سرویس: غیر تولیدی » نقلی 10:49 - یکشنبه 04 خرداد 1393

مهدی رفایی

قصه درد دامن‌گیر زنده رود، لالایی خواب مدیران کشوری نشود!

پس از گذشت نزدیک به یک دهه از شروع خشک‌سالی ها در استان اصفهان به نظر می‌رسد، هنوز رسانه ملی و مسئولین کشوری تصویر و درک واضحی از عمق فاجعه خشک‌سالی و تبعات زندگی سوز آن در پایتخت فرهنگ و صنعت و هنر ایران ندارند.

مهدی رفایی

گویا مسئولین بلندپایه کشور در خواب های دیروز و امروزشان هنوز اصفهان را شهر برخوردار سبز و خیس از شبنم های بهاری زاینده‌رود می‌دانند و شاید هنوز نام اصفهان که می‌آید، غرفه‌های خیس سی و سه پل و فواره‌های جوشان وسط رود و بوستان های مصفای حاشیه رودخانه را که ده سال پیش هنگام سفر دیدند مجسم می‌کنند.

نه برادران تهران نشین، این سال ها باید حال و هوای اصفهان را از آه دل کشاورزان شرق و غرب استان شنید و سراغ زنده رود زندگی آفرین را از عکس‌های قدیمی آلبوم پدر بزرگ ها گرفت، حق دارید که عمق دردناک فاجعه خشک‌سالی اصفهان را حس نکنید!

باید در اصفهان گشتی بزنید تا رخوت و بی‌حوصلگی شهروندانی را ببینید که سال‌ها تنها دل‌خوشی و عشقشان نشستن در بوستان های کنار رودخانه و صرف یک عصرانه مستضعفی با خانواده بود.

پدر شهیدی می‌گفت: اگر عزم مسئولان ما یک دهم شهدا هم بود، آب را به رودخانه برمی‌گرداندند و اگر آن عزیزان سفرکرده بودند به هر قیمت و مجاهدتی سکوت نمی‌کردند تا شهر از خشکی و دل‌مردگی تلف شود و اصفهان چون بیماری در برزخ خشک‌سالی و هوای آلوده بماند.

عادت کردیم که دایم دغدغه اولمان آب باشد، ما اصفهانی ها در اول الفبای زندگی و آبادانی گیر افتادیم و لنگ می‌زنیم و باید از موظفین و دولت‌مردان بالادستی پرسید؛ آیا این مشقت لایق مردم شهر شهیدان است؟ مردم این کهن دیار قهرمان‌پرور ما صبورند و سینه‌چاک استقامت، اگر چه بی‌آبیم ولی تشنگی خاک ما عطشان تر از تشنگی قلبمان به انقلاب و ایران نیست و حاشا که بصیرت و تبار حسینی ما اجازه دهد در برابر این روزگار خشک‌سال قد خم کنیم، ولی نظاره کم کاری ها و بی‌تفاوتی ها امانمان را بریده است.

مسئولان کشوری می‌دانند، کشاورز اصفهانی هفت سال آزگار است، چشم به زمین و دست به آسمان دارند، شاید سال های اول گمان نمی‌بردند که چنین در گرداب خشک‌سالی فرو روند، ولی حالا که به زندگی تحلیل رفته یک خانواده کشاورز اصفهانی نگاه می‌کنیم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، دو سال اول اندوخته‌هایشان را با نخوری و نپوشی به اتمام رساندند و سال بعد مدار و مدارا کردند و سال بعد هم رخنه کردن به فروش گاو و گوسفند و تراکتور و…و حالا مافیای فرصت‌طلب زمین‌خواری مثل «کنه» به جان کشاورزان منطقه افتاده تا در این وانفسای مشکلات و بی‌آبی زمین‌هایشان را مفت خری و بز خری کند.

707180-2009-8-30-2-7-56.gif

رسانه ملی چشم بر زخم مردم اصفهان فروبسته است
به گزارش خبرنگار صاحب نیوز؛ وقتی رسانه ملی ما که می‌بایست آینه تمام‌نمای مشکلات مردم باشد، در شبکه‌های سراسری و برنامه‌های خود تصویر درستی از عمق زخم کاری زنده رود نمی‌دهد، حق دارند مردم دیار سپاهان که بیش‌ترین بودجه را در بین استان‌ها از تولیدات خود روانه خزانه بیت‌المال می‌کنند، ناراضی شوند و جمعه گذشته عطای شبکه ملی را به لقایش ببخشند.

جمعه ۲۶ اردیبهشت زمانی که برنامه «خیابان ایران» دقایق بی‌شماری را به خشک‌سالی و خشکیدن سفره‌های آب زیرزمینی ایران اختصاص داد و مجری برنامه حد اقل ۳ بار به عناوین مختلف از میهمان و کارشناس برنامه در مورد خشکیدن رودخانه تاریخ‌ساز زاینده‌رود و وضعیت تأسف‌بار آن پرسید، هر بار این مسئول دولتی که در جایگاه معاون حقوقی سازمان محیط‌زیست کشور نشسته، طفره رفت و داستان را پیچاند تا از توضیح درباره این فاجعه زیست‌محیطی فرار کند!

مگر نه این است که خشکی زاینده‌رود و تالاب گاوخونی ضایعه زیست‌محیطی است؟ آیا مسئولین دولتی فقط دریاچه ارومیه را دیدند و هنوز چشمشان به سوز عطش ساکنان استان اصفهان و فاجعه خشکیدن رودخانه‌ای که رگ حیات حد اقل ۴ استان مهم مرکزی کشور است، روشن نشده است؟

آری معاون حقوقی سازمان محیط‌زیست در این برنامه که به اصطلاح به مشکل کل مردم ایران قرار بود بپردازد، تنها خشکیدن دریاچه ارومیه را محور قرارداد و بر زجر مردمان نصف جهان و ترک های دستان دهقان اصفهانی چشم فروبست.

۴۰۰ هزار کشاورزی که آواره و حاشیه نشین شدند
و این بار اول نبود که در دفعات مشابه نیز صدا و سیمای ما از پخش مناظره‌های مسئولین در خصوص خشک‌سالی یا برخی نظرات ضبط‌شده در خصوص علت های خشکی زاینده‌رود خودداری کرده و از پوشش این درد فراگیر اجتناب کرد.

آری اکنون باید به بانگ بلند گفت؛ رسانه ملی و مسئولین دولتی در تهران هنوز درد مردم اصفهان را نه تنها درک نکردند، بلکه حتی از حس و حال مردم زخم بی‌آبی چشیده و تبعات این درد طاقت‌فرسا هم خبر ندارند.

شما مدیرانی که برای درد مردم مستضعف قسم خوردید،می دانید ۴۰۰ هزار نفر مردم مناطق شرق اصفهان بر اثر هجوم پنجه‌های خشک کویر و مسدود شدن گلوی ارتزاقشان زادگاه خود را ترک کردند و به حاشیه‌نشینی در اصفهان و شهرهای اطراف پناه آوردند و با مشاغل کاذب وزندگی فقیرانه روزگار می‌گذرانند؟

شما نمایندگان انقلابی مجلس، آیا می‌دانید که آب آشامیدنی کلان‌شهر اصفهان، مهد هنر و صنعت و پایتخت فرهنگ ایران‌زمین در آستانه جیره‌بندی است؟ و تالاب بین‌المللی گاوخونی خشکیده تا ۳۰ هزار خانوار بی معاش شوند و سوغاتش ریز گردها و ذرات نمک برای ساکنان استان باشد؟

چاه‌های غرب استان هم دیگر به آب نمی‌رسد و کشاورز شرق اصفهان گاو و گوسفند و ماشین و تراکتور می‌فروشد تا چاه عمیق بزند ولی افسوس که حتی تا ۲۰۰ و ۳۰۰ متری عمق زمین هم به آب نرسیده و زجرآور است بگوییم، دهقان آبرومندی که زمانی با کشاورزی آبرومندانه خرج چند خانوار را می داده، اکنون در ۶۰ سالگی به قبرکنی و غسالی در باغ رضوان رسیده و بچه‌هایش به دست‌فروشی ناچار شدند!

از زخم تغییر کاربری طرح «بهشت‌آباد» تا فرو نشستن زمین عطشان
کام این خاک عطشان آن چنان تشنه وبی رمق است و سفره‌های زیرزمینی اصفهان خشکیدند که خاک استان سست شده و زمین در گوشه و کنار این خاک قهرمان در حال فروریزی و فرونشست زمین است، مزارع خشک و باغات ویران شدند و هزاران کشاورز بیکار و مردمان شهرنشین هم بی‌حوصله و کم طاقت و این‌ها تنها گوشه‌ای از زخم عمیق خشک‌سالی بر سینه چاک چاک این خاک دیرینه است.

برخی نه بیمه بیکاری و نه پس اندازی دارند، مانده یک کشاورز و چند ساعت آب در سال! که مجبور است خودش دزدکی برای کار و به بهانه آب! راهی شهر شود و در مشاغل کاذب مشغول باشد و پسران جوان ترش را هم به کارخانه بفرستد و زن ها هم لابد قالی ببافند، شاید بتوان خانواده را زنده نگه داشت؟!

می‌گویند باید کشاورز شرق و غرب اصفهان، بنشیند چشم به پایین‌دست و بالادست بدوزد تا شهرهای هم‌جوار صرفه‌جویی کنند و مشکل بی‌آبی حل شود، این حکایت که بیشتر به «دل خوش کنک های کودکان» شبیه است هم یکی دیگر از راه‌های فرار کردن مدیران از پاسخ به کم کاری‌هایشان است.

به گزارش خبرنگار صاحب نیوز؛ یک سو زخم تغییر کاربری تونل بهشت‌آباد بر گرده خشک‌سالی اصفهان باقی است و آن سو طرح ۹ ماده‌ای استاندار بدون گزارش عملکرد و پیگیری موفق در گوشه‌ای رهاشده و تنها امید باقی، اجرای مصوبات شورای آب کشور و مصوبات سفر وزیر نیرو بود که این رشته‌ها هم گویا پنبه شده که اگر قابل‌اجرا بودند، دیگر نیازی به طرح سئوال و استیضاح وزیر نیرو نبود.

و در پایان این خط به وعده‌های دولت تدبیر و امید می‌رسیم و باز خرده امیدی که شاید نسیم اعتدال بر خشک دشت اصفهان بدمد و در آینده نزدیک سفر شخص رئیس‌جمهور به اصفهان، تصویر دردناک خشک‌سالی و عمق زخم کاری زنده رود را بر ایشان آشکار سازد، باشد که ذره امیدی برای رهایی از این بلای دامن‌گیر فراهم شود، این چشم ما وامید درایت از آستان دولت دوست…

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.