سرویس: دین و اندیشه 19:22 - سه شنبه 07 خرداد 1398

استاد حوزه و دانشگاه؛

واکنش امام علی (ع) نسبت به سفره لاکچری یکی از فرماندارانش

استاد حوزه و دانشگاه در گفت‌وگویی تفصیلی با تشریح نوع برخورد امام علی (ع) با خطای مسؤولان حکومتش، چند شبهه پیرامون نقش رهبری در جامعه را تبیین کرد.

حکومت علوی و سیره امیرالمؤمنین (ع) الگویی برای حکومت اسلامی در همیشه تاریخ است و در طول حکومت 4 سال و 9 ماه خود همواره بر مدار حق حرکت کرد و دنیا را از «آب بینی بز» حقیرتر دید.

مسأله قابل‌تأمل در حکومت الهی، تکیه‌بر رشد و بصیرت مردم است که با انتخاب خود شاکر نعمت‌هایی چون ولایت باشند و یا کافر، چراکه وعده الهی است که «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» و باید زنگ تاریخ همواره در گوشمان صدا بزند و بدانیم که اُحدها، سقیفه‌ها، صفین و قرآن‌های سر نیزه، جمل و نهروان همیشه در کمین ایمان‌های سست و اجنبی پرستان بی‌بصیرت است.

به همین مناسبت، شب‌های قدر و ایام شهادت مولی‌الموحدین را بهانه کرده‌ایم تا به ابعاد مختلف سیره حکومت علوی و ولایت الهی بپردازیم که در این راستا به گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سید محمدعلی هاشمی، استاد حوزه و دانشگاه پرداخته‌ایم.

 از ویژگی‌هایی که حضرت امیر به آن معروفند صبر در مقابل رویدادهای مختلف بود، لزوم این میزان تحمل نظرات مردم و بزرگان در چیست؟

هاشمی: بله؛ یکی از مواردی که در سیره امیرالمؤمنین (ع)، چه در زمان زمامداری و چه قبل از آن وجود داشته و در تمام اولیا الهی، یکی از شاخصه‌های اصلی برای تصدی ولایت از جانب خداوند به‌حساب می‌آید، صبر، تحمل و استقامت است، چراکه خداوند همه اولیاء و انبیاء خودش را با آزمون صبر، تحمل و بردباری در منصب مهم ولایت قرارداده است.

در رابطه با پیغمبر گرامی اسلام، خداوند می‌فرماید «الم نشرح لک صدرک» که از مهم‌ترین عوامل تحمل و بردباری است و هنگامی‌که حضرت موسی (ع) برای تقابل با فرعون انتخاب می‌شود، از خداوند شرح صدر طلب می‌کند «رب اشرح لی صدری ویسرلی امری»؛ تحمل و توانایی مواجهه با مشکلات قدرتی می‌خواهد که در مقام هر انسانی نیست لذا در روایت آمده که وسیله ریاست و زمامداری هر انسانی، صبور بودن و به یک معنا بردبار بودن است.

این ویژگی در وجود امام علی (ع) در اوج خودش قرار دارد، چه در زمان رسول‌الله (ص) و در کوران جنگ‌ها و جهادها، به‌خصوص در جنگ احد، که همه افراد به معنایی میدان را خالی کردند و از رسول‌الله (ص)، به‌جز حضرت علی (ع) و یک بانوی دیگر، کسی دفاع نمی‌کرد و چه فتنه‌های بعد از پیامبر (ص) و کودتای نظامی که علیه امیرالمؤمنین (ع) انجام شد و ایشان به دلیل ملاحظه و مصلحت جامعه و جهان اسلام، صبر عالمانه، آگاهانه و مقتدرانه داشتند و فرمودند «صبر کردم درحالی‌که خاری در چشم و استخوانی در گلو داشتم».

این صبر مقابل خطا بود یا فساد؟ اصلا چرا باید ولی نسبت به اشتباهات (عمدی یا سهوی) صبر داشته باشد؟

هاشمی: امیرالمؤمنین (ع) در عین برخورد قاطع با متخلفان و انسان‌های خطاکار و فاسد، با انسان‌هایی که بدون قصد و غرض خطا داشته باشند صبوری می‌کردند و این صبور در زمامداری، یک الگوی بسیار مهم است.

امروزه برخی این شبهه را مطرح می‌کنند که رهبر انقلاب اگر از برخی مسائل خبر دارند، چرا برخورد نمی‌کنند که در پاسخ باید گفت، اولاً برخورد وظیفه قوه قضاییه است، ثانیاً برخورد آنجایی است که عمد و قصد فرد از جرم اثبات شود، یعنی اگر خطایی باشد، نخستین دستور اسلام پذیرش خطای خطاکار است و پس‌ازآن، تحمل، تذکر و نصیحت است.

امیرالمؤمنین علی (ع) در غررالحکم می‌فرمایند «تلخی حق را تحمل‌کن و مبادا فریب شیرینی باطل را بخوری»، برخی اوقات برخورد قاطع و نا به‌جا باطل است، یک زمامدار برحق موظف است بداند کجا باید برخورد قاطع داشت و کجا جایگاه عفو، صبر و خطاپوشی را مدنظر قرارداد.

واکنش امام نسبت به تخلف مسؤولان حکومتش چه بود؟

هاشمی: امیرالمؤمنین (ع) در نامه‌ای که به‌عنوان توبیخ به عملکرد عثمان ابن حنیف، زمامدار خود داشتند می‌فرمایند: «شنیده‌ام که رفته‌ای و نزد متمولان و اشراف غذاخورده‌ای که در آن مجلس فقرا نبوده‌اند» و بعدازآن فرمودند: «منی که امیرالمؤمنین و خلیفه هستم از این دنیای شما به دو لباس و از طعام این دنیا به دو نان اکتفا کردم» و به‌صراحت بیان می‌کنند: «می‌دانم شما قادر به چنین مقام بلندی از زهد نیستید ولکن سعی کنید با پرهیزکاری بیشتر و تلاش در این مسیر و پاک‌دامنی و قول درست و صحیح عمل کردن، خودتان را به من نزدیک و همسو کنید».

با تأکید بر اهمیت نامه ذکرشده حضرت علی (ع) به عثمان ابن حنیف باید گفت این نامه جزو نامه‌های مهم و قابل‌تأمل است چراکه مولا علی (ع)، بلافاصله او را عزل نکردند بلکه از جایگاه نصیحت و به یک معنا یاری و دستگیری زمامدار عمل کردند البته اگر مشخص شود که این فرد به‌عمد و به‌واسطه اراده قبلی این عمل را مرتکب شده، عزل او جایز است.

طبق سیره حکومت علوی، با کدام مفاسد باید قاطع برخورد و بر کدام خطاها باید صبر کرد؟

هاشمی: زمانی ممکن است یک فساد در حکومت به‌واسطه یک فرد باشد، یعنی آن فرد عقبه و پشتوانه فکری، اجتماعی و سیاسی ندارد، در این صورت در برخورد با آن فرد هیچ‌گاه نباید تعلل ایجاد شود و برخورد باید قاطع و پشیمان کننده باشد، اما یک‌وقت، خطایی در جامعه به وجود می‌آید که به‌واسطه انحراف عده‌ای از زمامداران است و به‌عنوان سمبل آن انحراف هستند که اگر آن مسؤولان را بزنیم، هنوز ریشه انحراف در جامعه وجود خواهد داشت، مانند فتنه سال 88 و فتنه‌های قبل.

حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: «من با بنی‌صدر موافق نبودم» اما وقتی بنی‌صدر یک عقبه، پشتوانه، پایگاه اجتماعی و جناح سیاسی پیدا می‌کند که از او حمایت می‌کنند، برخورد قاطع با فرد نیست چراکه در این موقعیت، دیگر با فرد مواجه نیستیم بلکه با تفکر انحرافی و یک جناح مواجه هستیم که در این‌گونه موارد، برخورد سریع بهترین راه‌حل نیست و گاهی باید تحمل کرد تا رشد در جامعه ایجاد شود.

حضرت امام خمینی (ره) که خیمه شاهنشاهی ایران را ریشه‌کن کرده و با قاطعیت می‌گوید آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و در برخورد با استکبار، بدون هیچ تعللی ایستاده، می‌توانستند همان اول انقلاب برخوردی سریع، مانند همان برخورد با رضاشاه را با امثال طیف بازرگان و بنی‌صدر داشته باشند، اما در جریان انحرافات داخلی و در برخورد با مجاهدین خلق و تفکر لیبرال‌ها و به یک معنا در جریان بنی‌صدر، حضرت امام (ره) با مماشات برخورد می‌کنند و نصیحت و تذکر را پیش می‌گیرند چراکه باید جامعه رشد پیدا کند.

در این‌گونه موارد، برخورد قاطع نه‌تنها اثرگذار نیست، بلکه اثر منفی هم دارد و ممکن است طیف حامی آن جریان بیان کنند که اگر این برخورد قاطع نبود، ما به صلاح بهتری می‌رسیدیم یا رهبر و جناح‌های حاکم را به دیکتاتور بودن محکوم کنند که این‌ها خوی دیکتاتوری دارند، حرف نمی‌شنوند، یک‌سویه نگاه می‌کنند و…

 مماشات و برخوردهای صبورانه رهبری در دهه اخیر را چطور تحلیل می‌کنید؟

هاشمی: بله، در بحث فتنه 88 می‌بینیم که رهبری چقدر مماشات کرده و نصیحت کردند زیرا ذهن طیفی از جامعه منحرف‌شده بود و آن 8 ماهی که کشور از فتنه می‌سوخت، رهبری متوانستند بلافاصله دستور دهند به دستگاه‌ها و یا قوه قضاییه که آن چند نفر سران فتنه را دستگیر و کار را جمع کنند؛ اما نتیجه برای سال‌های بعد چه می‌شد؟ آیا این روشنگری و حس خسرانی که الآن جامعه نسبت سال 88 دارد به وجود می‌آمد؟

مثال دیگر جریان برجام است، بااینکه رهبری فرمودند من توصیه نمی‌کنم و صلاح نمی‌دانم، گفتند بروید و تجربه کنید، چراکه یک تفکری به مردم القا شد که می‌توانیم مشکلات را از راه مذاکره با کدخدا حل کنیم و متأسفانه این فکر در بخش مهمی از بدنه جامعه نفوذ کرد و زمانی که فکری انحرافی در جامعه می‌بینیم، باید جامعه به تجربه و رشد برسد و در این هنگام وظیفه مربیان الهی برای رشد مردم، صبر است، همان‌طوری که می‌بینیم حضرت علی (ع) در جریان جنگ جمل مرتب نصیحت کرده و شروع به جنگ نمی‌کنند چراکه فتنه‌ای داخلی بود.

در جنگ صفین هم آن‌قدر حضرت در شروع جنگ تعلل کردند که سپاه معاویه شایعه ایجاد کرد که علی (ع) از جنگ می‌ترسد و یا در جریان مواجهه با خوارج، حتی حکمیت را پذیرفته و انحراف در سپاه خود را مانند زهری به جان خریدند، تا اینکه جریان شهادت عبدالله ابن خباب به وجود آمد و دست به شمشیر برده و حرکات نظامی و ترور خوارج پیش آمد که مولا علی (ع) اتمام‌حجت کرده و ریشه نهروانی‌ها را زدند.

 در مورد برخورد حضرت علی (ع) با خوارج کمی بیشتر توضیح دهید.

هاشمی: مگر همین حضرت علی (ع) نمی‌دانست که خوارج دست به شمشیر می‌زنند، پس چرا در همان صفین اقدام نکردند و دستور اعدام خوارج را ندادند؟ این تفکری که «لاحکم الا لله» را بیان کرد، در جنگ صفین یک انحراف عقیدتی به وجود آورد که این انحراف باید با طول زمان درمان شود، مانند توده سرطانی که باتحمل جریان انحرافی، زخم این بیماری را مردم تجربه و خودشان رشد پیدا کنند.

بنابراین در مواجهه با زمامداران، برخورد دفعی، و مقابله سخت و محکم را با دشمنان باید داشته باشیم همان‌طوری که در سوره محمد (ص) داریم «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» و اساس سیاست داخلی این است، درواقع نگاه رحیمانه به داخل، چراکه داخل با نگاه بدون رحمت، به صلاح نمی‌رسد و هیچ کشور و جامعه‌ای با اقدامات قاطع و بدون پشتوانه تربیتی زمامدارانش، رشد نخواهد نکرد.

صبر و سکوت رهبری در مقابل برخی مسؤولان و رفتارها چه توجیهی دارد؟

هاشمی: رهبری به شایستگی از سیاست داخلی و خارجی برخوردار هستند؛ تا جایی که زمینه و زمانه رحم وجود داشته باشد، اجازه برخورد قاطع و بدون ترحم وجود ندارد مگر اینکه ثابت و اتمام‌حجت شود که فردی نفوذی، خارجی و یا غیرقابل اصلاح است که آن‌وقت دستگاه‌ها موظف هستند آن فرد را بدون اغماض محاکمه کنند.

یکی از بزرگ‌ترین دام‌هایی که امروزه استکبار برای رهبری و این ستون مستحکم نظام ایجاد می‌کند، واردکردن رهبری و یا نماینده‌های او در موارد اجرایی است که رهبری به زیبایی این مسأله را متوجه شده، خود و دستگاه‌های مربوطه را از ورود در این فتنه نهی کردند.

نظر شما راجع به بحث‌هایی پیرامون ورود رهبری به امور اجرایی کشور چیست؟

هاشمی: استکبار جهانی به‌منظور اخلال در امور داخلی کشور می‌خواهد کاری کند که رهبری در امور اجرایی ورود پیدا کنند چراکه این بزرگ‌ترین برد و ثمره برای استکبار است، اما رهبری با بصیرت خود این نظام را مبرا و حفظ کرده و از چند جهت جواب این شبهه را داده‌اند، نخست آن‌که وظایف رهبری طبق قانون مشخص است و آن حفظ کلی نظام و جریان نظام است و امور اجرایی، طبق قانون مسؤول دارند و مسؤولان وظایف و اختیارات کامل را در دست دارند.

ثانیاً اگر رهبری ورود پیدا کنند بدون اینکه قانون وظیفه‌ای مطرح کرده باشد و مثلاً از سر دلسوزی، قانون اساسی را زیر پا بگذارد، این دلسوزی آگاهانه نیست و بزرگ‌ترین و بهترین دلسوزی، حفظ قانون اساسی است چراکه اگر قانون اساسی توسط رهبر انقلاب شکسته شود، قانون و قانون مداری معنایی پیدا نمی‌کند.

اگر بحث قانون هم مطرح نباشد، ورود رهبری به امور جزئی در حیطه قدرت و دستگاه رهبری نیست چراکه آن‌قدر امور جزئی، چه در امور اجرایی و چه در امور قوه قضایی با آن دستگاه عریض و طویل و متخصصان متنوع در حیطه اختیارات رهبری نیست، رهبری هم یک انسان با 24 ساعت زمان و وظایف مشخص است و با توجه به وظایف و فعالیت خود و این‌که 24 ساعته کار می‌کنند، فرصتی برای پرداختن به امور غیر ندارند و این‌ها وظایف دستگاه‌های دیگر است.

وقتی معتقدیم نبوت و امامت از سوی خداوند تعیین می‌شود، مردم در حکومتی که معصوم حکومت می‌کند چه جایگاهی دارند؟

هاشمی: اگر حکومت امیرالمؤمنین (ع) را به‌عنوان الگوی حکومت برتر در تاریخ شیعه مدنظر قرار دهیم و این شیوه زمامداری را به مردم تعلیم دهیم، مردم، جامعه و حتی مسؤولان و زمامداران می‌توانند بهتر در شرایط و موقعیت‌های متفاوت، عملکرد صحیح و برخورد مناسب را تشخیص دهند.

حکومت امیرالمؤمنین (ع) دارای سه شاخصه مهم واصلی «دین‌داری، عدالت و مردم‌داری» است که این واژه‌ها با اتمام ابعاد، به تقویت حکومت کمک می‌کند، یعنی حکومت امیرالمؤمنین (ع) یک‌قدم در جهت بی‌دینی برنداشت، حتی اگر این بی‌دینی کمک به تقویت حکومت بکند، ویژگی دوم عدالت که مفهوم بسیار وسیعی دارد و اگر حتی انسان عادل برخلاف عدالت و به‌واسطه شایعه، گفتارها و پیغام‌های بدون سند افراد مهم، فردی را محاکمه کند، این هم برخلاف عدالت است چراکه بر اساس عدالت باید جرم ثابت شود، خطایی محرز شود و آن فرد بدون اغماض، به نتیجه جرم و خطا خود برسد.

سومین شاخصه، مردم‌داری است که در تمام جهات بسیار اهمیت دارد و عیناً و عملاً در زمامداری حضرت علی (ع) وجود داشته و امروزه به‌واقع یکی از نزدیک‌ترین حکومت‌ها در طول تاریخ شیعه، حتی باوجود ضعف‌ها، انقلاب مقدس اسلامی و جمهوری اسلامی است و اگر ضعف‌هایی وجود دارد که گاهی نگران‌کننده هم هست، ولی با تمام این کاستی‌ها در مقایسه با همه دوران قبل، نزدیک‌ترین حکومت در عمل با حکومت علوی است، البته ما به این حد راضی نیستیم و مشکلات در حکومت و زمامداران را اصلاً درشان جمهوری اسلامی نمی‌دانیم.

در جمهوری اسلامی نقش عامه مردم در اصلاح حکومت چگونه تعریف می‌شود؟

هاشمی: این مجلس و دولت، بارأی من و شما تبیین می‌شوند، بنابراین موظف هستیم در حیطه اختیارات، کمک کنیم تا انسان‌ها شایسته در انقلاب و پیشرو در گام دوم انقلاب را در مسندهای قوای مقننه و مجریه بنشانیم.

اگر ما این وظیفه را به‌درستی انجام دهیم، قطعاً امور جزئی هم حل خواهد شد، دشمن به‌واسطه ایادی خود و جهت‌دهی به افکار مردم می‌خواهد کاری کند که رهبری و منتصبان او در این دام گرفتارشده و در امور اجرایی ورود پیدا کنند که اگر این ورود صورت بپذیرد، حملات گوناگون از آسمان و زمین می‌بارد چراکه انتقاد از نوع کار، چرایی ورود، نوع رفتار و پیامدها در امور جزئی خواهد بود و آن زمان است که همین ستون امن خیمه نظام هم ایمن از شبهات نخواهد بود و فتنه بدتری به وجود خواهد آمد.

در حال حاضر، خط‌مشی صحیح همین وضع موجود است، اگرچه قوه قضاییه که روند بهتری هم پیداکرده است باید با سرعت و صریح‌تر متخلفان را مجازات و دست آقازاده‌ها و نفوذی‌ها از امور اجرایی کشور را قطع کند.

با وجود کاستی‌هایی که اشاره کردید و در جامعه می‌بینیم، رسیدن به حکومت علوی امکان‌پذیر است؟

هاشمی: رهبر انقلاب فرمودند باید در نظام اسلامی خودمان را به دولت اسلامی برسانیم و دولت اسلامی آن دولتی است که تمامی زمامدارانش، در اوج شایستگی روحی، فکری، تعهد و آگاه به حیطه مسؤولیت خود باشند، بنابراین باید کاری کرد که دولت اسلامی را به جامعه اسلامی و درنهایت به تمدن اسلامی برسانیم، ما راه بسیاری را باید طی کنیم و باید توجه داشت که آن قله حکومت و رفتاری حضرت علی (ع)، به‌واقع نزد انسان غیر معصوم دست‌یافتنی نیست و هیچ نظامی نمی‌تواند ادعا کند که حکومت و دولتش می‌تواند هم‌عرض دولت و حکومت حضرت علی (ع) قدم بردارد، اما این محال را به معنای حرکت نکردن نمی‌دانیم.

باید توجه داشت حضرت علی (ع) هیچ‌گاه در بحث تذکر به مسؤولان فروگذاری نکردند، به‌طوری‌که می‌بینیم از میان 79 نامه نهج‌البلاغه، 30 نامه خطاب به کارگزاران است و با مراجعه به این نامه‌ها و به‌خصوص نامه 53 که معروف به عهدنامه مالک اشتر و منشور حکومت است، حکومت‌داری صحیح نزد امیرالمؤمنین (ع) را درمیابیم که مطالعه آن می‌توان در مسیر حرکت به صبر و نزدیک‌تر شدن نظام اسلامی به دولت اسلامی و در جهت بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، برای تعجیل در فرج امام زمان (عج)، قدم‌های محکم و مستحکم‌تری برداریم.

و در این رابطه چه موانعی وجود دارد؟

هاشمی: یکی از موانع فاصله میان مردم و مسؤولان است؛ شهید بهشتی درجایی می‌گویند، اسلام در یک مطلب دُگم است و آن حجاب بین مسؤول و مردم است، یعنی از گناهان کبیره یک زمامدار این است که بین خودش و مردم حجاب قرار دهد؛ حتی مسؤولی برای حفظ جان هم اجازه ندارد بین خود و مردم فاصله بیندازند، حتی به بهانه حفظ جان! و شهید بهشتی فرمودند، اگر کسی کشته شود، بشود و اگر زمامداری از کشته شدن می‌ترسد، زمام را قبول نکند، این نکته بسیار اهمیت دارد که بین مسؤولان ما فراموش‌شده و حجاب بین مردم و مسؤولان در حال افزایش است.

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.