سرویس: دین و اندیشه » روحانیت 05:40 - سه شنبه 23 اردیبهشت 1393

به مناسب میلاد پدر عالم بشریت؛

گوشه ای از فضایل حضرت علی علیه السلام

اوست كه به هنگام تولدش دست بر گوش نهاد و اذان و اقامه گفت و به وحدانيت خدا و رسالت شهادت داد و به امر رسول كتب آسماني را به تلاوت نشست.

اصفهان شرق

مهران آدرویش؛   امام علی(علیه السلام) کیست؟(نگاهی به گوشه ای از فضایل مولا به مناسبت میلاد پر خیر و برکتش)

بسم الله الرحمن الرحیم

علی (علیه السلام) مولود کعبه است.
مردی که به اجماع علمای شیعه در اجدادش حتی یک نفر مشرک نبوده است.
مردی که برای یک چشم بر هم زدن به خدا کافر نشد.
اوست که در رحم مادر با مادرش سخن می گفت.
همو که آیه جلال و عظمت حضرت حق بود.
اوست که در خانه خدا متولد شد و سه روز در خانه خدا میهمان خدا بود.
اوست که در گهواره، شش لایه چرم و حریر قماط را پاره کرد تا با انگشتانش خدا را به تسبیح بنشیند.
اوست که در دنیا از میوه های بهشتی تناول می کرد.
اوست که بواسطه حملش، مادرش بر زنان پیش از خود فضیلت یافت.
اوست که خداوند نامش را از نام خویش مشتق نمود.
اوست که به هنگام تولدش دست بر گوش نهاد و اذان و اقامه گفت و به وحدانیت خدا و رسالت شهادت داد و به امر رسول کتب آسمانی را به تلاوت نشست.
مردی که خداوند از قدرت و عزت و جلال و عدالت خویش به او بهره ها داده است. او را بر علوم پنهانی خویش مطلع نموده. و او را به آداب خجسته خویش تادیب نموده و امور عالم را واسطه، اوست.
علی(علیه السلام)! اول کسی که بر بام کعبه اذان گفت، بتها را شکست و خدا را به عظمت و مجد و یگانگی یاد نمود.
او امام بعد از رسول و وصی محمد(صل الله علیه و آله) است
خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و یاری نماید و وای به حال کسی که فرمان او نبرد و حقش را انکار کند.
اوست که فضائلش قابل احصاء نیست
همو که جبرئیل در غزوه احد در باره اش ندای لاسیف الا ذوالفقار لافتی الا علی را سر داد.
اوست که پیامبر خدا در غزوه خندق، یک ضربه او را از عبادت جن و انس بهتر دانست.
اوست که درب خیبر را از جا کند و چهل گام به دور افکند؛ دربی که چهل مرد قادر به حرکتش نبودند.
او درب شهر علم نبی است.
همو که فرمود سلونی قبل ان تفقدونی
مردی که می شود از او در مورد آسمان ها پرسید.
او که راه های آسمان را بهتر از راه های زمین می شناسد.
اوست که خداوند در آیه مباهله او را جان پیامبر خوانده است تا از تمامی پیامبران افضل باشد.
اوست که کثرت جود و سخاوتش را آیه الذین ینفقون اموالهم بالیل و النهار سرا و علانیه می ستاید.
و دنیا و مافیها را با بیان یا بیضاء و یا صفرا غرّی غیری تحقیر می کند.
اوست که با کدّ یمین و رشح جبین هزار برده خرید و آزاد کرد.
هزار چاه کند و مردم را رزاق شد ولی جز چاه صدای او را نشنید.
امپراطوری که نان ریزه های خشک جوین را می خورد تا فقرا فراموش نشوند.
خلیفه ای که هیچگاه سفره اش دو خورشت به خود ندید و از بین شیر و نمک، نمک را برگزید.
خلیفه ای که کفشش دیگر جایی برای پینه نداشت.
همو که تیر از پای مبارکش بیرون نیاوردند مگر به هنگام غرق در خدا شدنش در نماز
او که شبی هزار رکعت نماز می خواند و زین العابدین(علیه السلام) در برابر عبادت های او سر تعظیم فرود می آورد.
اوست که آب نبست بر دشمنی که بر او آب بست.
علی مردی است که دایره حلم و عفوش، دشمنان قسم خورده اش را نیز در بر می گیرد.
در میان اصحاب مثل یکی از آنان بود؛ به هر جانب که او را می خواندند می آمد. هر چه می گفتند می شنید و هر جا می گفتند می نشست با این حال از هیبت تقوایش اسیر دست بسته او بودند.
اوست که راه فصاحت و بلاغت را بر قریش گشود و قانون سخن را غیر او تعلیم ننمود.
همو که کلامش فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق است.
اول وارد بر حوض، اول مسلم و اول مومن.
اوست که با انگشت وسط و سبابه گردن فرماندهان جنگ را می شکست، طوق آهن را مثل خمیر قطعه قطعه می کرد و یک ضریت او کافی بود تا مردی رابا دو زره به دو نیم کند.
او که حیوانات وحشی و ذرات عالم مطیع فرمانش بودند..
او که سنگ خارا در دستش طلای احمر می شد.
اوست که بیماری ها از او فرمان می برند و درمان هر دردی است.
او که نابینا را بینا کند چنان که در شب تاریک شتر رمیده را از مسافت بعید رویت کند.
اوست مولا در من کنت مولاه
اوست که پیامبر دو بازویش را گرفت و بر همگان زیادتی داد.
اوست که از جانب خداوند امیر مومنان است.
اوست که اگر سائل در خانه اش نباشی به عذابی گرفتار آیی که لیس له دافع.
اوست که نفرینش مستجاب است.
او که به هنگام شهادتش، ندای بسم الله و بالله و علی مله رسول الله فزت و رب الکعبه سر داد پس زمین بلرزید لرزیدنی سخت، دریاها مواج شد و آسمان ها متزلزل گشت، بادهای سیاه و سرخ وزیدن گرفت و جهان تیره و تار شد، ملائک به خروش آمدند و جبرئل فریاد زد: تهدمت والله ارکان الهدی و انطمست اعلام التقی و انقصمت العروه قتل الوصی المجتبی قتل علی المرتضی قتله اشقی الاشقیاء
اوست که گریه فرزندانش ملائک را به گریه درآورد.
اوست که زیر تابوتش را جبرئیل می گیرد و مقبره اش را نوح نبی حفر می کند.
اوست که در تشیع پیکر مقدسش از آدم تا خاتم حضور می یابند.
اوست که در محشر کبری منبرش از منبر شهیدان و پیامبران بلندتر است و پای منبرش ملائک حاضرند.
اوست که ملک بهشت و جهنم کلیدهای سعادت و شقاوت را بدو می سپارند.
اوست که گرفتن پایین دامنش تو را به بالای بهشت می رساند.
اوست که گوینده و شنونده فضائلش آمرزیده اند اگر چه گناهانشان سنگین تر از آسمان ها و زمین باشد.
اوست که کتابت فضائلش استغفار ملائکه را برای کاتبش به دنبال دارد.
گناهان شنیده را شنیدن فضائلش و گناهان دیده را دیدن فضائلش پاک می کند.
او که منظره اش عبادت و ذاکرش عابد است.
لاتقبل ایمان عبد الا بولایته و البرائه من اعدائه
او که هفتاد هزار فرشته ی هر رکنِ عرش، برای شیعیانش دعا می کنند همانگونه که بر دشمنانش نفرین.
او که اگر نبود حق از باطل و مومن از کافر بازشناخته نمی شد.
او که اگر نبود هیچکس خدا را بنده نبود.
آنکه رووس مشرکان را پرّاند حتی اسلموا و اعبدو الله. فمن احبه کان مومنا و من ابغضه کان کافرا
هر کس ولایتش را ترک کند مضل و گمراه است. و در یوم محشر کور و کر و لال محشور می شود.
بر منکرین ولایتش طوقی در گردن نهند، سیصد شعبهکه بر هر شعبه شیطانی است که یتفل فی وجهه(تف می کند بر صورتش)
آنکه فرشتگان هفت آسمان به او سلام می رسانند و هر گاه مشتاق دیدار او می شوند به ملکی که شبیه مولا است نظر می کنند.
آن که پیامبر در موردش فرمود: انت صراط مستقیم
انت بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی
آن که رسول خدا در سختی ها ندایش می داد: یا ابا الغیث ادرکنی
آن که شمس السماء او را اول و آخر و الظاهر و باطن نامید.
اول کسی که به پیامبر ایمان آورد و آخرین کسی که از قبر رسول خدا بیرون آمد.
آن که علم پیامبر را ظاهر کرد و آن که اسرار رسول خدا را پنهان داشت.
آن که به حلال و حرام خدا آشنا بود و سنن و فرائض را می شناخت.
اوست که از حلال دنیا دست برداشت، بعد از این که آدم و حوا از میوه ممنوعه تناول نمودند.
اوست که قومش را نفرین نکرد بعد از این که نوح نفرین کرد.
اوست که فرزندانش سرور جوانان اهل بهشتند اگر چه پسر نوح کافر شد.
اوست که با کثرت قتل قریش در موسم حج سوره برائت می خواند و ترس به دل راه نمی دهد بعد از این که ارسل موسی الی فرعون فقال انی اخاف
اوست که دیوار کعبه برای مادرش شکافت بعد از این که به مادر عیسی گفتند بیت المقدس جای عبادت است نه ولادت و این فضیلتی است که نه قبلی دارد و نه بعدی.
اوست که هفتاد و دو حرف اسم اعظم نزد اوست قبل از آنکه یک حرف آن نزد عاصف ابن برخیا باشد.
او چشم خدا در زمین و زبان خدا در میان خلق است.
او نور خدا است که هرگز خاموش نخواهد شد.
او مجرای فیض و نعم الهی بسوی مخلوقات و حجت خدا بر عبادست.
اوست که پیراهن یوسف بر تن می کند، عصای موسی به دست می گیرد، انگشتر سلیمان به دست می کند در حالی که بر آن نوشته شده یا محمد و یا علی
اوست که اعمال بندگان بر او عرضه می شود.
اوست که فرشتگان در شب قدر بر او نازل می شدند.
اوست که ابر و باد و مه و خورشید و فلک را امر دارد و از هر چه بپرسی تو را خبر می دهد.
اوست که نام همه ملائک را می داند و بدون اذن او هیچ فعلی را اراده نمی کنند.
او اسم اعظم خدا و مالک آسمان ها و زمین است.
او صاحب علم غیب و واسطه بین خدا و پیامبران است.
اوست که غم دوریش پیامبران را مضطرب می کند.
او صدیق اکبر و فاروق اعظم است.
تمسّک به او فلاح و تخلّف از او خسران مبین است.
اوست که ذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا
شناخت او به ماوراء کوه قاف همچون شناخت ما از دنیاست.
اوست اسم مخزون خدا، اسم مکنون خدا، اسماء حسنای خدا.
همان اسمایی که دعا به آن مستجاب است
همو که بخاطر او خداوند آسمان و زمین را خلق کرد.
به فرموده خودش عرش و کرسی از ماست. بهشت و جهنم از ماست.
مائیم که به ملائک تسبیح و تقدیس، توحید و تهلیل و تکبیر را آموختیم.
مائیم کلماتی که فتلقى آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم
او صاحب معجزات باهره و آیت الله العظمی است.
او سزاوارترین مردم به فرمانبرداری است.
اوست که در کتب مقدس گذشتگان از او بارها یاد شده است.
اوست که طایفه جن و ملائک برای داوری و قضاوت به حقش فرا می خواندنش.
اوست که هزاران از اجنه کفر را به اسفل السافلین فرستاد.
اوست که به یک نگاهش دریاهای خروشان ساکن می شوند.
اوست که بر آب راه می رفت بدون این که قدم هایش خیس شوند.
اوست که معجزات انبیاء را تکرار می کرد.
او عالم ربانی، صادق مصدّق و مطلع بر غیب است.
اوست صاحب علم الکتاب.
اوست که خداوند در جای جای کتابش ولایتش را واجب نموده است.
اوست تنها ضامن تعهدات پیامبر
اوست صاحب الوجه الاقمر و الجبین الازهر و الحوض و الشفاعه و القرآن و القبله و التواضع و السکینه و المساله و الاجابه و السّیف و القضیب و التکبیر و التهلیل و الاحکام الخفیّه و النور و الشرف و العلو و الرفعه و السّخاء و الشجاعه و النجده و المقام المحمود و الحوض المورود و الشفاعه الکبری ذالک سیدنا و مولانا علی ابن ابیطالب.
اگر او نبود کِی از آسمان باران می بارید؟
کی زمین به دور خورشید می چرخید؟
کی درختان میوه می دادند و کی سبزه می رویاند؟
اوست که از رحم ها خبر دارد.
علی خیر البشر فمن رضی فقد شکر و من ابی فقد کفر.
آیه الباقیه و کلمه التامه و الحجه البالغه اوست.
او سید الوصیین، امام المتقین، غیاث المستغیثین و کنز المساکین و معدن الراغبین است.
اوست که بسم الله اش مجریها و مرسیهاست.
اوست که بر همه زبان ها و لهجه ها مسلط است.
او انتخاب خدا و صراط مستقیمم حضرت حق است.
اوست درهم شکننده قاسطین و مارقین و ناکثین.
اوست که تا مافوق عرش و تا قعر طبقات زمین و تا اقصی نقاط شرق و غرب عالم برایش هیچ حجابی متصور نیست.
اوست که محبتش فریضه الهی است
او بدر تمام، مصباح الظلام و الملک و العلّام است.
اوست که هر صفتش از دنیا و مافیهایش بهتر است.
اوست که حب به او حب به محمد و بغض به او بغض به محمد است.
اوست که ترم محبتش به احدی رخصت داده نشده و بر اهل آسمان ها و زمین محبتش فریضه است.
او سید الاوصیاست.
حب علی ابن ابیطالب شجره اصلها فی الجنه و بغض علی ابن ابیطالب شجره اصلها فی النار
حب علی ابن ابیطالب حق فاحبه
اوست که بارها برایش رد الشمس شد.
اوست که حیوانات برای دیدنش فرسنگ ها راه می پیمودند تا جمال مبارکش را زیارت کنند.
اوست که خداوند در شب معراج با صدای او با رسولش سخن گفت.
همو که دقّ الباب بهشت، طنینش یا علی است.
اوست که هر کس فضیلتی از او بنویسد تا رسم الخطش باقی است ملائک برایش استغفار می کنند.
لا یقبل الله ایمان عبد الا بولایه علی و البرائه من اعدائه
همو که خداوند عبادت کسی را قبول نمی کند الا این که اول از حب او می پرسد.
همو که مجلس ذکرش لبریز از حضور ملائکه الله است.
همو که شدیدترین بخش آتش برای مبغضین اوست.
همو که اگر خوف خدا خواندنش نمی رفت رسول می فرمود آنچه را که بواسطه اش، قطرات وضویش را به استشفاء می طلبیدند و خاک قدومش را طوطیای چشم می کردند.
آن که دستش با دست رسول خدا در عدالت مساوی بود.
آن که نظیر بی نظیرترین مرد نظام هستی است.
مردی که بر صراط می ایستد و به جهنم دستور می دهد هذا لی و هذا لک.
آن که تا جواز او نباشد احدی از صراط جواز عبور ندارد.
ولیّ علیّ ولیّ الله و عدوّ علیّ عدوّ الله
حبّ علیّ ایمان و بغضه کفر
علیّ مع الحق و الحق معه لا یفترقان
شیعه علیّ هم الفائزون
علیّ خیر البشر من شکّ فیه فقد کفر
همو که اگر ایمانش را در یک کفه و هفت آسمان و هفت زمین را در کفه دیگر بگذارند کفه اوست که سنگینی می کند.
عروه الوثقی، سید الوصیین، مولی المسلمین، امام العارفین، اخ الرّسول علی ابن ابیطالب.
آن که بدون ولایتش بهشت رفتنش دروغی است آشکار.
آن که از هدایت خارج نمی کند و در ضلالت وارد نمی کند.
آن که هیبت اسرافیل و رتبه میکائیل و جلالت جبرئیل و علم آدم و خشیت نوح و خلّت ابراهیم و حزن یعقوب و جمال یوسف و مناجات موسی و صبر ایوب و زهد یحیی و عبادت عیسی و ورع یونس و خلقت محمد(علیهم السلام) را داشت.
همو که خصلت های انبیاء را یکجا دارد و لم یجمعها فی احد غیره
یا علی لایحبّک الا مومن و لا یبغضک الا منافق
او که معیار ایمان و نفاق است.
آن که برای اهل بهشت همچون کوکب درّی می درخشد.
همو که اگر اهل زمین دوستش می داشتند آن چنان که اهل آسمان دوستش دارند نه آتشی بود و نه جهنمی.
همو که در بال جبرئیل نامش را حک کرده اند؛ لا اله الا الله علی الوصی
آن که بی ولای او نصیبی از اسلام ندارد.
همو که به منزله راس رسول خدا بود.
او که دیدن ملکوت آسمان ها و زمین از سوی ابراهیم و تکلم موسی با خدا و معجزات عیسی، نبود مگر به برکت اقرارشان به ولایت مولا.
او که نامش بر سر در بهشت به چهارده هزار سال قبل از خلقت آسمان ها و زمین نگاشته شد.
او که عمل هفتاد پیامبر بدون محبتش در جهنم است.
او که ترک ولایتش، باطنا خروج از اسلام است.
همو که کرسی و عرش، کهکشان ها و آسمان ها و زمین با نام او آرام گرفتند بعد از این که به خود می لرزیدند.
همو که نامش بر تمام نظام هستی نقش بسته است.
ان السعید کل السعید حق السعید من احبّ علیا فی حیاته و بعد مماته.
آن که مقیم محبت خداست.
آن که بر دشمنانش از سوی خدا رحمی نیست.
همو که شمشیر تیز و برّانش در جهاد و قدم های استوار و شدت عملش در برابر احکام الهی و یورش های عبرت آموزش به جان دشمنان و صلابت و بی پروائیش در راه خدا موجب شد تا جمعیت به اصطلاح مسلمان او را برای رهبری برنتابند.
همو که وقتی از دنیا رفت هزار جراحت در بدن مبارکش بود.
همو که پیامبر در موردش فرمود: انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم.
همو که پانصد هزار سال قبل از آفرینش عالم خداوند نورش را خلق کرد.
همو که هنگام تولدش حوّا، مریم، آسیه و یوخالد حاضر شدند.
او که مرده زنده می کرد و اگر آن چه را که می دانست آشکار می کرد خلق به ضلالت می افتاد.
او که از گذشته و آینده خبر می داد.
همو که شیطان در نطفه دشمنانش و پدرانشان شریک بوده است.
صاحب ۹۹۹ اسم
آن که جبرئیل و میکائیل در غزوات، سمت راست و چپ اش می ایستادند و ملک الموت پیشاپیش او حرکت می نمود.
او که مستقیم از رسول خدا شیر نوشید.
صاحب زمین او که علم موسی و خضر در برابر علم او قطره در برابر دریاست.
او که کشتی نوح را از غرق شدن حفظ نمود.
همو که در شب معراج با رسول خدا بود
خلیفه ای که وقت از دنیا رفتن جیبش خالی بود.
همو که همگان هنگام مرگشان او را ملاقات خواهند نمود؛ چه مومن و چه کافر
همو که “ب” بسم الله است و “سین” ناس
همو که اگر نباشد زمین اهلش را فرو می برد.
همو که هنگام شهادتش زیر هر سنگ خون نقش بسته بود.
او که ملائک از نور او خلق شدند.
او که جان و روح و حقیقت نظام هستی است.
همو که پدر امت است؛ انا و علی ابوا هذه الامه.
همو که مثلش در میان مخلوقات مثل عقل در میان محسوسات است.
همو که فرمود: من آسمانم، من دریا، من لوح و من ریزش بارانم.
او که پیامبر بعد از وضو دست بر چهره اش می کشید و سپس دستش را بر چهره خویش می کشید.
او که خدا را به خاطر شایستگی اش عبادت می کرد و نه بخاطر شوق بهشت و یا خوف از جهنم .
او که نگهبان راه های حق بود.
او که اگر پرده ها کنار رود بر ایمانش اضافه نمی گشت.
اوست که اگر کره زمین را با آنچه زیر افلاک است به او بدهند تا خدا را به گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای معصیت کند چنین کاری نخواهد کرد.
اوست که می تواند انسان را زنده نگه بدارد چون خودش زنده است.
همو که زجرها کشید و هرگز سربلند نکرد تا شکایت کند.
او که مالک خویش بود لذا قدرتمندترین مرد تاریخ است.
از پیرامونش دانش می جوشید. از دنیا و زرق و برقش بیم داشت و به شب مانوس بود.
اشک چشمش جاری و فکرش دائم بود.
از پوشاک، لباس خشن و از خوراک غذای ساده و مختصر را دوست داشت.
دینداران را بزرگ می شمرد و مساکین را به خود نزدیک می داشت.
قوی در باطلش به او طمع نداشت و ضعیف از عدلش مایوس نبود.
حکومت کرد بدون این که دروغ بگوید
قدیس بود بدون این که از جامعه کناره بگیرد.
شمشیر می زد بدون این که قسی القلب شود.
حاکم یک سلطنت بزرگ بود ولی کفشش را وصله می زد.
او بزرگ مرد جمع اضداد بود.
زندگیش کلید هر خیری و قفل هر شری و مرگش کلید هر شری و قفل هر خیری بود.

نویسنده مقاله: مهران آدرویش
منبع:
تاج الفضائل تالیف ابراهیمی جرجانی شاهرودی

منبع خبری: صاحب نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.