سرویس: غیر تولیدی 09:15 - پنجشنبه 27 آذر 1399

شعر و داستان چگونه باهوش تان می‌کند؟

مدرس دانشگاه گفت:داستان هوش‌های زبانی، روایی، تحلیلی، شناختی، اجتماعی، هیجانی، درون فردی، میان فردی، هستی گرا، طبیعت گرا و تأملی را تقویت می‌کند.

به گزارش اصفهان شرق؛ اگر به تمدن ایرانی، هندی و یونایی بنگرید، ویژگی مشترک بسیاری تنومندی به چشم می‌خورد؛ هر سه زبان فارسی باستانی، سانسکریت و لاتین ریشه در زبانی به نام هند و اروپایی دارند؛ با این وجود در فرهنگ ایرانی شعر بیشتر از داستان رواج داشته است و این در حالی بوده که داستان در فرهنگ یونانی بیشتر مورد توجه است.

پرسش اساسی این است که چگونه در دو زبانی از یک مادر، دو گونه یا ژانر متفاوت رشد می‌کند. تاریخ هزار ساله فارسی دری و نو و تاریخ زبان‌های مختلف اروپایی به ما می‌گوید که در زبان فارسی بیشتر شعر روییده است و در زبان لاتین، داستان رشد و نمو داشته است و این تفاوت‌ها چه تاثیری بر یادگیری دارد که در این مورد محمد فقیری مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت به تشریح این مسایل می‌پردازد.

منظور شما از طرح این مسأله چیست؟

مدرس دانشگاه: منظور این است که دو زبان از مادری یگانه، چگونه و چرا اینهمه دو راه متفاوت طی کنند. در زبان یونانی از همان ابتدا نمایشنامه و دیالوگ عناصر اساسی بوده اند و در زبان فارسی ورد، شعر و مونولوگ. حالا اینکه پیامد این دو راه متفاوت چه بوده است، بسیار مهم‌تر است. البته این بدان معنی نیست که در فرهنگ ایرانی داستان نبوده است یا در فرهنگ یونانی شعر وجود نداشته است؛ منظور غلبه یک ژانر بر ژانر دیگری است.

منشاء این تفاوت را در چه می‌بینید؟

مدرس دانشگاه: منشاء این تفاوت در دو فلسفۀ اشراقی و مشائی است. فرهنگ یونانی، به جز در نحلۀ افلاطونی، بیشتر گرایش مشائی و تجربه گرایی داشته است؛ مشاهده و تجربه در آنجا اصل بوده است، اما در فرهنگ ایرانی شهود و اشراق محور بوده است؛ این مسأله ممکن است به دلایلی تاریخی، ذهنی، روانی و … به وجود آمده باشد. شاید بتوان گفت فرهنگ عمومی در آنجا بیشتر گرایش به مشاهده، تجربه و گفتگو داشته است و در اینجا بیشتر به شهود، الهام و اشراق. حتماً فلاسفه می‌توانند این مسأله را بیشتر بشکافند و به این سؤال پاسخ دهند.

داستان نویسی

باشگاه خبرنگاران جوان: محصول این دو گرایش چه بوده است؟

مدرس دانشگاه: محصول و فرآورده این دو گرایش بیشتر دو چیز بوده است؛ شعر و داستان. در اینجا بیشتر باران شعر باریده است و در آنجا برف داستان. البته در ایران گرایش به قصه نیز وجود داشته است که از نظر سببیت، واقعیت مندی و پیرنگ ضعیف است. الان نیز ما به شعر گرایش بیشتری داریم تا نثر. تاریخ زبان فارسی هم نشان می‌دهد که نسبت شعر به نثر چندین برابر است.

تفاوت شعر و داستان را در چه می‌بینید؟

مدرس دانشگاه: شعر مثل باران است و داستان مثل برف. شعر یکباره از آسمان ذهن سرازیر می‌شود، لحظه‌ای شدت می‌گیرد و لحظه‌ای دیگر قطع می‌گردد، اما برف داستان کم کم می‌بارد و تا اعماق زمین ذهن فرو می‌رود. قدیمی‌ها می‌گفتند: برف خمیره زمین است. باران ممکن است حتی موسمی باشد و خاک‌های حاصل خیز را از بین ببرد. البته باران نظام بار خوب است؛ یعنی اینکه تمام هم و غم یک جامعه شعر نبوده باشد و به نثر و داستان هم به اندازۀ کافی توجه کرده باشد.

تفاوت علمی این دو چیست؟

مدرس دانشگاه: داستان پیرنگ، شخصیت پردازی و گفتگو دارد که شعر ندارد یا در آن خیلی ضعیف است. سببیت و واقعیت مندی دو پای داستان است، اما شعر هر خیالی‌تر و واقعیت گریزتر باشد بهتر است؛ الشعر احسنه، اکذبه. گاهی در شعر از مرز تخیل هنری فراتر می‌رویم و حتی به تخیل انفعالی و توهم می‌رسیم، اما داستان اساساً بر تخیل هنری، توصیف، تحلیل، تفکر و تأمل استوار است. محور اصلی داستان حل مسأله است؛ گره افکنی و گره گشایی نمودی از مسأله و ارایۀ راه حل است؛ بنابراین داستان پدیده کاملاً عقلانی است.

شعر و داستان بیشتر کدام نوع هوش را تقویت می‌کند؟

مدرس دانشگاه: شعر بیشتر زبانی و هوش درون فردی را تقویت می‌کند؛ با آفرینش تشبیه، تمثیل، استعاره و آرایه‌های ادبی موجب غنای زبان می‌شود؛ وانگهی بیشتر مبتنی بر تخیل است و هوش درون فردی را بسیار تقویت می‌کند. داستان هوش‌های زبانی، روایی، تحلیلی، شناختی، اجتماعی، هیجانی، درون فردی، میان فردی، هستی گرا، طبیعت گرا و تأملی را تقویت می‌کند. در تقویت هوش بین شعر و داستان تفاوتی بس شگرف وجود دارد که در این بحث نمی‌گنجد.

بهتر است با کودکان و نوجوانان بیشتر شعر کار کنیم یا داستان؟

مدرس دانشگاه: هر چیزی جای خود را دارد. شعر برای تغییر روحیه و ایجاد لذت بسیار خوب است، اما داستان به غنای واژگانی ذهنی آن‌ها بیشتر کمک می‌کند، هوش‌های بیشتری را تقویت می‌سازد: مثلاً هوش تأملی و هستی گرا با داستان بیشتر تقویت می‌گردد. ما برای نهادینه کردن داستان و داستان علمی در آموزش راه طولانی‌ای را در پیش داریم و به همین سادگی نمی‌توانیم تغییرات و اصلاحات مورد نظر را در آموزش رقم بزنیم. آموزش و پرورش ما نیاز به تغییرات بنیادین در حوزۀ نظری و عملی دارد؛ یکی از این تغییرات نویسندگی خلاق و شناخت داستان است. هنوز ما به درستی داستان را نمی‌شناسیم و تفاوت‌های اصلی آن را با شعر و قصه نمی‌دانیم. نمی‌دانیم که محور داستان حل مسأله است و در ایجاد تمدن‌های نوین در دنیا نقشی اساسی داشته است.

داستان نویسی

ممکن است این مسأله را بیشتر تبیین کنید؟

مدرس دانشگاه: یکی از محور‌های ایجاد مدرنیته در اروپا داستان‌های ادگار آلن پو بود؛ به نظر اینجانب داستان و رمان بود که حوادث کنجکاوانۀ مدرنیته را رقم زد. قرن هفدهم قرن ماجرجویی (The Age of Adventures) بود که داستان در ایجاد آن نقشی اساسی داشت. هم اکنون نیز رمان و داستان در تحولات غرب نقشی اساسی ایفا می‌کند و داستان و داستان علمی مبنای بسیاری از آموزش‌های آنان است.

آیا مسئولان در ایران به نقش داستان و رمان پی برده اند؟

مدرس دانشگاه: فکر می‌کنم هنوز نگاه مکانیکی و حافظه محور در آموزش و پرورش و حتی آموزش عالی ایران حاکم است. فرزندان ما از کودکی با داستان بزرگ نمی‌شوند؛ طبیعی است که حل مسأله یاد نمی‌گیرند و ذخیره واژگانی آن‌ها فقیر می‌ماند؛ بنابراین امکان اینکه بتوانند تحول بنیادینی در جامعه رقم بزنند، خیلی ناممکن است. مسئولان ما هم نگاهی مکانیکی و حجم گرا به آموزش دارند؛ حتی استادان و معلمان ما اینگونه فکر می‌کنند؛ ما از نظر فرهنگی اینگونه تربیت شده ایم و به آموزش نگاهی ابزاری داریم. تنها با نگاهی اساسی به مسائلی مانند نویسندگی، داستان، هوش‌های چندگانه و … می‌توانیم نوید آموزشی نوین را به ایرانیان بدهیم.

انتهای پیام/

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.