اصفهان شرق_شقایق تیمزی فر، امروزه ثابت شده است که در درون ذهن انسان دو لایه درونی وجود دارد که آنها را «ضمیر» می نامند. یکی «ضمیر خوداگاه» که کارهای ارادی و تصمیم های آگاهانه را انجام می دهد و دیگری «ضمیر ناخوداگاه» که هم کنترل کارهای غیرارادی سیستم بدن مانند نفس کشیدن، گردش خون، کنترل سیستم عصبی را انجام می دهد و هم مسئولیت ساختن نظام باورهای انسان را….!
هرچیزی که در زندگی از طریق حواس پنج گانه میبینیم، میشنویم، می چشیم یا بو میکنیم برای بررسی و تحلیل به ذهن فرستاده می شود و در قسمت «ضمیر ناخوداگاه» ذخیره خواهد شد.

ضمیر ناخوداگاه منبع درک و بینش فرد است که گنجینه ای از مهارت ها، حافظه و تجارب زندگی هرفرد را در درون خود داراست. ناخوداگاه انباریست از تمایل ها، آرزوها و خاطرات خارج از دسترس که بر اندیشه ها و اعمال تاثیر میگذارند‌.باید از طریق همین ضمیر باشد که «شکسپیر» بدون تلاش به حقایقی پی برد که از دید ضمیر خوداگاه پنهان بود، «فیدیاس» مجسمه برنزی مشهور خود را خلق کرد، «رافائل»، مادونا را نقاشی کرد و «بتهوون» سمفونی هارا تصنیف نمود. و جالب است بدانید که نواختن پیانو، اسکیت کردن، استفاده از کامپیوتر و به طورکل انجام دادن کارهایی که به هنر بستگی دارد همگی به ضمیر ناخوداگاه مربوط می شوند.

کار ذهن ناخوداگاه اغلب در قالب شهود و حدس و گمان هایی خود را نشان می دهد که لزوما نمی توانید علت انهارا توضیح دهید. حواستان به این شهودها و احساسات درونی، فرصت ها و‌موقعیت های غیر منتظره باشد مثلا اگر بی مقدمه به یاد کسی افتادید تلفن را بردارید و به او زنگ بزنید یا اگر گاهی بی دلیل حس میکنید که باید جایی بروید از این احساس پیروی کنید ، «مک کارتی» میگوید: یکبار به پیروی از همین احساس ها به مدت ۱۵دقیقه مسیر متفاوتی در پیش گرفت، این مسیر جدید باعث شد که با کسی برخورد کند که بعدا مشتری او شد و قرارداری صد هزاردلاری با او بست.

«استیو جابز» نیز میگوید: برخی از این حس ها هرچند ممکن است بی نتیجه باشد اما جرعت پیروی از قلب و شهود خود را داشته باشید!
من هم معتقدم روز های رنگی زندگی در پیش اند و این شما هستید که باید به استقبالشان بروید و زندگی را طوری زیبا رنگ آمیزی کنید که گویی ماهرترین نقاش دنیایید!

وقتی در مورد موفقیت های دیگران میخوانید یا آنها را نظاره می کنید ذهن ناخوداگاه شما به دنبال راه هایی خواهد گشت تا بتواند این نوع موفقیت هارا برای شما عادی، دست یافتنی و هموار کند. یادتان باشد زمین گرد است و هرجایی که بنظر میرسد نقطه ی پایان است میتواند شروعی دوباره باشد!

پس هم بخاطر داشته هایتان قدردانی خود را ابراز کنید و هم بخاطر چیزهایی که میخواهید داشته باشید، به گونه ای که انگار هم اکنون نیز آنهارا دارید.
سپاس گذاری بابت چیزی که هنوز به دست نیاورده اید نوعی سازگاری شناختی در درون شما به وجود می اورد که ذهن ناخوداگاه شما سعی میکند با پیدا کردن راه هایی برای تحقق آن هدف، ناسازگاری مذکور را از میان بردارد تا گفته ی شما به واقعیت بدل شود.

پژوهش ها نیز نشان داده اند  وقتی چیزی را با صدای بلند در ذهنمان میخوانیم آن  را به ذهن ناخوداگاه خود متصل میکنیم اینکار کمک میکند راه های احتمال بیشتری برای به واقعیت بخشیدن به انها به ذهنمان برسد.مثلا قهرمانان المپیک به عنوان بخشی از آموزش هایشان از این روش استفاده میکنند به این صورت که خود را در حال پیروزی در مسابقه و شادی در کنار دیگر هم تیمی ها و اعضای خانواده شان تصور میکنند، شما هم میتوانید برای رسیدن به اهداف خود ضمیر ناخوداگاه خود را در این حالت مجسم کنید، فراموش نکنید که حتی لاک پشت ها هم اگر بدانند که به کجا میروند زودتر از خرگوش ها به مقصد میرسند.

شما میتوانید درباره خودتان لطیفه ای بگویید و فکرکنید که هیچ معنایی ندارد اما اگر این لطیفه تحقیری برای شما باشد حتی اگر سعی کنید آن را با شوخ طبعی بیان کنید، ذهن ناخوداگاه آن را به عنوان حقیقت و واقعیت می پذیرد اگر چه «واقعیت» خنده دارترین لطیفه دنیاست.

بنابراین درباره خودتان اظهار ضعف نکنید که تجربه خوبی خلق نمی کند فراموش نکنید هرکس سزاوار فرصت دیگریست اما نه برای تکرار همان اشتباه! دیگران راهم تحقیر نکنید، ذهن ناخوداگاه بین شما و دیگران تمایز قائل نمیشود ، بلکه کلمات را میشنود و باور دارد که درباره خودتان بحث میکنید.

هم اکنون که شما در حال نفس کشیدن هستید، شخص دیگری نفس های آخرش را میکشد پس دست از گله و شکایت بردارید و با داشته هایتان زندگی کنید. و وجود ضمیر ناخوداگاهتان را سرشار از ارامش کنید آرامش یعنی: در میان صدها مشکل هم خیالتان نباشد، لبخندی بزنید  چون خدایی دارید که هوایتان را دارد…!

انتهای پیام/ اصفهان شرق