سرویس: دین و اندیشه 17:10 - جمعه 26 آبان 1396

امام حسن مجتبی فخر اهل سنت لیبی؛

نگاهی به صلح و کرم امام دوم شیعیان علیه السلام

جالب است بدانید مردم لیبی علیرغم سنی بودنشان اما افتخار کشورشان را در حضور امام حسن مجتبی به هنگام فتح کشورشان توسط مسلمانان می دانند. در لیبی اسامی علی، حسن، حسین و تقی بسیار است

به گزارش اصفهان شرق، در زندگی امام حسن علیه السلام دو مساله امتیاز مخصوص دارد؛ یکی مساله امتحان سخت و سنگینی که برای آن حضرت و یارانش پیش آمد و دوم مساله کرم آن حضرت که نمونه های عجیب بسیاری دارد.

درس های صلح امام حسن مجتبی علیه السلام:
۱٫ خیانت به «حسن»ها به قتلگاه رفتن «حسین»ها و بر سر کار آمدن «یزیدها» را بدنبال دارد.
۲٫ کوتاه آمدن در برابر «استکبار» برای زندگی کردن، خیانت امت نبی به امام حسن هاست.
۳٫ علت این خیانت؛ کینه، دنیا طلبی، تفرقه و پشت کردن و دست کشیدن از ارزشها و حاکمیت ضد ارزش هایی چون ملی گرایی و نژادپرستی بود.
۴٫ برای سقوط یک امت حتی یک صفت زشت کفایت می کند.
۵٫ ساختن دنیا و زندگی دنیوی در فرهنگ اسلامی مقبول است، اما نه به هر قیمتی؛ نه به قیمت بی تفاوتی نسبت به ظلم و ستم.
۶٫ معاویه ها خطرناک هستند، چون اگر این منافقین سرجایشان نشانده نشوند یزیدهای کافر ظهور خواهند کرد.
۷٫ مردم بین حسن و معاویه فرق نمی گذاشتند در حالی که فرق حسن ها با معاویه ها در این است که بعد از حسن ها حسین ها به سر کار می آیند اما بعد از معاویه ها این یزیدها هستند که بر سر کار می آیند و یزیدها اسلام و انسانیت را از بیخ و بن بر می کنند.
۸٫ هرگاه مردم با وجود ظلم ظالمان حرف از زندگی بزنند باید بوی خیانت به امام حسن ها را استشمام کرد.

نگاهی به روحیات بنی اسرائلی مردم زمان امام مجتبی از زبان امیرمومنان علیهما سلام:
امام على علیه السلام در وصیت به فرزند خود حسن علیه السلام فرمود:

«تو چه توقّعى دارى از مردمى که اگر عالم باشى به تو ایراد مى گیرند و اگر جاهل باشى راهنمایى ات نمى کنند، اگر در طلب علم برآیى، مى گویند: خود را به زحمت و زیاده روى وا داشته است و اگر از طلب علم دست بکشى، مى گویند: ناتوان و کودن است. اگر در عبادت پروردگارت تأکید و استوارى به خرج دهى، مى گویند: خودنما و ریاکار است و اگر سکوت اختیار کنى، مى گویند: از سخن گفتن عاجز است و اگر سخن بگویى، مى گویند: پر گوست. اگر انفاق کنى، مى گویند: اسرافکار است و اگر صرفه جویى کنى، مى گویند: خسیس است. اگر به آنچه آنها دارند نیازمند شوى، از تو مى بُرند و به بدگویى ات مى پردازند و اگر به آنان اعتنایى نکنى، تکفیرت مى کنند؟! این است خصوصیت مردم تو.»

معنی حسن:
حسن هم خانواده احسان است و احسان یعنی قبل از اینکه والدین از تو چیزی بخواهند خواسته آنان را اجابت کنی و الا دیگر احسان نیست بلکه می شود وظیفه (و بالوالدین احسانا).
امام حسن اینگونه بود؛ قبل از اینکه سائل حاجتی بخواهد حاجتش را اجابت می کرد. همچنین امام از پس تعقیبات نماز شب و قبل از اینکه هوا روشن بشود شبانه و مخفیانه کیسه احسان را درب خانه های حاجتمندان می برد تا کسی در روز از او نخواهد و اگر می خواست می فرمود بهترین روز من است.
لذا علی بن عیسی در کشف الغمه ص ۱۸۱ در مورد کرم امام حسن می نویسد: چون اسباب بزرگواری را تقسیم می کردند بخش ناب و درخور بزرگان سهم حسن بن علی شد چنانکه پیامبر اکرم در لحظات پایان عمر شریفش فرمود بزرگواری من به حسن می رسد.

معنای کرم در بیان امام مجتبی علیه السلام:
کرم آن است که تاخیری از پیش و منتی از پس آن نباشد. (بحار الانوار ج ۷۸ ص ۱۱۶)

موروثی بودن کرم در نسل کریم اهل بیت علیهم السلام:
سادات حسنی در ایران «طباطبایی» و در عربستان «اشراف» نام دارند.

شخصی نقل می کند در عربستان به تعدادی از بچه ها پسته دادم و ناگهان پسته هایی که به یکی از آن کودکان داده بودم از دستش ریخت. کودکان برای برداشتن آنها هجمه کردند اما خود آن کودک نه! به او گفتم چرا برشان نداشتی؟! گفت: «لا لا انا شریف»؛ نه!نه! من از اشراف هستم و چیزی که از دست ما خارج شود پس نمی گیریم.
همچنین سیده نفیسه که از نوادگان امام حسن مجتبی و مدفون در مصر است به کثیر المعجزه شناخته می شود تا جایی که حتی وهابی ها هم به کثرت کرامات او معترف اند. (به نقل از آیت الله دکتر احمد عابدی).

امام حسن مجتبی، فخر اهل سنت لیبی:
جالب است که بدانید مردم لیبی علیرغم سنی بودنشان اما افتخار کشورشان را در حضور امام حسن مجتبی به هنگام فتح کشورشان توسط مسلمانان می دانند. آنها مسلمان بودن خود را به برکت قدوم ایشان در آن منطقه می دانند.
و جالب تر اینکه در لیبی اسامی ابوبکر یا عمر به چشم نمی خورد اما اسامی علی، حسن، حسین، تقی و… بسیار است. از جمله رسومات آنها این است که هرگاه فرزندانشان دو قلو باشند یکی را حسن و دیگری را حسین می نامند و هرگاه دختر باشند فاطمه و ام کلثوم. (به نقل از آیت الله دکتر احمد عابدی)

پاره های جگر؛ انتقام کینه توزانه بدر:
در جنگ بدر هفتاد نفر از اشراف قریش کشته شدند؛ همانها که سیزده سال از بعثت، پیامبر را آزرده بودند همانها به خاک افتادند. در جنگ بدر تعبیر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله این بود که مکه پاره های جگر خودش را بیرون فرستاده است. (آشنایی با قرآن-استاد مطهری ره، ج ۵، ص ۲۲۲).

شاید علت اینکه هند، جگر حمزه را به دندان گرفت و پسر هند پاره های جگر امام مجتبی را بیرون ریخت، انتقام کشیدن از این جمله رسول خدا بوده باشد کما اینکه نوه هند یزید بن معاویه علیهما لعنه بر آن تصریح کرد.

مواعظ امام حسن مجتبی علیه السلام هنگام شهادت:
جُناده می گوید به عیادت امام حسن رفتم و دیدم حضرت با آن حال کذایی نشستند. ظاهراً در همان لحظات اواخر زندگی امام حسن بوده است. می­‌گوید: وارد شدم و سلام کردم. دیدم دیگر دستم به امام حسن نمی­‌رسد، لذا عرض کردم: «عِظْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ» گفتم: ای پسر پیغمبر! من را موعظه کن، پندی بده! فرمود: «قَالَ نَعَمْ» باشد.

یک مرتبه حضرت رو کرد به من و فرمود: ای جُناده! آماده سفر آخرت شو، زاد و توشه این سفر را فراهم کن. می خواست به او تذکر بدهد که ما می‏‌میریم و باید برویم، این سفر زاد و توشه می خواهد، باید از اینجا زاد و توشه برداریم.

ای جُناده! تو دنبال دنیا هستی، حالا مال و جاهش هرچه که باشد، اما موت و مرگ در طلب توست و از آن غافل هستی. تو دنبال دنیایی و مرگ دنبال توست. ای جُناده! اندوه روزی را که نیامده است بر روزی که هستی بار نکن.

ای جُناده اگر از امور دنیا بیش از آنچه که قوت تو است، تحصیل کنی، خزانه‌‏دار دیگری هستی.

ای جُناده! در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عِقاب و مرتکب شبهات عِتاب. همین طور حضرت جناده را موعظه کردند… ای جُناده! از مذلت معصیت خداوند به سوی عزت اطاعت خداوند بیرون رو.

می گوید: همین طور که حضرت داشت صحبت می کرد، یک وقت دیدم نفس امام حسن قطع شد. نگاه کردم دیدم رنگ چهره‌اش زرد شد و دیگر نمی‌تواند نفس بکشد.

جناده می گوید: وقتی که من بر امام حسن وارد شده بودم دیدم طشتی جلوی آقا هست و لخته های خون است که از دهانش در تشت می‌ریزد، گفتم: یابن رسول‏‌الله! چرا خودت را معالجه نمی‌کنی؟ گفت: جُناده! مرگ را به چه چیز می‌شود معالجه کرد؟ می‏‌گوید: در این هنگام بود یک وقت دیدم برادرش حسین علیه ‌السلام و اسود ابن ابی الاسود وارد شدند. تا چشم امام حسن به او افتاد بلند شد و برادر را در آغوش کشید، بین دو دیدگانش را می بوسید.

امام حسین در کنار امام حسن نشست، اینها با هم صحبت می­‌کردند ولی رازگونه بود. گویا حضرت داشت وصیت هایش را به امام حسین می گفت. من با آنها فاصله داشتم، یک وقت دیدم حضرت بلند شد و گفت: «إنّا لِلّهِ وَ إنّا إلیهِ راجِعون. (به نقل از مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی ره)

انتهای پیام/ندای اصفهان

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.