سرویس: غیر تولیدی » نقلی 19:25 - سه شنبه 30 مرداد 1397

گفت‌وگوی مشروح با استاد نگارگری

می‌خواهند هنر مدرن را به ما حقنه کنند/ برخی هنرمندان نه تواضع دارند، نه دانش کافی

اردشیر مجرد تاکستانی از اساتید هنر نگارگردی می‌گوید: داستان هنری ما اسفناک است، یعنی موج هنری غرب که از سال 47-48 در ایران رشد کرد و به زور می‌خواستند فرهنگ غربی را به ما حقنه کنند، الان هم همان حالت شده است.

به گزارش اصفهان شرق، بیست و پنجمین جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان در 9رشته ارتباط تصویری(پوستر)، تصویرسازی، حجم، خوشنویسی(نستعلیق)، طراحی، عکاسی، کاریکاتور(کارتون)، نقاشی و نگارگری (نقاشی ایرانی، گل و مرغ، تذهیب) امروز با معرفی نفرات برتر به کار خود خاتمه می‌دهد.
در این دوره از جشنواره که به میزبانی تبریز در حال برگزاری است، 100 هنرجوی جوان 15 تا 24 سال از میان 878 شرکت‌کننده برای حضور در کارگاه‌های آموزشی برگزیده شدند و زیر نظر اساتید آموزش دیدند. یکی از این کارگاه‌ها، نگارگری با تدریس اردشیر مجرد تاکستانی است. وی مؤلف کتاب‌های «راهنمای نقاشی و کتاب‌آرایی در ایران»، «شیوه تذهیب»، «تشعیر در هنرهای کتاب آرایی»، «خودآموز مینیاتور – 3جلد» و «سفرنامه غیاث الدین نقاش» است و 14 سال از عمرش را به مرمت نسخه‌های خطی آستان حضرت معصومه(س) در قم مشغول بوده است. مجرد تاکستانی سه فرزند به نام‌های سپیده، سهامه و طهمورث دارد که آن‌ها هم در رشته‌های گرافیک، صنایع دستی و جواهرسازی فعالیت کرده‌اند.

با این استاد 69 ساله درباره بیست و پنجمین جشنواره تجسمی جوانان و همچنین وضعیت امروز هنر ایران گفت‌وگو کردیم.

* در این دوره از جشنواره، تعداد هنرجویان رشته نگارگری 8 نفر است؛ اینکه آیا از شما خواسته بودند تعداد مشخصی هنرجو معرفی کنید یا به تناسب کیفیت آثار، هر تعداد که نیاز بود انتخاب کردید؟
روند انتخاب آثار به این صورت است که عکس یا پرینت تعدادی از کارها برای ما ارسال می‌شود و بر اساس آن قضاوت می‌کنیم که البته بدترین نوع انتخاب است، چون ما بر اساس پرینت کار قضاوت می‌کنیم، گاهی ممکن است شخصی کارش قوی‌تر باشد اما از روی پرینت آن نتوان تشخیص داد، گاهی هم بر عکس، ممکن است کسی کار شخص دیگری را برای ما بفرستد که از خودش قو‌ی‌تر بوده است. بنابراین امکان اشتباه در انتخاب‌های ما وجود دارد، به هر حال همه بچه‌هایی که انتخاب می‌شوند، کار کرده‌اند اما برخی همچنان نیاز به آموزش دارند و وقتی در کارگاه حضور می‌یابند، تازه متوجه می‌شویم که فریب خورده‌ایم و در انتخابمان اشتباه کرده‌ایم.

* یعنی مورد اینچنینی در ارزشیابی داشته‌اید؟
بله متأسفانه، امسال داشتیم، سال‌های قبل هم داشته‌ایم و تازه امسال فهمیده‌ایم. البته از آنطرف قضیه، هم ممکن است کسی پرینت کارش خوب نباشد اما اصل کارش قوی باشد اما چون بر اساس پرینت قضاوت می‌کنیم، شاید حق کسی ضایع و از ما دلخور شود. البته اصل موضوع برگزاری جشنواره تجسمی جوانان بسیار خوب است، چون استعدادیابی می‌شود و می‌توان بچه‌های مستعد را شناسایی و جذب کرد.

* چه طور می‌توان این قضیه را مدیریت کرد؟ یعنی از روی پرینت قضاوت کردن…
سخت است دیگر و بدون شک حق یک شخص یا اشخاصی در این میان ضایع می‌شود؛ به نظرم باید خیلی قاطع‌تر برخورد کنیم و بگوییم اصل کار را بفرستید، ما ببینیم و روی آن قضاوت کنیم.

* یا مثلاً از هنگام کارکردنشان فیلم بگیرند و ارسال کنند. بالاخره شما استادید و از نوع قلم دست گرفتن هنرجو هم می‌توانید وضعیت او را تشخیص دهید…
بله این کار را هم می‌شود کرد تا سرمان کلاه نرود. متأسفانه در جلسات کارگاه متوجه شدم که حق یکی ـ دونفر ضایع شده است و بنده خودم را مقصر می‌دانم، هر چند که کار را ندیدیم و از روی چیزی که دیدیم قضاوت کردیم. اما اکنون که به کارگاه آمده است می‌بینم آن توانمندی لازم را ندارد.

* وضعیت آموزش هنرجوها را چطور ارزیابی می‌کنید؟
به آقای صادق‌زاده دبیر جشنواره گفتم اکثر این بچه‌ها استعداد دارند اما استاد خوبی نداشته‌اند. این را می‌شود از نوع کارکردن و حتی ابزار کارشان فهمید که حرفه‌ای نیست، مثلاً استاد خوب چون سی ـ چهل سال تجربه کرده‌اند، به هنرجو می‌گویند که چه قلمی بخرند، چه رنگی تهیه کنند، یا مثلاً مرکب اصفهان باید بخرند یا نیاز به  و …

* این عجیب نیست؟ چون نگارگری برعکس خیلی از هنرها نه تنها منحصر در پایتخت نیست، بلکه به دلیل صبغه تاریخی شهرهایی مانند اصفهان و شیراز در شهرستان‌ها پیشروتر است. آیا اساتید خوب در این شهرها نیست یا هنرجوها سراغ اساتید خوب نرفته‌اند؟
هر دو ممکن است، یعنی یا استاد خوب در دسترس نبوده است یا اگر هم بوده،‌ هنرجو سراغ او نرفته است. مثلاً‌ شاگردی نزد استاد خوبی رفته و دوره‌ای را طی کرده است، بعد آمده کلاس برگزار می‌کند و هنرجوها به اعتبار نام و شهرت استادش فریب می‌خورند و به کلاس او می‌روند.
متأسفانه اکثر استادانی که درس می‌دهند‌،‌ روش‌های قدیمی را نمی‌دانند؛ یا طراحی فرش می‌کرده‌اند یا از تذهیب‌هایی کار کرده‌اند که آن تذهیب‌ها با شاخ و برگ‌های طراحی فرش انجام داده‌اند، در حالی که طراحی تذهیب باید به ساده‌ترین شکل ممکن باشد، یعنی بتوان آن طرح را در حاشیه معرق بتوان جاسازی کرد. اما متأسفانه استاد می‌آید به شاخ و برگ اضافه می‌کند و در عین حال مکاتب را هم درس نمی‌دهد، بنابراین وقتی از شاگرد می‌پرسیم این کار متعلق به چه دوره‌ای است، نمی‌داند!

*‌در حال حاضر وضعیت نگارگری در کدام استان‌ها بهتر است و می‌توان آن‌ها را در این هنر پیشرو دانست؟
مشهد، اصفهان و شیراز خوب هستند.

*عجیب است که از مشهد اسم بردید اما در میان هنرجوها نماینده‌ای از این شهر نداریم؟
چون شرکت نکرده بودند.

* نکته دیگر اینکه در میان اسامی شرکت‌کنندگان، اکثریت با خانم‌هاست. دلیلش چیست، لطافت طبع یا فراغت بیشتر نسبت به آقایان؟
هر دو می‌تواند باشد. به هر حال خانم‌ها از لطافت طبع و توانایی هنری برخوردارند، ‌ضمن اینکه معمولاً دغدغه کسب درآمد برای ارتزاق خانواده را ندارند و از حمایت خانواده برخوردارند.

* این جنسیت در انتخاب گرایش هنری هم اثر دارد؟
معمولاً به دلیل لطافت طبع و به دلیل اینکه راهنمای درستی ندارند، سراغ تذهیب می‌روند؛ در حالی که نگارگری اصل است که گل و مرغ، تذهیب و طراحی فرش فرع آن است؛ البته مکن است عده‌ای از این سخن من ناراحت شوند! یعنی اگر کسی نگارگری کار کند‌ چون طراحی کامل دارد، بقیه شاخه‌ها برایش کاری ندارد، اما اگر کسی تذهیب کار کند نمی‌تواند برگردد و فیگور کار کند. اما اگر کسی فیگور کار کند،‌ تذهیب و گل و مرغ برایش ساده می‌شود،‌ وقتی کسی مینیاتوریست خوبی شد، ‌آن وقت به دلیل طراحی و شناخت خوبی که دارد،‌ می‌تواند انتخاب درستی داشته باشد و سبک پیدا کند.

* شما به مکاتب مختلف در نگارگری اشاره داشتید و از شاخ و برگ دادن به آن‌ها انتقاد کردید. اگر قرار باشد طبق روال قرن‌های پیش کار کرد، پس تکلیف نوآوری در این هنر چه می‌شود؟
در طراحی سه اصل وجود دارد: یک طراحی عمومی شامل شناخت اندام، تناسب اندام و شناخت حرکات و طراحی حیوانات است. اصل دوم طراحی تخصصی یعنی کپی‌کردن از کار استادان درگذشته برای یادگیری تکنیک است. اصل سوم طراحی ذهنی است، یعنی هر وقت هنرجو در دو اصل نخست تبحر پیدا کرد، آن‌وقت سبک پیدا خواهد کرد. مثلاً می‌گویند سبک استاد آقامیری، سبک استاد فرشچیان و …
در خوشنویسی هم همین‌طور است، می‌گویند مشق نظری، مشق قلمی و مشق خیالی. اگر در مشق خیالی موفق نشود، آواز دیگران را خواهد خواند!
حال این سه اصل را فراموش کرده‌اند و یک چیزی را کتره‌ای یاد گرفته‌اند و برای خودشان درس می‌دهند. برای اینکه روش آموزش درستی در کارمان نداشته‌ایم. باید برگردیم به عقب ببینیم استادان قدیم چگونه درس می‌داده‌اند؟ مثلاً در سال 1347 که درس می خواندم، استادان فقط می‌گفتند باید طراحی کنید! خب از روی چه چیزی طراحی کنیم؟ با طراحی از روی کاسه و کوزه که به فیگور نمی‌رسیم. تازه در سال 1352 و پس از فارغ‌التحصیلی بود که کتاب «فیگور دراوینگ» را پیدا کردم،‌ کتابی که از دهه 30 در ایران بوده است؛ متأسفانه همه استادها خودشان آن را کار کرده بودند اما به شاگردان معرفی نمی‌کردند. بعدتر من این کتاب را در جزوات آموزشی‌ام گنجاندم و جالب اینکه مورد ملامت قرار گرفتم؛ اما من معتقدم وقتی پدر و مادر هزینه می‌کنند تا فرزندشان با تدریس ما به جایی برسد؛‌ معلم یعنی سکوی پرش شاگرد.
مشکل ما این بود که روش آموزشی دقیقی نداشتیم، حالا شما بیایید یک روش آموزشی دقیقی را ابداع می‌کنید، اما جایی پیدا نمی‌شود که کتاب را چاپ کند یا چاپ هم شود، نمی‌دانم چه دستی در کار است که پخش نمی‌کنند. یا بعد از مرگ شخص تازه کتابش را رونمایی می‌کنند!
ولی آهسته آهسته می‌توان راهی را پیدا کرد، متأسفانه الان دوره عجله است و همه می‌خواهند زودتر دانشگاه بروند، زودتر ازدواج کنند، زودتر پولدار شوند و زودتر به خواسته خودشان برسند.

* یا زودتر نمایشگاه بگذارند…
بله، یا حتی نمایشگاه هم نگذارند اما هی پوستر طراحی کنند و بگویند ما نمایشگاه گذاشتیم! یا مثلاً ده‌ها نمایشگاه گروهی بگذارند؛ با یک تابلو که نمی‌شود ده‌ها نمایشگاه گذاشت! نمایشگاه گذاشتن کار سختی است و باید چیزی برای ارائه دادن وجود داشته باشد. البته کار هنری سخت است، چون جامعه ما هنوز با وظایف هنری خود آشنا نیست.
50 سال پیش آقای حسین تهرانی در جشن هنر شیراز به ما یک نصیحت کرد و گفت: «یادتان باشد هنرمند باید صد تا حسن داشته باشد که یکی از آن‌ها هنرش است.» 20 سال طول کشید تا این نکته را بفهمم! متأسفانه داستان هنری ما اسفناک است و برخی از هنرمندان ما نه تواضع و فروتنی دارند، نه دانش کافی دارند، نه اهل مطالعه شعر و کتاب هستند. بعد همین‌ها استاد می‌شوند و اطلاع ناقص دارند و بلد نیستند چگونه درس بدهند.

* وضعیت امروز هنر ما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
داستان هنری ما اسفناک است، یعنی موج هنری غرب که از سال 47-48 در ایران رشد کرد و به زور می‌خواستند فرهنگ غربی را به ما حقنه کنند، الان هم همان حالت شده است. غربی‌ها هر چه کار از نقاشان ضعیف خود خریده‌اند، می‌خواهند به اسم هنر مدرن به ما قالب کنند تا موزه درست کنیم و بعد به ما بخندند!
غرب‌زدگی از ماست که بر ماست، چون ما با فرهنگ و سنت‌های خودمان آشنا نیستیم. ما دو خانواده هنری در دنیا داریم: شرق و غرب. هر دو هم علمکرد خوبی داشته‌اند، اما من خانواده شرقی خودم را رها نمی‌کنم تا به دنبال غربی بروم، چون خانواده خودم را می‌شناسم. این خانواده شرقی ـ از بین‌النهرین تا ماوراءالنهر ـ دارای تمدن مشخص و مدون است که روی آن کار نکرده‌اند، گناه من و شما چیست که روی آن کار نکرده‌اند؟ خب بروند کار کنند!

* با این اوصاف وضعیت نگارگری را چطور می‌بینید؟ آیا دیگر چهره شاخصی به خود نخواهد دید؟
قحط‌‌الرجال نیست، هستند کسانی که جوان و آینده‌دار هستند و فکر می‌کنم در آینده هنرمندانی می‌آیند که خیلی بهتراز ما کار خواهند کرد. الان هم هنرمندانی داریم در تذهیب که عالی کار می‌کنند و در مسابقه «البرده» هم مقام می‌آورند، با اینکه برگزارکنندگانش اکثر اوقات به سود ترک‌ها پارتی‌بازی می‌کنند اما باز ایران مقام‌های خوبی می‌آورد.

انتهای پیام/فارس

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.