اصفهان شرق

دیدار با رهبری، زیباترین لحظه زندگی مادر سه شهید شرق اصفهانی/ مظلومانه زیست و مظلومانه به خاک سپرده شد

کدخبر: 159324
1396/11/19 در ساعت 13:30

به گزارش اصفهان شرق، پاس داشت نام و خاطره شهدا و مادران صبور آنها چیزی نیست که به مناسبت ها خلاصه شود و یا بر صفحه کاغذ تقدیر به نگارش درآید.
قدردانی از مادرانی که از همه زندگی برای تحقق ارزش های اسلام گذاشتند، کار سختی نیست ولی گاهی حق مطلب در خصوص برخی از مادران که فروتنی و استقامتشان تا به افلاک رفت، به درستی ادا نشد.

جیران یوسفی مادر شهیدان(صفرعلی، سلطان علی و محمد حسن وندائی) از اهالی روستای تیمیارت براآن شمالی بود که شهادت سه فرزند خلفش را در طول دفاع مقدس دید و همه آرزوهایش را در دیدار با رهبری خلاصه کرد زیرا به خوبی می دانست که در مسیر ولایت فقیه بودن، استوارترین بخش زندگی هر فرد است.

مادر شهیدان وندائی در تاریخ 19 بهمن 95 به دیار حق شتافت ولی آنچه از زندگی مادر شهید به وضوح می توان دید، ساده زیستی و مظلومیت او در زندگی است و نکته مهمی که شاید قسمت تلخ این گزارش باشد، حضور نداشتن مسئولان در مراسم وداع با مادر شهید بود.

دیدار با رهبر معظم انقلاب آرزوی مادر شهید بود که در گفتگو با اصفهان شرق مطرح شد و پس از پیگیری ها، جیران یوسفی در تاریخ 24 آذر 94 به دیدار خصوصی با رهبر انقلاب نائل آمد و به آرزوی دیرینش رسید.

محمد حسن وندائی
تاریخ تولد: 1344/2/3
تاریخ شهادت: 1362/12/14
محل شهادت : طلاییه (جزایر مجنون)

جیران در مصاحبه خود با اصفهان شرق، از محمد حسن شهیدش گفت که از خدا درخواست کرده بود تا اولین شهید خانه وندایی شود، سال ۶۲و در عملیات خیبر انتظار محمد حسن برای دیدار امام حسین پایان یافت و آغاز انتظار ۱۳ ساله مادر شد.

محمد حسن علی اکبر ۱۸ساله خیبر بود و مفقودالاثر شدنش تاج مادر شهید را بر سر جیران نهاد، محمد عقد کرده بود ولی عقد آخرت را بر دنیا ترجیح داد، آرپیچی زن بود و آتش گرفتن کوله پشتی اش او را از ادامه را منصرف نکرد.

خواهرش میگفت پای برادرم به سبب ترکش حس راه رفتن نداشت ولی خدا می خواست تا با پای مجروح در راه ولایت آسمانی شود.

سلطان علی وندائی
تاریخ تولد: 1331/1/2
تاریخ شهادت: 1365/10/4
محل شهادت: کربلای 4 ام الرصاص (اروند رود)

در ادامه گفتگو مادر از اروند رود و خاطرات پاسدار شهیدش و ۶ یادگار به جا مانده از سلطان علی پرداخت و گفت: فرزندم مرد انقلاب و مبارزه با طاغوت بود و در اروند رود و کربلای 4 مفقودالاثر شد.

غواص کربلای ۴جیران ۱۰ سال بعد از شهادت در آبهای رودخانه اروند به آغوش مادر بازگشت. خواب سلطان علی چه زود تعبیر شد و این جمله ای بود که مادر در ادامه گفتگو به ما گفت: سلطان علی قبل از عملیات خواب دیده بود که شهید شده و جنازه اش کوچک بود و از همه میخواست تا او او را به خاک نسپارند تا هم محله های شهید آبادی به دیدار او بیایند و تعبیر خوابش را بعد از ۱۰ سال گرفت و در لباس غواصی اش بعد از ۱۰ سال انتظار مادر و فرزندانش را پایان داد.

صفر علی وندائی
تاریخ تولد: 1348/1/7
تاریخ شهادت: 1366/1/29
محل شهادت: کربلای 10

جیران مادر شهیدی بود که شهید ۱۸ ساله در بانه کردستان شد و در ادامه گفتگو با لبخند خاطره قد کشیدن لحظه ای صفرعلی را برایمان بازگو کرد.

صفرعلی سن کمی داشت و حوزه درس میخواند به سبب قد کوتاهش او را به جبهه نمیبردند ولی او که عشق شهادت داشت با جایگزاری مقوا در پوتینش قد کشید و به جبهه رفت و ۱۸ساله ی سال ۶۶ کردستان ایران شد.

هم رزمش میگفت: بیرون از سنگر بودم که سنگر با اصابت تیر دشمن قرار گرفت و صفر علی از ناحیه پهلو زخمی و به شهادت رسید.


دیدار با رهبری زیباترین لحظات عمر مادربزرگم بود

رقیه وندائی دختر پنجم شهید سلطان علی وندائی در گفتگو با اصفهان شرق از لحظات دیدار مادربزرگش با رهبری این چنین عنوان کرد: مادر بزرگ عزيزم تو را هنگام شوق ديدار حضرت آقا لحظه به لحظه به ياد مي آورم، بي قرار و مهربان، صبور و دلسوز گاهي از زير چادرش اشك هايي را مي ديدم كه آرام آرام از صورتش پاك مي كرد و زير لب ذكر مي گفت و سلام و صلوات مي فرستاد و گاه گاهي ما فرزندان را كوتاه نصيحت مي كرد؛ دلش پر بود از زمانه آرام در گوشت مي گفت چادرت! ميگفت اگر زمان يك بار ديگر به عقب برگردد از شهادت فرزندانم هرگز پشيمان نخواهم شد اما پشيمان مي شوم كه فرزندانم اشكي ريختند و از دلتنگي و دوران كودكي در خلوتشان گريستند!! انگار سالهاي ديدار حضرت اقا در گوشه قلبش كه بايگاني بود را با هر بهانه اي با هر نگاهي با هر كلامي به ما مي فهماند.

دختر شهید دوم خانواده وندائی از صبر بی شمار مادر بزرگ سخن به میان آورد و ادامه داد: اعتقادات محكم و استوارش، ساده زيستي و نجابتش، فروتني و خود دار بودنش و خلوت هاي شبانه و بيصدايش برای ما مدال افتخار است و وجودش هیچ گاه از ائمه جدا نشد و راضی به رضای الهی بود به گونه ای که راهش راه حسين ، عشقش بين الحرمين و آرزوي آخرش ديدار خانه خدا بود.

وی اظهار کرد: همانگونه كه فرزندانش را فداي دين و اسلام و وطن كرد، در هر زمان و مكان قاطع و با مشتي كوبنده تا پاي جان از ولایت دفاع می کرد و روزی که به ديدار حضرت آقا مشرف شديم در جواب ايشان مي گفت جانم فدايت برايمان دعا كن.

این فرزند شهید در پاسخ به اینکه وظیفه و رسالت فرزند شهید بود را چگونه انجام خواهید داد، گفت: در اين زمانه كه سال ها از جنگ و انقلاب ميگذرد، من چيزي از جنگ و شهادت پدر به ياد نمي آورم زیرا كوچك بودم و جز قاب عكسو خاطرات دست و پا شكسته چيزي به ياد نمي آورم ولی هر چه بزرگتر مي شوم و هر چه از آن زمان ها دورتر هستم، قلبم بيشتر به درد مي آيد و تازه ميفهمم كجاي دايره زندگي ايستاده ام و به دنبال بهانه ام تا با پدر خلوت كنم و کتاب هر روزم وصیت نامه پدر است.

رقیه از عدم حضور مسئولان در مراسم وداع پیکر مادربزرگش رنجیده خاطر بود و تصریح کرد: در لفافه سخن نمي گویم، اما براي اين مملكت كه شهداء در رتبه اول قرار دارند و نام يادشان همه جا اول هست، خيلي ناعادلانه است که در مراسم وداع پیکر مادربزرگم در 19 بهمن 95، هیچ مسئولی حضور نیافت و می توانم بگویم مظلوم به دنيا آمد، مظلومانه زيست و در نهايت مظلومانه به خاك سپرده شد.

طاهره وندائی فرزند اول شهید سلطان علی بود و با قلبی صبور و فکری وسیع از مادربزرگش این گونه گفت: در آخرین سفر که با او کربلا بودم گفت که این اخرین سفرم است و وقت آن رسیده که امامان به سراغ من بیایند و این چنین شد و چهل روز بعد از بازگشت از کربلا به دیار حق شتافت.

به گزارش اصفهان شرق، امروز مصادف با 19 بهمن 96 اولین سالگرد مادر شهیدان وندائی در روستای تیمیارت از توابع براآن شمالی شهرستان اصفهان برگزار می شود.

انتهای پیام/ زهرا شجاعی