به گزارش اصفهان شرق  به نقل از جوان : نیمه اردیبهشت ماه سال پیش بود که خبر شهادت ناگهانی مالکوم لطیف شباز، جوان نوشیعه امریکایی باعث شوکه شدن خیلی‌ها شد. از اولین روزهایی که قرار بود مالکوم به ایران بیاید در جریان سفرش به ایران بودم و می‌خواستم با او گفت‌وگو کنم. آن زمان برای من که نسبت به پدر‌بزرگ مالکوم شناخت داشتم، ‌شنیدن این قضیه که نوه مالکوم ایکس معروف شیعه شده و خواستار تحصیل در ایران است، جالب و هیجان‌انگیز بود. مالکوم برخلاف آنچه خیلی از رسانه‌های داخلی می‌گویند تنها برای همایش هالیوودیسم قرار نبود تا به ایران سفر کند، حقیقت مطلب آن است که او چند ماه قبل از این همایش و برای حضور در نمایش قرآن تهران از سوی بخش رهیافتگان نمایشگاه به ایران دعوت شده بود، دعوتی که با استقبال او همراه شد. مسئولان نمایشگاه قرآن به او پیشنهاد داده بودند در سفر به ایران می‌تواند یک هفته تا دو ماه برای شناخت بیشتر تشیع به حوزه علمیه قم برود اما مالکوم که شیفته ایران و ایرانیان شده بود، خودش پیشنهاد کرد که برای دو سال و تحصیل بیشتر از آنچه تصورش می‌رفت در شهر قم بماند. اما چرا او به نمایشگاه قرآن نرسید؟!

دلایل مختلفی برای این امر وجود داشت؛ قبل از هر چیز بوروکراسی شدید و ضد امریکایی وزارت خارجه بود. بعد از آن اتفاق بدی برای مالکوم افتاد؛ با وجود آنکه مدیران نمایشگاه قرآن از رسانه‌ای کردن نام مهمان ویژه بخش رهیافتگان خودداری کرده بودند، به‌ظاهر نیروهای امنیتی امریکا از مکالمات اینترنتی و نوشته‌های او در فضای فیس‌بوک و. . . به این موضوع پی‌برده بودند چه آنکه چند روز قبل از سفر مالکوم به ایران همه مدارک شخصی او به سرقت می‌رود به همین دلیل مالکوم به نمایشگاه قرآن نرسید اما ماجرای سفر او به ایران از سوی دوستان ایرانی‌اش و انجمن اسلامی شهید ادواردو آنیلی پیگیری شد؛‌ موضوعی که متأسفانه با بی‌مهری بسیاری از متولیان امر و حتی برخی از مسئولان مدعی تولیت بیداری اسلامی روبه‌رو شد. اکثر این افراد یا مالکوم ایکس مشهور را نمی‌شناختند یا نداشتن بودجه را بهانه می‌کردند؟!

در حالی‌ که بلیت سفر مالکوم به ایران برای این آقایان پول بسیار ناچیزی بود تا اینکه سرانجام دوستان مالکوم مجبور شدند او را به نام همایش هالیوودیسم به ایران دعوت کنند؛ همایشی که عنوان امریکا ستیزی را برخود داشت و طبیعی است که چنین نامی برای نیروهای اطلاعاتی امریکا حساسیت برانگیز است به ‌خاطر همین آنها مالکوم را به بهانه‌ای واهی (حمل اسلحه) در فرودگاه و هنگام عزیمت به ایران بازداشت کردند. این موضوع بسیار حساب شده و با برنامه‌ریزی انجام گرفت چه آنکه شب اعلام بازداشت مالکوم، تلویزیون امریکا اقدام به پخش مستندی علیه خانواده مالکوم شباز می‌کند. با وجود همه این حساسیت‌ها باز هم مالکوم به اولویت مدیرانی که می‌گفتند متولی بحث بیداری اسلامی هستند و برای آن کنفرانس‌های پر خرج بر پا می‌کردند، ‌مالکوم را در لیست اولویت‌های خود قرار ندادند. بگذارید بهتر بگوییم اصلاً او را در لیست خود قرار ندادند. ‌البته این موضوع چندان هم جای تعجب نیست زیرا بعضی از مدیران ما شخصیت‌های مؤثر در جهان اسلام را نمی‌‌شناختند چه آنکه در یکی از این همایش‌ها عکس مالکوم ایکس پدر بزرگ مالکوم را در مقابل تصویر محمد الیجا قاتل او و رهبر یکی از فرقه‌های اسلام امریکایی قرار داده بودند. متأسفیم که بگوییم حتی خبر شهادت مالکوم این آقایان را از خواب خرگوشی بیدار نکرد. شهادت مالکوم مانند شهادت ادواردو آنیلی با دو عکس‌العمل متفاوت از سوی رسانه‌های غربی همراه بود.

اول سانسور و دوم تحریف. اینجا بود که مشخص شد برخی از رسانه‌های ایران هم تنها نقل قول‌کننده رسانه‌های بیگانه هستند زیرا در حالی‌که دوستان مالکوم از حقیقت پرده برمی‌داشتند، ‌برخی از رسانه‌های داخلی اصرار بر تأیید تحریفات مغرضانه دشمن داشتند که این بیگانه‌پرستی بسیار تأسف برانگیز بود. مالکوم مظلومانه شهید شد تا اینکه اولین یادبود برای او در خانه مشروطه اصفهان برگزار شد؛ جلسه‌ای که برگزارکنندگانش، آن را جلسه افشای حقیقت نامیدند و تقریباً از همان‌جا بود که مردم ایران برای اولین بار با ابعاد شخصیتی این شهید آشنا شدند. امسال از سوی مسئولان بسیج سال شهید مالکوم شباز نام گرفته است به امید آنکه در این سال برای معرفی این شخصیت بزرگ گام‌های بلندتری برداشته شود.