سرویس: فرهنگ و هنر 16:06 - پنجشنبه 24 اسفند 1396

جرم حاتمی کیا ساخت سینمای فرامرزی نیست!

مشکل روشنفکران با فیلم «به وقت شام» چه بود؟

این چه ذائقه ای است که اگر در سینما از انسان های گنگ و سرگردان فیلمی ساخته شود منتقدین نماها برایش کف و سوت می زنند و وقتی که قامت دلاوری بر پرده سینما نشان داده می شود، دلشان را می زند. مردم هنوز چنین ذائقه ای را پیدا نکرده اند

  به گزارش اصفهان شرق، این چه ذائقه ای است که اگر در سینما از انسان های گنگ و سرگردان فیلمی ساخته شود منتقدین نماها برایش کف و سوت می زنند و وقتی که قامت دلاوری بر پرده سینما نشان داده می شود، دلشان را می زند. مردم هنوز چنین ذائقه ای را پیدا نکرده اند

اگر یک فیلمساز بلند شود و برود آن طرف مرزهای کشورش و فیلم بسازد همیشه باید منتظر فرود آمدن پتک بر سرش باشد، به این دلیل که مثلا چراغی که بر خانه رواست بر مسجد حرام است و اصلا چرا با پول بیت المال می روید و برای مردم یک کشور دیگر فیلم می سازید!

اگر از باب همذات پنداری بخواهیم به مسئله نگاه کنیم خیلی هم حرف بی راهی نیست؛ در زمانی که بعضی ها در سینما، فیلم هایشان گردش اقتصادی چندانی ندارد، پول های هنگفتی می آید و فیلم های هنگفتی هم در پی اش ساخته می شود. تازه فکرش را بکنید که این فیلم ها، رنگ و بوی ایدئولوژیک هم خدای ناکرده پیدا کند که دیگر واویلاست.

برای همین از یک نقطه نظر، فیلم «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا واویلاست؛ فیلمی سنگین از هر نظر که به مسئله ای می پردازد که به زعم برخی، دغدغه مردم کشور نیست، یا شایدم هنوز نیست؛ چون بمب تا بیاید و بر سر ملت بخورد، راهی طولانی را طی می کند.

می شود بحث کرد و اصلا باید هم بحث کرد که رشد چنین سینمایی- سینمای دولتی با پول هنگفت و ایدئولوژی محور- چه تأثیراتی بر بدنه سینما و عاقبت سینما و سینماگران و… می گذارد. اما به نظر می رسد که مورد عتاب قرار دادن یک فیلم یا فیلمساز به جرم، دولتی و ایدئولوژیک بودن، خودش برخوردی ایدئولوژیک و غیر سینمایی است. به این معنا که در صورت بد یا خوب بودن فیلم، شاید بهتر باشد، به خود فیلم پرداخت و اثر را از زاویه دید سینمایی مورد تحلیل و مداقه قرار داد.

اما از نقطه نظر دیگر، شاید قابل بحث تر هم باشد که به این نکته بپردازیم که اصلا و اصالتا رسالت هنر در چیست؟ اینکه بیاییم و فیلم خودمان را در مرز خودمان بسازیم ولاغیر، همین رسالت هنر است؟ سینما خطوطی که به عنوان مرز روی نقشه کشیده ایم را نمی شناسد و با تک به تک مردم و با زبان ها و فرهنگ های مختلف، مکالمه و مفاهمه برقرار می کند. پس چه دید بسته و تنگ نظرانه ای است سینما و سینماگرمان را درون مرزهایمان به بند بکشیم؟

شاید گفته شود مشکل با ساخته شدن فیلمی فرامرزی نیست بلکه مشکل با ساخته شدن فیلمی با دستور و ایدئولوژی نظام حاکم است؛ خب باشد. نظام حاکم برای خودش نگرش و هدفی دارد -که البته ممکن است با نگرش عمده سینماگران و منتقدین ما فاصله داشته باشد- که می تواند آن را با ابزارهایی که در دست دارد گسترش دهد و دارد الآن همین کار را می کند.

از طرف دیگر، کسانی که معتقدند هنر باید در خدمت انسان و انسانیت و ساختن جهانی بهتر باشد، آیا بحران سوریه را نمی توان از جهات مختلف انسانی دانست؟ چرا برخی در سینما به جایی رسیده اند که نشان دادن حقوق و خواسته های همجنسگرایان را می توانند انسانی بدانند اما پرداختن به مقوله ظالم و مظلوم را نمی توانند انسانی بدانند؟

اینکه به مظلومیت و بی دفاعی مردم بی گناه اشاره شود حرکتی انسانی نیست؟ آیا اگر از دلاوری ها و شجاعت های «مردان» با غیرت، گفته شود انسانی نیست؟ این چه ذائقه ای است که اگر در سینما از انسان های گنگ و سرگردان فیلمی ساخته شود منتقدین نماها برایش کف و سوت می زنند و وقتی که قامت دلاوری بر پرده سینما نشان داده می شود، دلشان را می زند. مردم هنوز چنین ذائقه ای را پیدا نکرده اند که جای شکرش باقیست.

اما باید توجه داشت که سینمای غیرت و رشادت، به مراتب انسانی تر است از سینمای شک و تردید. شاید عده ای که سینمای غیرت را می زنند، لازم است بیشتر با «مردان» رفت و آمد داشته باشند. البته بعد از آشتی با آن ها.

انتهای پیام/ندای اصفهان

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.