سرویس: غیر تولیدی 14:45 - چهارشنبه 15 بهمن 1399

گام های رسیدن به رضایت از زندگی؛

چگونه در برابر بدرفتاری دیگران رفتار کنیم؟/ مهم ترین راز آرامش در زندگی زناشویی چیست؟

علت اینکه می گوییم که برای رضایت از زندگی شروط زیادی نگذارید این است که تحقق این شرایط مشخص نیست  پس اگر برای رضایت از زندگی بخواهیم منتظر شرایط مطلوب باشیم، معلوم نیست این شرایط محقق شود پس باید بدون شرط از زندگی راضی باشیم.

 اصفهان شرق/

حجت الاسلام محمد تقیان، کارشناس مشاوره و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان

 بعضی از افراد هستند که برای خوب بودن و خوش اخلاق بودن خودشان هم شرط می‌گذارند برای مثال می گویند «اگر تو خوب باشی من هم خوبم» یا به همسر خود می گوید «اگر تو خوش اخلاق باشی من هم خوش اخلاقم» یا «اگر تو دست از بد اخلاقی برداری منم بد اخلاقی نمیکنم» و این منجر به این می شود که ما برای محبت کردن به دیگران هم شرطی باشیم اگر بخواهم برای خوب بودن هم شرطی باشیم هیچ وقت نمی توانیم خوب باشیم چون ممکن است طرف مقابل ما نخواهد که خوب باشد.

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، یکی از مهمترین، ریشه دار ترین  و اساسی ترین گام های رضایت از زندگی این است که اگر کسی خواست از زندگی خودش راضی باشد برای رضایت از زندگی منتظر شرایط مطلوب نماند و اینکه همه شرایط خوب برایش فراهم شود و سپس از زندگیش راضی باشد برای مثال «اگه یه خونه داشتم اگه یه ماشین داشتم اگه مریض نبودم اگه پول داشتم که بتونم همه نیازهای خودم رو تهیه کنم اگه کسی منو اذیت نکنه اگه بچه مریض نباشه اگه فلانی اخلاقش خوب باشه» از جمله این شرایط است،  گذاشتن از این شرایط و اینکه ما به صورت مشروط از زندگی خود راضی باشیم منجر به این می شود که  ما هیچ وقت از زندگی خود راضی نباشیم و منتظر آدم های خوب و شرایط خوب بودن، شرطی زندگی کردن است.

وقتی خوب بودن خود را شرطی می کنیم

علت اینکه می گوییم که برای رضایت از زندگی شروط زیادی نگذارید این است که تحقق این شرایط مشخص نیست  پس اگر برای رضایت از زندگی بخواهیم منتظر شرایط مطلوب باشیم، معلوم نیست این شرایط محقق شود پس باید بدون شرط از زندگی راضی باشیم.

بعضی از افراد هستند که برای خوب بودن و خوش اخلاق بودن خودشان هم شرط می‌گذارند برای مثال می گویند «اگر تو خوب باشی من هم خوبم» یا به همسر خود می گوید «اگر تو خوش اخلاق باشی من هم خوش اخلاقم» یا «اگر تو دست از بد اخلاقی برداری منم بد اخلاقی نمیکنم» و این منجر به این می شود که ما برای محبت کردن به دیگران هم شرطی باشیم اگر بخواهم برای خوب بودن هم شرطی باشیم هیچ وقت نمی توانیم خوب باشیم چون ممکن است طرف مقابل ما نخواهد که خوب باشد.

دو عامل آرامش در خانه

در روایت های زیادی به این نکته به اشاره شده که تخلق به اخلاق الهی یعنی خود را به اخلاق الهی متخلق کنید؛ یعنی صفات خدا را در خودتان ظهور و بروز بدهید، در دعای ابوحمزه ثمالی جمله ای از صفات خدا آمده که می فرماید «الحمد لله الذی  تحبب الیی و هو غنی و عنی»، یعنی «خدای متعال، تو کسی هستی که نسبت به دیگران نسبت به من محبت داری ولی هیچ نیازی هم به من نداری» به عبارت ساده تر خدای متعال بدون اینکه کسی نیاز او برآورده کند یا کار او را جبران کند همچنان به بنده های خود محبت می کند؛ بندگان هم می توانند این صفت الهی را در زندگی شخصی و خانوادگی خود پیاده کنند؛ محبت کنند به دیگران، خوش اخلاق باشند، مشکلات دیگران را حل کنند، ولی هیچ امید تشکر و جبران کردن و تلافی کردن نداشته باشند؛ در قرآن می فرماید وقتی که زن و شوهری با هم ازدواج می کنند ازدواج باعث آرامش آنها می شود اما دو نکته را باید رعایت کنند که یکی عامل  مودت و دیگری عامل رحمت است.

مودت چیست؟

معانی مختلفی برای مودت بیان کرده اند، مودت  یک محبت دو طرفه است یعنی اینکه من در خانواده، همسرم زحمت می کشد، تلاش می کند، من هم در مقابل زحمات او را جبران می کنم من هم وظیفه خود را در مقابل زحمات او انجام می دهم؛ طرف مقابل به من محبت می کند، من هم به او محبت می کنم طرف مقابل با من خوش اخلاقی می کند، من هم با او خوش اخلاقی می کنم، او وظیفه خود و رسالت خود را انجام می دهد، من هم در مقابل وظیفه خودم را انجام می دهم؛ این به معنای مودت است. اما رحمت یک پله بالاتر از مودت است؛  یعنی گاهی می شود که در مسیر زندگی طرف مقابل وظیفه خود را انجام نمی دهد رسالت خود را انجام نمی دهد، خوش اخلاقی نمی کند؛ اینجا برای اینکه این خانواده دچار مشکل نشود ما نیاز به رحمت داریم؛ رحمت یک محبت یه طرفه است یعنی تو محبت کن، خوش اخلاق باش و وظیفه انجام بده و هیچ امیدی به طرف مقابل نداشته باش انتظار و توقع از طرف مقابل نداشته باشید.

برای جمع بندی این گام اول به این جمله و به این صفت می رسیم که اگر کسی خواست از زندگیش راضی باشد؛ یکی از خصوصیات و صفاتی را که باید در وجود خود محقق کند صفت کریم بودن است.

انسان کریم چگونه رفتار می کند؟

کریم به چه کسی می گویند ؟کریم به کسی می‌گویند که برای کارهایی که انجام می دهد منتظر شرایط مطلوب، آدم های خوب و هیچ چیز نمی ماند با همین حساب در روایت های زیادی داریم انسان کریم چند صفت دارد یکی اینکه دیگران که در حق او ظلم کردند را می بخشد یعنی برای بخشیدن دیگران منتظر دیگران نمی شود، منتظر اینکه کسی بیاید از او عذرخواهی کند نیست کسی بیاید و التماس او را بکند نیست؛ انسان کریم بدون شرط می بخشد چون می خواهد کریم باشد یا مثلا انسان کریم ارتباط برقرار می کند با کسانی که با او قطع رابطه کردند یا اینکه انسان کریم می بخشد عطا می کند انفاق می کند به کسانی که او را محروم کردند پس ببینید در اینجا کرامت در خانواده و کریم بودن مهم ترین عامل رسیدن به رضایت از زندگی است، در واقع انسان کریم انتظار جبران ندارد انسان کریم آزاد است هیچ توقعی از کسی ندارد و می داند که اگر خواست دچار بیماری‌های روحی و روانی نشود باید خودش به فکر خودش باشد او باید خودش مراقب خودش باشد انسان کریم می داند که کسی دغدغه مراقبت از او را ندارد برای همین منتظر دیگران نمی ماند و وظیفه خود را یک طرفه انجام می دهد این که می گویند با کریمان کارها دشوار نیست.

دلبستگی نداشتن به دنیا

در بسیاری از روایت ها آمده که یکی از مهم ترین عواملی که باعث افسردگی، باعث اضطراب، باعث مشکلات روحی و روانی می‌شود چسبیدن به دنیاست دلبستگی به دنیا است هرچه انسان ها بتواند این وابستگی و چسبندگی به دنیا را در خود محقق کنند آرام آرام رضایت از زندگی حاصل می شود به خاطر اینکه دنیا جایی است که همیشه محل گرفتن ها و دادن هاست یعنی گاهی خدا چیزی را به انسان می دهد گاهی نمی دهد و گاهی می دهد و می گیرد خوب در اینجاست که انسان ها دچار نارضایتی می شوند؛ برای همین در روایتی از حضرت علی علیه السلام آمده که فرمودند: بزرگترین راحتی در این است که انسان یک کمی از این دنیا فاصله بگیرد هرچه انسان رغبت او به دنیای کمتر شود هم و غم او هم کمتر خواهد شد فرمودند ثمره دل نبستن به دنیا راحتی است نکته خیلی مهمی که باید به آن اشاره کنیم این است که چگونه می شود انسان ها بی علاقه به دنیا بشوند راهکارآن چیست؟ یکی از راهکارهایی که در سخنان اهل بیت به آن اشاره شده این است که نگاه شما به دنیا و به ابزار دنیا نگاه امانتی و عاریتی باشد.

پذیرش مصیبت های مکتوب

در قرآن اصطلاح مصیبت به این معنا است که هر چیزی که به ما برخورد کند و یا به ما برسد این می‌گویند مصیبت در قرآن مصیبت هایی که به ما می رسد به دو دسته تقسیم شده است یکی مصیبت های مکسوب و یکی از مصیبت های مکتوب فعلاً اشاره به مصیبت های مکسوب نمی کنیم ولی در قرآن در مورد مصیبت های مکتوب یعنی مصیبت هایی که قبلاً برای ما نوشته شده است مطالب زیبایی بیان شده است مثلاً در سوره توبه آیه ۵۱ میفرماید که «به مردم بگو چیزی به شما نمی رسد مگر اینکه قبلاً برای شما نوشته شده است خدا مولای شماست خدا بهتر مصلحت شما را می داند پس بیایید بر خدا توکل کنید طبق آیات قرآن بسیاری از چیزهایی که به ما نمی رسد و یا نمی رسد همه آنها به اذن خداست» و در آیه 11 سوره تغابن می فرماید که «هیچ چیزی به شما نمی رسد مگر با اجازه خدا»؛ اگر ما بیاییم و به این اعتقاد داشته باشیم که بسیاری از چیزهایی که در زندگی ما نیست ما تلاش کردیم کوشش کردیم ولی به آن نرسیدیم بنا نبوده که به ما برسد اگر دیگران الان در زندگی دارای چیزهایی هستند خدای متعال خواسته است که آنها اینها را داشته باشند این باعث می شود که انسان ها وقتی که در زندگی دچار ناکامی می شوند وقتی که در زندگی به اهدافی که برنامه‌ریزی کرده‌اند نمی رسند دیگر دچار مشکلات روحی و روانی نشوند؛ اگر کسی اعتقاد داشته باشد که بنا نبود از طرف مقابل چیزی به من برسد بنا نبود که این ها چیزی وارد زندگی می کنند چون اگر خدای متعال بخواهد چیزی به من عطا بشود کسی نمی‌تواند جلوی اعطای خدا  را بگیرد و اگر خدا بخواهد چیزی وارد زندگی من نشود کسی نمی تواند که چیزی را وارد زندگی من کند برای همین در دعای ابوحمزه ثمالی و یا در دعای سحر دعای بسیار زیبایی هست که می‌فرمایند که «اگر کسی راضی بشود به تصمیم خدا انتخاب خدا به اون چیزی که خدا برای ما مشخص کرده است او می تواند از زندگی خودش راضی بشود».

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.