدم و او به من گفت 3 عدد از این لیوانها حق آنهایست که توان خریدن لیوان برای آب خوردن را ندارند.او با سن کمش به من گفت: تشریفات و مال دنیا رفتنی است واگر دنبالش رفتی زمانی که در قنوت نمازت ربّنا می گویی نمی فهمی ربّ توکیست.
من ازحرفهای او درسنین کودکی درس والگوی زندگی گرفتم.
مادر از تربیت فرزنش گفت:

شبها برایشان قصه ی امامان وداستان های قرآن را می گفتم ، یک شب آقا مصطفی فرزند اوّلم گفت شیرو جنگل هم در قصه ها است که برامون تعریف کنی ، حاج علی گفت: نه مصطفی اونا دروغ است و اینا راسته که در قرآن آمده است.
حاجیه خانم گفت: من فکر میکنم اونا شهید به دنیا آمده بودندوسعادت ما بود که تا لحظه ی پروازشان درکنارشان باشیم.

SAM_0849
در ادامه گفتگو ازمادر خواستم ازجبهه رفتن حاج علی برایم بگوید؟
وی در جواب سوال گفت: در دوران انقلاب فعالیت های زیادی داشت و با آغاز جنگ وبه فرمان امام خمینی (ره) ساکت ننشست و به جبهه رفت. پدرش علاقه ی زیادی به اوداشت وعلی به جهت این علاقه ازسوی همسرم موضوع رفتن به جبهه را با من در میان گذاشت و من پشتیبان آنها بودم.ماه رمضان بود و پدرشان طبق معمول همیشه منتظر آنها بود تا برای صرف افطاری بیایند و من که از جبهه رفتنشان با خبر بودم و می خواستم آقای قوچانی نفهمد ، به او می گفتم بچه ها خودشان بعدا افطار می کنند شما شامتان را بخورید، از نگاه مبهم من فهمید آنها به جبهه رفتند و ازدست من حسابی ناراحت شد.البته شوهرم خود اهل اطاعت و گوش به فرمان رهبر بود و مخالفت اولیه آن به منظورعلاقه ی زیبا ی پدرانه اش بود. به مرورزمان این مشکل هم رفع شد و خودش همپای آنان گام بر می داشت.
حاج علی چندین بارمجروح شد ولی به محض اینکه بهبودی پیدا می کرد به جبهه می رفت .
حاجیه خانم در ادامه از حضور خودش در جبهه خاطراتی رابیان کرد:

در همان اوایل من به همراه چند نفر از خواهران ازجمله مادرشهیدان یزدان پناه و مادر شهیدان جعفریان و با اجازه ازجهاد، چند تریلی محموله پوشاک و خوراک برای بردن به جبهه بارزدیم ، هدف ما این بود که سنگر به سنگر برای رزمندگان بسته های کمک رسانی را ببریم و پیغام آنها را به پشت جبهه ها برسانیم.
برای انتقال به منطقه باید معرفی نامه ای ازسردار صفوی می گرفتیم و ایشان یکی ازرزمندگان راهمراه ما فرستاد، چهره ی رزمنده ای که سردار به ما معرفی کرد برایم آشنا بود ونزدیک تر که آمد دیدم حاج علی است و چادرم را محکمتر روی صورتم گرفتم. با حاج علی و خانم های جهادی به منطقه رفتیم به خاطررنگ مشکی چادرهایمان چند خمپاره به طرف بچه ها زدند و آن وقت بود که حاج حسین خرازی گفت: برای ماندن در اینجا باید رنگ چادرتان خاکی باشد و ماهم که کمرهمت برای دفاع را بسته بودیم موافقت کردیم .
یادمه یک بار حاج علی گفت: مادراههای زیادی برای ثواب کردن است و اینقدر به جبهه می آیی ریا است .فردا به حاج علی گفتم منظور حرف دیشب تو چه بود: حاج علی به من گفت: هر جا محروم باشد مظلوم است و مظلوم خانواده های جانبازان اعصاب هستند و برای دلجویی به آنها سربزنید .
وقتی به حاج علی گفتم تا کی این کمک را انجام دهم گفت: تا مرزخاموشی، آنجا که نفست پایین رفت و بالا نیامد، به لطف خدا هنوز ما برنامه های زیادی داریم.
مادر شهید ازیکی ازخاطراتش گفت: حاج علی به حج رفت وقتی به خانه آمد به اوگفتم چه حاجتی آنجا طلب کردی و با اصرار گفت: پشت قبرستان بقیع از حضرت زهرا خواستم که 2 متر زمین را هم روی زمین خاکی اشغال نکنم، البته چون هدفش صراط مستقیم بود.
مادر گفت: حاج علی به حاجتش رسید و درعملیات والفجر 8 با برخورد گلوله مستقیم به آسمان رفت و جسمی برای ینکه  زمین را اشغال کند نداشت و به راستی که آسمانی شد.

SAM_0824
مادر از خبرشنیدن شهادت اوگفت:
سال 1364 بود که برای مجروحان شیمیایی آب هویج می گرفتم و 2 نفر خبر شهادت حاج علی را آوردند و من بنا به خواسته پسرم به محض شنیدن خبر، 2 رکعت نماز شکر خواندم. می دانستم برای فردی که جبهه برایش دارالشفا است و جبهه را ادامه دهنده ی قیام امام حسین (ع) می دانست ، شهادت برایش بهترین حاجت از سوی خدا بود.
حاجیه خانم قوچانی از ارزش حرف های پسرش گفت: حرف های شهدا برای ما الگوی زندگی است وخط امام را نه با سند ونه با جوهرخریده ایم، ما این ها را با خون شهدا در این راه ولایت و رهبری سرمایه گذاری کرده ایم.
گوش دادن به حرفهای حاجیه خانم تمامی نداشت، آخر او مادر فرمانده ی والفجر 8 بود و شهیدش برگزیده شده بود، شهیدی که ما لایق دست کشیدن روی تابوت آن عزیز نبودیم.

مادر درپایان گفتگوبرای همه ی جوانان سعادت وعاقبت بخیری را از خداطلب کرد.
فرازی از وصیت نامه شهید:

بعضی وقت ها انسان خود را در راهی می بیند که در آن راه یا باید کشته شدن در راه خدا را انتخاب کند یا سر تعظیم در برابر غیر خدا فرود آورد. مردان خدا اولین راه را انتخاب می کنند.

SAM_0825

2 نظر در مورد “شهیدی که به آسمان رفت تا پیکرمطهرش برزمین خاکی نماند”

  1. سمنا گفت:

    باسلام و سپاس از اینکه به ما سر زدید
    امیدوارم موفق و پیروز باشید همانند همیشه
    ما هم همیشه از همسنگران خود یاد کرده و تا بتوانیم سر خواهیم زد.
    درصورت تمایل ما را لینک کنید و اطلاع دهید تا لینک شوید

  2. فاطیما ایرانی گفت:

    سلام
    ممنون از مطالب مفیدتون
    ممنون میشم اگه ادرس منزل مادر شهید قوچانی یا شماره ماسی از ایشون به من بدهید
    من خیلی دوست دارم با ایشونصحبت کنم

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.