سرویس: یادداشت 11:10 - یکشنبه 27 بهمن 1398

رمضانعلی کاوسی نوشت؛

فقط به دیگران غُر نزنیم!

بسیاری از ما برای گذران اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی غُر می زنیم. گاهی به نحوی از بی عدالتی، پارتی بازی، شایسته سالاری، سهم خواهی، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افول سرمایه اجتماعی، کاهش سهم بودجه عمرانی، بیکاری و نظایر آن انتقاد می کنیم که گویی ما بیرون از گود ایستاده ایم.

رمضانعلی کاوسی/ فرض کنید در جلسه ای دورهمی تصمیم بگیریم همۀ گوشی های لمسی را کنار بگذاریم و با هم به گپ و گفت بپردازیم. فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟

درست حدس زدید. بیشتر ما وارد مقولۀ «نق زدن» می شویم. امروزه غُر زدن های اجتماعی برای ما تبدیل به یک عادت شده است. غر می زنیم، در صورتی که هیچ هدفی هم برای حل یک مشکل نداریم.

بسیاری از ما برای گذران اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی غُر می زنیم. گاهی به نحوی از بی عدالتی، پارتی بازی، شایسته سالاری، سهم خواهی، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افول سرمایه اجتماعی، کاهش سهم بودجه عمرانی، بیکاری و نظایر آن انتقاد می کنیم که گویی ما بیرون از گود ایستاده ایم و از صفات ناشایست مذکور مبرا هستیم. گاهی همانطور که موتور غرزنی مان تخته گاز پیش می رود مشکلات را به گردن این و آن می اندازیم. هر کدام از ما نیز بعضاً در مواقعی چنانچه به نفعمان باشد از خط قرمزها می گذریم و با نسبت دادن مشکلات به دیگران خود را تبرئه می­ کنیم و به رویه مان ادامه می دهیم.

معمولاً غرزدن ها با غلط از آب درآمدن پیش بینی آب و هوا یا ترافیک سنگین در سطح شهر آغاز می شود. در ادامه اختلاس، گرانی، فساد، پارتی بازی و اخذ رشوه در ادارات و دست آخر از ناکارآمدی سیاسی مسئولان صحبت می شود.

معمولاً فرد «غُرزننده» متوقع است همۀ افراد شنوندگانی فعال باشند و همۀ صحبت های او را تأیید کنند. در جلسه ای نیست که بنشینیم و عده ای با ژست روشنفکری، فلان فرد یا دولت را مقصر نشمارند. فضا به گونه ای است که اگر غُر نزنیم یا مثلا بگوییم که باید از خودمان شروع کنیم؛ چپ،چپ نگاهمان می کنند و در دلشان می گویند حتماً این بنده خدا کاسه ای زیر نیم کاسه دارد.

باید توجه داشته باشیم که ما هم در مواقعی خطاهایی مرتکب می شویم که مستقیم بهمان غر بزنند.

ما هم مقصریم:
پزشکی که نگاهش به بیمار، ابزاری برای کسب درآمد بیشتر است.
مسئول خرید شرکتی که قیمت را در فاکتور بالاتر می زند.
مسافری که زباله هایش را در محیط زیست رها می کند.
مسئولی که یادش رفته از عرصه خدمت بازنشسته شود.
کشاورزی که برداشت غیرمجاز از منابع آبی دارد.
مهندسی که کیفیت را فدای کمیت می کند.
قاضی که عادلانه قضاوت نمی کند.
دندانپزشکی که دندانی را بدون دلیل، جراحی یا عصب کشی می کند.
روحانی که قرائت متحجرانه از دین دارد.
تعمیرکاری که قطعه چینی را به جای قطعه فرانسوی قالب می کند.
راننده ای که تخلفِ دور از چشم های پلیس را زرنگی می داند.
خبرنگاری که برای خوشایند فلان جناح یا فلان شخصیت سیاسی دروغ پردازی می کند.
فروشنده ای که تاریخ انقضای اجناسش را با آستون پاک می کند.
فعال سیاسی که هم و غمش رد دستاوردهای جناح مقابل است.
معلمی که توجیه کم کاری اش را حقوق پایین می داند.
آشپزی که با پوست مرغ چرخ شده، سویا و نان خشک برایمان کباب کوبیده می پزد.
کارگردانی که با هدف فروش بیشتر، فیلم های سطحی، مبتذل و بی ارزش می سازد.
کارمندی که بود و نبودش تفاوتی ندارد.
نمایندۀ مجلسی که دغدغه اصلی اش رأی آوری مجدد است و منافع حوزه انتخابیه اش را بر منافع ملی ترجیح می دهد.
دانشجویی که تحقیق و پایان نامه می خرد.
هنرپیشه یا فوتبالیستی که برای جلب توجه و افزایش فالور، از اموری که آگاه نیست، آگاهمان می کند!
بنگاه مسکنی که برای جوش دادن معامله از هیچ دروغی فروگذار نمی کند.

همه و همه مقصریم.

البته بدیهی است مثال های فوق، نسبی است و همگانی نیست. کم نیستند افرادی که به ایران عزیز، ادای دین می کنند و قوام کشور به برکت حضور ایشان است. جای انکار هم نیست که بسیاری از ما فراموش کرده ایم سرنشینان یک کشتی هستیم که با آسیب به آن، همه در معرض غرق شدن قرار می گیریم.
بسیاری از ما، در ولع منافع فردی، منافع جمعی کشورمان را نادیده می گیریم. پس لطفا غُر نزنیم. به جای اینکه بگوییم فلانی چه کرد و چه باید بکند؟ بگوییم خودمان چه کرده ایم و چه باید بکنیم؟ تا وقتی مصالح کلی کشور را بر خودمان مقدم ندانیم، وضع همین است که می بینیم.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.