حتما بخوانید؛
جرم شناسی سرقت و راهکارهای پیشگیری از آن
سرقت يك نوع کجرفتاری است كه گاهی به صورت پنهان ، گاهی آشكار و گاه خشن صورت می گیرد و می توان گفت که از مهمترین دغدغههای مردم در هر جامعهای به شمار میرود و بايستی این موضوع به دقت مورد تحقیق وبررسی قرارگیرد.
به گزارش اصفهان شرق، رفتارهاي انحرافي نتيجه فشارهاي جامعه است كه بعضي مردم را وادار به کجروی میکند،بزهكاري هنگامي رخ میدهد كه افراد نمیتوانند آنچه را که میخواهند از طريق مجاري مشروع به دست آورند و خواستههای برآورده نشده، فشاري بر فرد جهت بزهكاري وارد میکند. علاوه بر اين افراد گاهي اوقات خود را به خاطر عدم دستيابي به خواستهها ملامت میکنند و آن را ناشي از عدم تواناییهای خود میداند. بنابراین شكاف و گسستگي بين آرزوها و انتظارات در برخي موقعیتهای خاص منشأ فشار است.
نظريه پنجرههای شكسته
بر اساس اين نظريه جرم نتيجه يك نابساماني است. بهطور مثال اگر پنجرهای شكسته باشد و مرمت نشود، آن فردي كه تمايل به شكستن قانون و هنجارهاي اجتماعي دارد، با مشاهده بیتفاوتی جامعه به اين امر دست به شكستن شيشه ديگري میزند و ديري نمیگذرد كه شیشههای بيشتري میشکند.
بر اساس اين نظريه چنانچه شهروندان و ضابطان يك جامعه نسبت به جرائم خفيف چشمپوشی كنند، اين امر در درازمدت باعث بینظمی و حرج و مرج در كل شهر و درنهایت جرائم بزرگ و شديد میشود.
بنابراین، جرم ، ناشي از تداوم بینظمی است و برخورد قوي و قاطع و بدون چشمپوشی با جرائم ساده میتواند از بروز جرائم بزرگتر جلوگيري كند.
نظريه كنترل اجتماعي
اين نظريه بر فرآيند اجتماعي كردن، بيشتر از مجازات كردن در برقراري نظم جامعه تأکید داشته و براي تبيين برخي جرائم مانند سرقت كاربرد دارد. اين نظريه اینطور فرض میکند كه اگر انسانها به حال خود رها شوند، بهطور طبيعي مرتكب جرم و كج روي خواهند شد.
طرفداران اين نظريه معتقدند آن چيزي كه مردم را به سمت همنوایی با هنجارها و چشمداشتهای اجتماعي میکشاند، كنترلي است كه جامعه بر روي مردم اعمال میکند. پس مردم فقط به اين دليل همنوایی میکنند كه جامعه قادر به كنترل اعمال آنان است و اگر كنترل نبود، ميزان همنوایی مردم با هنجارها بسيار کمتر از آن چيزي بود كه اكنون هست.
پیشفرض اين نظريه اين است كه براي كاستن از بزهكاري و جرم بايد همه افراد كنترل شوند.
نظريه محروميت نسبي
بر اساس اين تئوري مردم از طريق مقايسه خود و امكانات طبقه بالاتر احساس محروميت نسبي كرده و مرتكب اعمال غیرقانونی براي رسيدن به سطوح بالاتر میشوند.
یافتههای پژوهشي نشان داده كه اكثر سارقان، پايگاه اجتماعي و اقتصادي پاييني در جامعه داشتهاند و طبعاً وسايل لازم براي رسيدن به اهداف مشروع را نداشتند. اين بدان معني است كه عواملي چون محروميت نسبي در زندگي و دست نيافتن به پايگاه اجتماعي مورد انتظار آنان را بهسوی جرم سوق داده است. بنابراین اگر بناست با سرقت مبارزه شود، بهجای مبارزه با سارق كه خود محصول و برونداد سيستم است، بايد به اصلاح ساختاري پرداخت كه سارق را پديد میآورد.
ویژگیهای جرم سرقت
1-همراهي سرقت و اعتياد: پژوهشهای متعدد در خيلي از نقاط دنيا بهصراحت رابطه ميان اعتياد به مواد مخدر و ارتكاب جرم را نشان میدهند. بهعبارتدیگر افرادي كه ماده مخدر مصرف میکنند بيش از بقيه مرتكب جرم و جنايت میشوند. تحقيقات پليس نشان میدهد كه 70 درصد جرم سرقت خرد بهصورت مستقيم با اعتياد همراه است.
2-همراهي سرقت با خشونت: برداشتن يا تلاش براي برداشتن هر چيز ارزشمندي از يك شخص بهزور يا تهديد كه بهصورت غیرمنتظره، ناگهاني و گاهي اوقات همراه با ترسانيدن كه مجرم با فرد قرباني مواجه میشود. در اين رابطه بايد گفت كه بيش از 80درصد سرقتهای به عنف توسط افراد شرور و خشن رخ میدهد.
3- رابطه سرقت و بيكاري: هرقدر جوانان بيكارتر باشند و نظارت كمتري بر آنان اعمال شود، تمايلشان به ارتكاب جرم بهخصوص سرقت بيشتر میشود.
4-ارتباط سرقت و حاشیهنشینی: حاشیهنشینی از دو جهت باعث بروز جرم بهخصوص سرقت و خشونت میگردد: 1-وجود فرصتهای اضافي و خالي بودن اوقات فراغت2-نداشتن درآمد.
5- ارتباط سن با سرقت: یافتهها حاكي از آن است كه سرقت در سنين اوج قدرت بدني، آمادگي جسماني و چابكي كه فرد درحرکت است ارتباط بیشتری دارد. در این زمینه تحقیقات پلیس نشان می دهد نزديك به 40 درصد سارقان در رده سني 15 تا 24 سال و 50 درصد در رده سني 25 تا 39 سال قرار دارند.
6- رابطه دوستان ناباب و سرقت: رفتار مجرمانه مانند هر رفتار ديگري آموختني است. ازاینرو داشتن دوستان ناباب و حضور در باندهاي تبهكاري درکشیده شدن فرد بهسوی سرقت نقش اساسي دارد.
7-ارتباط سرقت و محل سكونت: محيط تأثیر بسيار زيادي در بروز جرائم مختلف دارد. سرقت در مناطق مرفهتر و بویژه شهرهاي بزرگ بيشتر رخ میدهد.
8-ارتباط شغل با سرقت: هنگامیکه توزيع ثروت و كار بهصورت عادلانه صورت نگيرد و اشتغالزایی بهخوبی انجام نشود و فرصتهای شغلي در اختيار يك عده خاص باشد زمينه رویآوری به سرقت بيشتر میشود. آمارها نشان میدهد كه 70 درصد سارقان دستگیرشده بيكار و تنها 30 درصد آنها شاغل بوده اند.
9- خانوادگي بودن سرقت: يكي از عوامل بروز سرقتهای خانوادگي ، شیوههای تربيتي خشونتآمیز والدين و يا همانندسازی كودك با پدر مجرم و بزهكارش است.
چگونگي مشاركت دستگاهها در پيشگيري از جرم سرقت
– همه دستگاهها بايد در تربيت افراد حضور مؤثر داشته باشند. آموزش و خدمات لازم را ارائه دهند.
– بهمنظور كشف جرم سريع و علمي بايد پليس مجهز به وسايل مدرن روز بوده و جهت اقدامات سريع و مؤثر آموزش لازم را ببيند.
– با توجه به سابقه سارق بايد احكام قاطع صادر گرديده تا هزينه جرم افزايش يابد. بدين منظور بايد تعامل لازم بين دستگاهها برقرار گردد.
– ايجاد شرايط لازم جهت بازگشت به جامعه و كار جهت سارقاني كه حبس قانوني را طي واز رفتار خود نیز توبه نمودهاند.
– توجه به بهداشت رواني قربانيان و حادثه ديدگان سرقت
– بهمنظور بازگشت بهينه پس از محكوميت با نظارت دستگاههای ذیربط نسبت به فراهم كردن كار و آموزش فرد اقدام شود.
– ايجاد اردوگاههای كار جهت سارقان زنداني جهت آمادگي بازگشت به جامعه
– تا حد امكان خودداري از اعطاء مرخصي و آزادي مشروط به زندانيان سابقهدار بهخصوص در ايام تعطيل
-كنترل سارقان آزادشده در جامعه جهت جلوگيري از بزهكاري جديد
– بانکها و ساير مراكز پولي و اعتباري موظفاند كليه تجهيزات ايمني را در شعبات خود نصب و از آماده بكار بودن آنها كاملاً اطمينان حاصل و بهموقع نيز تصاوير دوربینها را در اختيار پليس قرار دهند.
– راهاندازی بانك، مؤسسه مالي و اعتباري و صندوقهای قرضالحسنه مي بایست با هماهنگي پليس پيشگيري صورت گيرد.
نویسنده : سرتیپ دوم پاسدار مهدی معصوم بیگی فرمانده انتظامی استان اصفهان
انتهای پیام/