سرویس: اجتماعی 11:47 - سه شنبه 26 شهریور 1392

روایتی مستند از جزئیات حادثه تصادف 2 اتوبوس در جاده قم

ناگفته‌های یک جامانده‌ از ارابه مرگ / در اتوبوس اصفهان – تهران چه گذشت

در حادثه ناگوار آتش‌سوزی دو دستگاه اتوبوس اسکانیا در جاده قم – تهران اگر حضور مردم نبود، همین افراد بازمانده هم شانس کمی برای زنده ماندن داشتند.

13920625000007_PhotoA

از اصفهان، ساعت حدود 11 شب 18 شهریور ماه بود که حادثه‌ای دلخراش و نه چندان قریب‌الوقوع که چندی پیش هم نمونه چنین اتفاقی در یکی از استان های کشور رخ داد، در 32 کیلومتری جاده قم – تهران رخ داد که 44 نفر از هموطنان که بیشتر آنها یزدی و اصفهانی بودند را به گام مرگ کشاند و 44 نفر دیگر را هم مصدوم و راهی بیمارستان کرد که این سانحه نه تنها در نوع خود کم‌نظیر و بسیار ناگوار بود، که خانواده‌های بسیاری را داغ‌دار و آزرده‌ خاطر کرد.

سید محمدجواد حسنی 32 ساله اهل اصفهان، یکی از بازماندگان سانحه دلخراش برخورد و آتش‌سوزی دو دستگاه اتوبوس در جاده قم-تهران است که به عنوان یکی از شاهدان حادثه ناگوار این تصادف با خبرنگار فارس در اصفهان گفت‌وگویی کرد، در زیر ناگفته‌‌هایی را از شاهد عینی این ماجرا می‌خوانیم.

* آقای حسنی با توجه به حادثه تلخی که برای شما و بسیاری از هموطنان ما رخ داد، یادآوری این رویداد بسیار و تداعی این اتفاق ناگوار خاطر را مکدر می‌کند، اما به عنوان یکی از شاهدان عینی این سانحه اگر امکان دارد کمی از سفر خود بگویید از اینکه این اتفاق چگونه رخ داد؟

حسنی: ساعت یازده ربع شب بود، در حالی که اتوبوس از جاده قم به سمت تهران در حرکت بود، احساس کردم، راننده سرعت بالا و حالت خواب‌آلودگی دارد و این رفتار او از حرکت در لاین سرعت کاملا مشهود بود، ضمن اینکه به نظر می‌رسید که راننده تعادل جسمانی کامل نیز ندارد و در همین هنگام بود که اتوبوس یک دفعه منحرف و به سمت گاردریل حرکت و پس از برخورد با گاردریل، لاستیک خودرو ترکید و اتوبوس به سمت لاین مقابل منحرف شد که با اتوبوس روبه‌رویی که از تهران عازم یزد بود، برخورد و سپس هر دو اتوبوس متوقف شدند.

من در ردیف چهارم این اتوبوس به همراه همسرم نشسته بودم و بعد از این برخورد متوجه شدم که در اثر شدت ضربه، صندلی‌های اتوبوس دیگر سرجای خود نیستند و جابه‌جا شده‌اند به نحوی که صندلی‌های عقبی روی صندلی‌های جلو و سرنشینان افتاده بود.

* شما کمربند ایمنی بسته بودید یا خیر؟

حسنی: همیشه در سفرهای قبلی وقتی می‌خواستیم با اتوبوس سفر کنیم، راننده و یا کمک راننده تذکر بستن کمربند ایمنی را می‌دادند، اما این بار هیچ کدام تذکری مبنی بر بستن کمربند ایمنی ندادند و ما هم نیز کمربند نبسته و تا آنجایی که یادم هست کمتر کسی بستن کمربند ایمنی را داخل اتوبوس رعایت کرده بود.

* از واقعه آتش‌سوزی اتوبوس بگوید؟ چطور این اتفاق افتاد و سرنشینان اتوبوس را به کام مرگ کشاند؟

جوادی: بعد از برخورد ما شعله‌های آتش را از جلوی اتوبوس می‌دیدیم که هر لحظه شعله‌ورتر و بیشتر به داخل نفوذ می‌کرد، واقعا شعله‌های عجیبی داشت، ضمن اینکه صندلی‌های جلو با سرنشینانش به شدت آسیب‌دیده و تقریبا اول از همه سوختند.

همسرم کنار شیشه نشسته بود، که بعد از این حادثه به طرف صندلی جلویی خم و نمی‌دانم بیهوش‌ شده‌ بود و یا فوت کرده‌ بود، اما انگار هیچ صدایی نمی‌شنید و وقتی او را تکان می‌دادم هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌داد.

کم‌کم شعله‌های آتش داشت به صندلی ما هم نزدیک می‌شد، مردم که به سرعت خود را سر این حادثه رسانده بودند در حالی که برای شکستن شیشه‌های اتوبوس سنگ پرتاب می‌کردند، مرتب فریاد می‌زدند که ما خود را بیرون بیندازیم چرا که هر لحظه احتمال آتش گرفتن اتوبوس را از بیرون احساس می‌کردند، ضمن اینکه ما هم داخل اتوبوس در حالی که تلاش برای بیرون آمدن می‌کردیم، هیچ چکشی برای شکستن شیشه‌ها ندیدیم.

بیشتر سرنشینان اتوبوس تا آن لحظه زنده و آسیب جدی ندیده بودند و این قضیه را از فریاد‌های یا زهراء و یا مهدی که سر می‌دادند خاطرم هست و متاسفانه باید بگوییم در اتوبوسی که ما بودیم، بیشتر سرنشینان و شاید نزدیک 30 نفر آنها زن و بچه بودند که عملا امکان اینکه با شکستن شیشه‌ها و با فاصله‌ای که اتوبوس با زمین داشت، نمی‌توانستند خود را به بیرون پرتاب کنند و اکثرا می‌ترسیدند! واقعا پریدن از اتوبوس دل می‌خواست!

البته سرنشینان عقبی بیشتر زنده ماندند چرا که با توجه به پرتاب صندلی‌های عقبی به جلویی امکان فرار و زنده ماندن بیشتری پیدا کردند و توانستند خود را نجات دهند.

من هم وقتی دیدم شعله‌های آتش دارد به صندلی ما نزدیک می‌شود،خود را بلند و از شیشه کناری صندلی عقب و از روی یک خانمی که هنوز زنده بود، به بیرون انداختم که در همان لحظه شلوارم نیز آتش گرفت و پس از دو دقیقه اتوبوس کامل در میان شعله‌های آتش سوخت.

 

  *  از نحوه امداد رسانی نیروهای امدادی و عکس‌العمل مردم بگویید؟

جوادی: موقعی که من بیرون پریدم، دستم شکسته بود و پاهایم آسیب زیاد و در حال خونریزی شدید بود که خود را به سمت گاردریل رساندم، مردم در این حادثه بسیار کمک بزرگی کردند و با جرات می‌توانم بگوییم بیشترین کمک را به زنده ماندن این حادثه‌دیدگان مردم انجام دادند که اگر نبودند، امکان کمک هم نبود، ضمن اینکه با عمق فاجعه‌ای که اتفاق افتاده بود، نیروی‌های کمکی کمی به صحنه اعزام شده‌ بودند.

غلارغم تمام اخبار، صحبت‌ها و مصاحبه‌هایی که صورت گرفت و زمان امداد‌رسانی خیلی سریع اعلام شد، بسیاری از حادثه‌دیدگان و مصدومان پس از رخ دادن حادثه در ساعت حدود 11، ساعت 2.30 دقیقه بامداد با اورژانس به بیمارستان قم منتقل شدند.

آتش‌نشانی هم که در چنین مواقعی باید از بالگردهای امدادی و آب‌پاشی برای خاموش کردن اتوبوس استفاده می‌کرد، با وجود اینکه حضور خود را در رسانه‌ها بسیار زود اعلام کرد، اما حدود یک ساعت و نیم بعد سر صحنه حاضر شدند که شاید اگر زودتر از این‌ها خود را به حادثه می‌رساندند و شعله‌های آتش را مهار می‌کردند خیلی از سرنشینان این دو اتوبوس نجات و زنده می‌ماندند و یا اینکه حداقل سرنشینان تا این اندازه نمی‌سوختند که سر و دست بسیاری از آنها تبدیل به پودر شود.

* در بیمارستان چه گذشت و چگونه به اصفهان منتقل شدید؟

جوادی: در همان محل حادثه، نیروهای اورژانس و نیروهای امدادی و کمکی، آسیب‌دیدگان را در حد سرپایی و با زدن چسب و بستن باند و جلوگیری از خونریزی درمان و کمک کردند، اما باز هم کمبود وسایلی همچون وسایل آتل‌بندی برای حادثه دیدگان وجود و پیش‌بینی نشده بود.

به دلیل اینکه تعداد افراد حادثه دیده زیاد بود، مصدومان را با آمبولانس اتوبوسی به قم بردند که من هم جزء آنها بودم، چیزی نگذشت که تقریباً در مراحل اولیه پذیرش مقدمات درمان صورت گرفت و مسئولان کشوری و رسانه‌ها برای بازدید از بازماندگان و عرض تسلیت به داغداران و تهیه گزارش به بیمارستان آمدند.

خدمت‌رسانی به این همه مصدوم و خانواده‌های آنها در چنین بیمارستانی واقعا کار سختی بود و ما هم توقع خاصی نداشتیم، اما با حضور مسئولان به ویژه مسئولان کشوری، پرسنل بیمارستان بیشتر به تکاپو و به رسیدگی مصدومان می‌پرداختند و به محض رفتن آنها نیز وضعیت به حالت عادی و کمک‌ها کم و این خانواده‌ مصدومان بودند که باید دنبال پرسنل بیمارستان می‌گشتند که به مصدومان کمک کنند.

من پس از دو شب حضور در بیمارستان قم، با یک خودروی اورژانس قدیمی که از شهر کاشان می‌آمد به همراه یک مصدوم آقای دیگر به اصفهان منتقل شدیم.

 

 

 

*  از خانواده خود بگویید، کی متوجه این اتفاق شدند، ضمن اینکه همسر شما در این حادثه در آتش سوخت و شما را داغدار کرد؟

جوادی: من به همراه همسرم و خانواده‌ام، قرار بود به ویلای دامادمان به شمال برویم، البته خانواده خودم با خودروی سواری تقریبا با این اتوبوس همراه ما بودند که به محض اینکه این اتفاق افتاد چون می‌دانستم که الان خانواده‌ام با این صحنه رو‌به‌رو می‌شوند، با گوشی یک نفر به خانواده‌‌ام جریان را اطلاع دادم.

البته در حالی که من در بیمارستان بودم، اجساد سوختگان این حادثه ناگوار نیز پس از تشخیص به بهشت معصومه قم منتقل شد و همسر مرحومم هم، با تشخیص خانواده خود، به اصفهان منتقل شد، (همسرم تنها دختر خانواده خود بود و ما مدت دو سال بود که با هم ازدواج کرده بودیم که متاسفانه همه ما را داغدار کرد).

*  ظاهراً اعلام شد که تمامی حادثه‌دیدگان این سانحه به صورت رایگان درمان می‌شوند، پس از انتقال به اصفهان ادامه درمان شما چه وضعیتی پیدا کرد؟

جوادی: بله طبق کارت درمانی که در بیمارستان قم به ما دادند، گفتند به هر بیمارستانی که خواستید می‌توانید مراجعه و تا یک سال هم می‌توانید، خدمات بگیرید. البته من پس از دو روز درمان وضعیت جسمانی تقریبا خوبی پیدا کردم و به اصفهان منتقل شدم؛ اما همچنان مصدوم بودم.

* مصدومیت شما از چه ناحیه‌ای بود و به کدام بیمارستان مراجعه کردید؟

جوادی: دست راست من از سه ناحیه شکست و قسمتی از پوست دست چپم کنده شد که به همان وضعیت پانسمان و جوش خورد، پای راستم خراشیده و رباط پای چپم کش آمده و استخوانش ترک خورده و از ناحیه صورت و بینی هم کمی مصدوم شدم.

من ابتدا همراه خانواده به بیمارستان صدوقی منتقل شدم که بیمارستان صدوقی با توجه به وضعیت روحی و جسمی که من داشتم و نیز کارت درمان معتبر از پذیرش من برای درمان خودداری و قبول نکرد که خدمات دهد و چنین عنوان کردند که ما بیمارستان خصوصی و برای نیروهای مسلح هستیم و این مصدوم باید در بیمارستان دولتی درمان شود.

ما برای ادامه درمان به بیمارستان عیسی‌ ابن مریم(ع) رفتیم و خوشبختانه آنجا تشکیل پرونده و هزینه‌ها رایگان حساب شد هر چند برخی از پرسنل با توجه به شرایط روحی و جسمی برخورد مناسبی نداشتند و گاهی با خانواده برای هزینه درمان تندی می‌کردند، اما خدمات ارائه دادند؛ البته ناگفته نماند که یکی از پزشکان این بیمارستان از خانواده من خواست که اگر می‌خواهید زودتر خوب شود برای ویزیت به مطب شخصی‌اش رفته و هزینه پرداخت کنم و گر نه در بیمارستان چندان کاری نمی‌تواند بکند.

*همسرتان کجا به خاک سپرده شد، با توجه به اینکه هزینه دفن فوت شدگان هم رایگان اعلام شد؟

جوادی: بله، خود من مستقیماً نشنیدم اما خانواده‌ام گفتند که چند شب پیش در تلویزیون اعلام کرده که هزینه کفن و دفن فوت‌شدگان این حادثه رایگان است، اما ما برای همسر مرحومه‌ام که در جوار امامزاده سید محمد واقع در خمینی‌شهر اصفهان به خاک سپرده شد، مبلغ 9 میلیون تومان هزینه دفن دادیم که 5 میلیون آن را نقدا و مبلغ 4 میلیون را چک داده‌ایم تا در آینده پرداخت کنیم.

 

 

 

 

*  نا گفته‌های این حادثه زیاد است، هر چند پرداختن به این حادثه و یادآوری آن لحظات بسیار سختی را تداعی می‌کند، اما اگر نکته‌ای پایانی دارید، بفرمایید؟

جوادی: من چند نکته را در مورد ایمنی اتوبوس و چند نکته را برای اقدامات بعد از یک حادثه می‌خواستم بگویم.

لاستیک‌های اتوبوسی که دچار سانحه شد، تقریبا صاف بود، و احتمال این ترکیدی وجود داشت، چنانکه به اظهارات یکی از مسافران قبل از سوار شدن با دیدن این وضعیت زن خانواده مردد و عنوان می‌کند که با این اتوبوس نرویم چرا که امشب لاستیک این اتوبوس می‌ترکد که مرد خانواده بدون اعتنا و با خرافی بودن همسر مخالفت و بلاخره سوار اتوبوس می‌شوند.

دوم اینکه چقدر خوب بود، در پایانه‌های مسافربری قبل از حرکت اتوبوس وضعیت ایمنی اتوبوس‌ها داخل خود ترمینال‌ها کنترل و پس از معاینه اقدام به حرکت می‌کردند.

سوم اینکه به دلیل ضعف بدنه و نقص سیستم برق‌رسانی اتوبوس‌های اسکانیا، چندی پیش سیستمی به نام اطفاء حریق  اتوماتیک که  بروز آتش را مهار می‌کند و البته هزینه بالایی دارد به شرکت اسکانیا معرفی و اعلام شد، که از سوی این شرکت عنوان شده بود یورو سه دارند.

و چهارم اینکه چقدر خوب بود که یک سری کپسول‌های آتش‌نشانی داخل اتوبوس‌ها بود که موقع بروز حادثه آتش‌سوزی به هر دلیلی بتوان از آن برای مهار آتش استفاده کرد و در حالی که توضیحات نحوه استفاده از آن را قبل از سوار شدن به مسافران توضیح دهند.

اما در مورد سیستم امدادرسانی نیز، به عنوان مثال در این حادثه درست نبود که مصدومان پس از چهار ساعت به بیمارستان منتقل شوند هر چند اورژانس و آتش نشانی عنوان کردند که دلیل تاخیر در صحنه حادثه ترافیک سنگین جاده‌ای بوده که این خود چاره‌ای دارد که می‌توان برای مسیرهای پر ترددی همچون جاده قم – تهران جاده اضطراری امداد طراحی کرد که خودروهایی مستقر و موقع بروز حادثه به سرعت کمک‌رسانی کنند.

و دیگری اینکه آتش‌نشانی باید به هر نحوی سریع‌تر سر این صحنه می‌رسید، در حالی که در آن شب یک ساعت این اتوبوس‌ها به همراه سرنشینان در آتش سوخت و این در حالی است که در اظهارات آتش‌نشانی گفته شد بود، 16 دقیقه پس از حادثه حاضر شدیم که این حرف دروغ محضی بیش نبود و علاوه بر من شاهدان عینی دیگری هم هستند که گواه این قضیه باشند و حتی حاضرند در دادگاه‌های کشور بر این قضیه گواهی دهند.

و در آخر می‌گویم،پس از انتشار اخبار و حضور مسئولان در بیمارستان قم که بیشتر جنبه رسانه‌ای کردن هر یک از دستگاه‌های مرتبط و دفاع از موقعیت مصدومان توسط دستگاه‌های خود داشت، پس از انتقال به اصفهان هیچ مقام مسئولی سراغی نگرفت و پیگیر نبوده است که وضعیت زندگی ما چگونه است و آیا ما زنده هستیم یا خیر.

منبع: فارس

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.