سرویس: اخبار شهرستان » جرقویه علیا 17:46 - دوشنبه 12 خرداد 1393

جانباز حسن آبادی در گفتگو با اصفهان شرق:

رمز شب تمرین گردان در جیب من جا ماند

حسینعلی شفیعی از جانبازان حسن آباد گفت: در یکی از شب ها زمانی که برای تمرین گردان به کوههای کردستان رفتیم، طرح رمز شب در بین سربازان خاطره ای را برای ما ساخت که هیچ گاه فراموش نمی شود.

کاری از احمد صادقی

روز جانباز فرصت مناسبی است که نسل امروز ما علاوه بر الگوپذیری از رشادت ها و جانبازی های حضرت عباس(ع) در وقایع دفاع مقدّس و دلاوری ها و شجاعت های جانبازان عزیز و غیرتمند ایران اسلامی به مطالعه بپردازند و درسها و پیامهای زندگی ساز را از متن این تاریخ ماندگار استخراج نمایند.

بمناسبت روز ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) و ارج نهادن به رشادت های آن فرد وارسته در دشت کربلا و جانبازان جنگ تحمیلی به دیدن برادر جانباز حسینعلی شفیعی رفتیم تا از فداکاری هایش در برگه ای از خاطرات اصفهان شرق برای ما بازگو کند.

اصفهان شرق- مختصری از خود برایمان بگویید؟

حسینعلی شفیعی حسن آبادی فرزند علی در سال 1349 در حسن آباد متولد شدم و در سال 1363 در حالی که در کلاس دوم راهنمایی به تحصیل مشغول بودم به جبهه های جنگ(جنوب ) اعزام شدم و 21 ماه به نظام مقدس جمهوری اسلامی در لباس رزمنده خدمت کردم. امدادگر– آرپیچی زن– مسئول تیم ارپیچی زن های گردان– کارهای فرهنگی عقیدتی از جمله فعالیت های بنده در جبهه بود.
در تاریخ 28/11/66 در اثر انفجار خمپاره در منطقه فاو معروف به پیشانی( محلی در خط مقدم در نزدیکترین نقطه به نیروهای دشمن ) جاده ام القصر عراق مجروح شدم.

اصفهان شرق- مجروحیت به گفته جانبازان دیگر زخم عشق و ایثار است، شما از چه ناحیه ای مجروحیت دارید ؟

هنگام اصابت خمپاره دست چپم را از دست دادم و از ناحیه گوش چپ – پای چپ سر و کمر به شدت مجروح شدم که با تلاش امدادگران و پزشکان مورد مداوا قرار گرفتم و بعد از 27 سال هنوز تحت درمان می باشم.

اصفهان شرق- ما شما را به فعال بودن در عرصه ی هنر و پشتکار می شناسیم و بسیاری از جوانان از همت بلند شما درس می گیرند، از حرفه و کار خود برای ما بازگو کنید؟

خدا را شکر می کنم که کارهای شخصی خودم را با پشتکار و امید واری انجام می دهم اعم از رانندگی و کارهای شخصی و مدت 10 سال در حرفه خبرنگار صدا و سیما در منطقه جرقویه مشغول بودم که بعلت مشکلات جسمی و سفارش پزشکان مبنی بر سخت و طاقت فرسا بودن این حرفه برای بنده، از ان کناره گیری کرده و با توکل بر خدا تا انجا که می توانم به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی ادامه خواهم داد.

DSC09829

اصفهان شرق- از خاطرات خود بازگو کنید؟

خاطره رمز شب

در سال 64 در منطقه کردستان(‌سندج ) برای تمرین نظامی گردان به کوه های کردستان حرکت کردیم برای اینکه نیروها در تاریکی شب خبر از یکدیگر داشته باشند رمز شبی را که یک سکه 10 تومانی بود به نفر اول گردان دادند تا دست به دست به بچه ها دهند و به این ترتیب رمز شب حفظ شود. وقتی سکه را به دست من دادند من با مشاهده آن در جیب گذاشتم و رمز شب به افراد قبل از من نرسید. فرمانده دسته به جستجو و پرس و جو رمز شب پرداخت و وقتی نوبت من رسید اظهار بی اطلاعی کردم، ولی بعد متوجه شدم که دنبال 10 تومانی که در جیب من است می باشد و ان رمز شب بوده است که در جیب من بود. این خاطره از یک طرف خنده بچه ها را درآورد و از طرف دیگر فرمانده را عصبانی کرد.

اصفهان شرق- شما گفتید که هنوز تحت درمان هستید ایا مشکلی هم در این خصوص دارید ؟

بله ما جانبازان منطقه جرقویه علیا بعلت دور بودن از مرکز استان جهت خدمات درمانی و ورزش های توانبخشی دچار مشکل هستیم و هیچ گونه وسایل ورزشی توانبخشی در منطقه وجود ندارد از مسئولین دیربط خواهش مندیم نسبت به رفع این مشکل اقدام کنند.

حرف اخر شما:

روز جانباز فرصت مناسبی است که نسل امروز ما علاوه بر الگوپذیری از رشادت ها و جانبازی های حضرت عباس(ع) در وقایع دفاع مقدّس و دلاوری ها و شجاعت های جانبازان عزیز و غیرتمند ایران اسلامی به مطالعه بپردازند و درسها و پیامهای زندگی ساز را از متن این تاریخ ماندگار استخراج نمایند.
از جوانان می خواهم در هر زمان با مطالعه و دقت در زندگی شهدا و جانبازان به حفظ آن روزها بپردازند.

همچنین بخوانید:

3 نظر در مورد “رمز شب تمرین گردان در جیب من جا ماند”

  1. فریده گفت:

    جانباز، زخمی ترین غزل دیوان عشق است که در فضای ایثار منتشر می شود. ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.

  2. محمدمهدی گفت:

    جانباز ، آلبوم تماشایی خاطرات سرخی است که از دلاورمردی های عباس گونه های وطن ، به جا مانده است . روز جانباز مبارک باد .

  3. صادق گفت:

    جانباز سرافراز ، روزت مبارک.

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.