سرویس: دین و اندیشه 08:00 - جمعه 26 آبان 1396

با ۱۰ نام آسمانی پیامبر اسلام آشنا شوید!

نگاهی به معارف، اخلاق و معنویت رسول اکرم صل الله علیه و آله

خداوند از فراز عرش خود ۱۰ نام روى من گذاشت و اوصاف مرا بيان كرد و به زبان هر پيامبرى كه به سوى قومش فرستاد، بشارت آمدن مرا داد. نامم را در ميان پيروان تورات و انجيل پراكند و كتاب خود را به من آموخت و در آسمان خود بلندمرتبه ام گردانيد

به گزارش اصفهان شرق، پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمود: من شبیه ترین مردم به آدم هستم، و ابراهیم در قیافه و اخلاق شبیه ترین مردم به من بود. خداوند از فراز عرش خود ۱۰ نام روى من گذاشت و اوصاف مرا بیان کرد و به زبان هر پیامبرى که به سوى قومش فرستاد، بشارت آمدن مرا داد و نام مرا در تورات آورد و معرفى کرد و نامم را در میان پیروان تورات و انجیل پراکند و کتاب خود را به من آموخت و در آسمان خود بلندمرتبه ام گردانید و از اسماى خود برایم نامى مشتق ساخت.

اسامی دهگانه رسول اکرم صل الله علیه و آله

مرا «محمّد» نامید و او نامش محمود است و مرا در میان بهترین نسل از امّتم مبعوث فرمود.

در تورات نام مرا «اُحَید» گذاشت، پس به واسطه توحید بدن هاى امّت مرا بر آتش حرام گردانید.

در انجیل مرا «احمد» نامید، پس من در آسمان محمود و ستوده ام و امّتِ مرا حمد کنندگان قرار داد.

در زبور نام مرا «ماحى» (محو کننده) گذاشت؛ زیرا خداوند عزّوجلّ به وسیله من بت پرستى را از روى زمین محو کرد.

در قرآن نام مرا «محمّد» نامید، پس من در میان همه [اهل] قیامت هنگام داورى ستوده هستم.

و در قیامت مرا «حاشر» نامید؛ زیرا که مردم در پیش پاى من محشور مى شوند و مرا «مُوقِف» نامید؛ زیرا مردم را در پیشگاه خداوند عزّوجلّ متوقّف مى کنم. مرا «عاقب» نامید؛ زیرا من پس از همه پیامبران قرار دارم و پس از من پیامبرى نخواهد آمد. مرا رسولِ رحمت و رسولِ توبه و رسولِ حماسه هاى جنگى و «مقتفى» قرار داد؛ زیرا در قفاى همه پیامبران آمده ام. من «مقیم» و «کامل و جامع» هستم.

پروردگارم بر من منّت نهاد و به من فرمود: اى محمّد! درود خداى بر تو، من هر پیامبرى را به زبان امّتش سوى آنها فرستادم، اما تو را به سوى همه خلق خود، از سفید و سیاه، فرستادم و به واسطه رعب و وحشت یاریت کردم که احدى را با این وسیله یارى نکردم. غنیمت را براى تو حلال شمردم، در صورتى که پیش از تو براى هیچ کس حلال نبوده است.

به تو و امّت تو گنجى از گنج هاى عرش خود را عطا کردم: فاتحه الکتاب و آیات پایانى سوره بقره را. براى تو و امّت تو همه زمین را سجده گاه قرار دادم و خاکش را پاک و پاک کننده. به تو و امّت تو تکبیر (اللّه اکبر) را عطا کردم و نام تو را قرین نام خود ساختم، به طورى که هیچ فردى از امّت تو مرا یاد نکند، مگر اینکه در کنار نام من از تو نیز نام برد. پس، خوشا به حال تو و امّت تو، اى محمّد!

عظمت رسول اکرم صل الله علیه و آله

در ادامه به ۱۶ ویژگی برجسته پیامبر اسلام(ص) اشاره می کنیم.

۱- درجات بی نظیر رسول خدا

موسى علیه السلام گفت: اى پروردگار من! درجات محمّد و امّت او را به من بنمایان. خداوند فرمود: «اى موسى! تو تاب دیدن آنها را ندارى؛ امّا [فقط] یک منزلت از منزلت هاى بزرگ و با شکوه او را به تو مى نمایانم که به واسطه همان، او را بر تو و بر تمام آفریدگانم برترى دادم».

پس خداوند از ملکوت آسمان براى او پرده برداشت و موسى علیه السلام، منزلتى را دید که از [شدّت] پرتوهاى آن و قُربش به خداوند، نزدیک بود قالب تهى کند.

گفت: پروردگارا! به واسطه چه چیز، او را به این کرامت رساندى؟ فرمود: «به واسطه خصلتى که از میان ایشان، آن را به او اختصاص دادم و آن خصلت، ایثار است. اى موسى! هیچ یک از ایشان نیست که دمى از عمر خویش به این خصلت عمل کرده باشد، مگر آنکه از حسابرسى او شرم کنم و در بهشت خود، هرجا که او بخواهد، جایش دهم». (تنبیه الخواطر، به نقل از سهل بن عبداللّه)

۲- پیامبر اکرم، محور برکت

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کار ارزشمندى که با ستایش الهى و درود بر من آغاز نشود، گفتارى ناتمام و ناقص است، و از هر برکتى محروم است.

۳- رسول خدا، صاحب خلق عظیم

امام صادق علیه السلام: اخلاق پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، [تجسّمِ] این سخن خداوند عزّوجلّ بود: «عفو را پیشه کن و به نیکى فرمان ده و از جاهلان روى گردان».

۴- محمد، حبیب الله

خداوند ابراهیم را خلیل خود برگزید و موسى را کلیم (هم سخن خود) و عیسى را روح [خود] و محمّد را حبیب [خود].

۵- نیاز همگان به شفاعت رسول خدا

بحار الأنوارـ به نقل از أبو العباس مکبر: ابو ایمن به امام باقر علیه السلام گفت: «اى ابا جعفر! شما مردم را مى فریبید و پیوسته مى گویید: شفاعت محمّد، شفاعت محمّد!»

حضرت چنان ناراحت شد که رنگ چهره اش برگشت- در پاسخ فرمود: واى بر تو اى ابا ایمن! داشتن عفّت شکم و شهوت، تو را غرّه کرده است؟! اگر صحنه هاى هول انگیز قیامت را ببینى حتماً به شفاعت محمّد صلى الله علیه و آله نیاز پیدا خواهى کرد. واى بر تو، آیا شفاعت جز براى کسى است که مستوجب آتش باشد؟ آنگاه فرمود: هیچ کس، از اولین و آخرین نیست مگر آنکه در روز قیامت به شفاعت محمّد صلى الله علیه و آله نیازمند است.

۶- عقیده به رسالت رسول خدا، ناجی پس از مرگ

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چون آدمى را در گورش نهادند و همراهان او باز گشتند، در حالى که هنوز صداى کفش هاى آنها را مى شنود، دو فرشته نزدش مى آیند و او را مى نشانند و مى پرسند: درباره این پیامبر، محمّد، چه عقیده اى داشتى؟

اگر مؤمن باشد مى گوید: گواهى مى دهم که او بنده خدا و فرستاده اوست. پس، به او گفته شود: به جایگاهت در آتش بنگر. خداوند به جاى آن، جایگاهى در بهشت به تو داد. او هر دو جایگاه را مى بیند. اما اگر کافر یا منافق باشد مى گوید: نمى دانم. همان عقیده اى را درباره او داشتم که مردم داشتند!

۷- انکار رسالت رسول خدا، کفر به خداست

به نقل از منصور بن حازم: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: کسى که در باب رسول خدا صلى الله علیه و آله شک کند [حکمش چیست]؟ فرمود: کافر است.

عرض کردم: کسى که در کافر بودنِ شک کننده شک کند، او هم کافر است؟ حضرت از پاسخ دادن به من خوددارى فرمود. من سه بار این سؤال را تکرار کردم و دیدم آثار خشم در چهره اش نمودار شد.

۸- پیامبر اکرم ادیب الله

رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله: أنا أدیبُ اللّه ِ و علیٌّ أدِیبی؛ من تربیت شده خدا هستم و على تربیت شده من.

۹- محمد؛ شخصیتی که امیرمومنان به غلامیش افتخار می کرد

امام على علیه السلام: جز این نیست که من غلامى از غلامان محمّد صلى الله علیه و آله هستم.

۱۰- محمد؛ شخصیت بی نظیر تاریخ بشریت

ابن عبّاس در پاسخ به سؤال از آیه «آیا تو را یتیم نیافت و پناه داد»: در حقیقت رسول خدا از آن رو یتیم نامیده شده که در پهنه زمین هیچ کس، از اوّلین و آخرین، نظیر او نبود.

لذا خداوند عزّوجلّ با بر شمردن نعمت هاى خود بر آن حضرت منّت نهاده مى فرماید: «مگر نه اینکه تو را یتیم یافت» یعنى یگانه و بى مانند «پس، پناه داد» یعنى مردم را به سوى تو کشاند و فضیلت و ارزش تو را به ایشان شناساند و آنها تو را شناختند.

خُلق رسول خدا صل الله علیه و آله

۱دلسوز؛ لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ؛ هر آینه رسولى از خود شما برایتان مبعوث شد که آنچه شما را رنج مى دهد بر او گران مى آید. سخت به شما دلبسته است و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است. (کریمه توبه/ شریفه ۱۲۸ )

۲- خویشتن دار: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: محبّت خدا بر کسى که به خشم آید ولى خویشتندارى ورزد، واجب آمده است.

۳پرهیز از خشونت بی جا: امام على علیه السلام: اسلحه رسول خدا را برداشتم، دیدم به قبضه شمشیر آن حضرت سه جمله آویخته است:  به کسى که از تو بُریده است بپیوند؛ به کسى که به تو بدى کرده است خوبى کن، و حق را بگو هر چند به زیان خودت باشد.

و نیز امام باقر علیه السلام فرمود: در غلاف شمشیر رسول خدا صلى الله علیه و آله مکتوبى سر به مهر یافت شد؛ آن را گشودند دیدند نوشته است: از سرکش ترین مردمان بر خدا کسى است که غیر قاتل خود را بکشد و کسى که غیر ضارب خود را بزند و کسى که حادثه اى بیافریند (قتلى مرتکب شود) یا حادثه آفرینى(قاتلى) را پناه دهد. لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر چنین کسى باد، خداوند از او هیچ توبه و تاوانى را نمى پذیرد، و هر که خود را به غیر مولایش نسبت دهد، به آنچه بر محمّد صلى الله علیه و آله نازل گشته، کافر شده است.

۴- حیا، وفا، پارسایی، محبت: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اسلام برهنه است و پوشش آن حیاست، و زیورش وفا، و مردانگیش کار نیک، و ستونش پارسایى. هر چیزى بنیادى دارد و بنیاد اسلام دوست داشتن ما اهل بیت است.

۵- توجه به رنجهای دیگران؛ امام باقر از پدرانش از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: سوگند به آنکه جان محمّد در دست اوست، هیچ بنده اى به من ایمان نیاورده، در حالى که شب را سیر بخوابد و برادر ـ یا فرمود: همسایه ـ مسلمانش گرسنه باشد.

۶کرم و بخشندگی؛ در جنگ ذات الرقاع پیامبر خدا صلى الله علیه و آله زیر درختى در کنار درّه اى پیاده شد. در این هنگام سیلى آمد و میان آن حضرت و یارانش جدایى انداخت. مردى از مشرکان پیامبر صلى الله علیه و آله را در آن حال دید و مسلمانان نیز در آن طرف درّه ایستاده و منتظر بودند تا جریان سیل قطع شود.

آن مرد مشرک به همراهان خود گفت: من محمّد را مى کشم و آنگاه نزد پیامبر آمد و به روى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله شمشیر کشید و گفت: اى محمّد! اینک چه کسى تو را از چنگ من مى رهاند؟ حضرت فرمود: پروردگار من و تو. در این هنگام جبرئیل آن مرد را از اسبش پرت کرد و او به پشت افتاد.

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برخاست و شمشیر کشید و روى سینه او نشست و فرمود: اى غورث! چه کسى تو را از چنگ من مى رهاند؟ عرض کرد: بخشندگى و کرم تو اى محمّد! حضرت از آن مرد دست کشید و او برخاست در حالى که مى گفت: به خدا قسم که تو از من بهتر و گرامى ترى.

۷- بدخواه دیگران نبودن؛ مردى خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمد و به ایشان عرض کرد: من این فرزندم را سواد آموخته ام؛ حالا او را به چه شغلى بگمارم؟ حضرت فرمود: خدا پدرت را بیامرزد، او را در هر شغلى بگذار اما به پنج گروه مسپارش: سیّاء، زرگر، قصّاب، گندم فروش و برده فروش.

مرد عرض کرد: اى رسول خدا! سیّاء کیست؟ فرمود: کسى که کفن مى فروشد و آرزوى مرگ افراد امّت مرا دارد، در حالى که یک نوزاد امّت خود را، از هر آنچه آفتاب بر آن مى تابد بیشتر دوست دارم. اما زرگر؛ زیرا به فکر مغبون ساختن افراد امّت من است. اما قصاب؛ زیرا آنقدر حیوان مى کشد که رحم از دلش رخت بر مى بندد. اما گندم فروش؛ زیرا ارزاق امّت مرا احتکار مى کند. اگر کسى با عنوان دزد، خدا را دیدار کند بهتر است از این که او را دیدار کند، در حالى که چهل روز خوراک مردم را احتکار کرده باشد. اما برده فروش؛ زیرا جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و گفت: اى محمّد! بدترین افراد امّت تو، کسانى هستند که انسان خرید و فروش مى کنند.

۸- شاکر؛ رسول خدا صلى الله علیه و آله، در شبی نزد عایشه بود. به پیامبر عرض کرد: اى رسول خدا! چرا خودت را به رنج مى اندازى، حال آنکه خداوند گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟ حضرت فرمود: اى عایشه! آیا بنده اى سپاسگزار نباشم؟!

۹- خوش رویی؛ الطبقات الکبرى به نقل از عبداللّه بن حارث: هیچ کس را ندیدم که به اندازه رسول خدا صلى الله علیه و آله لبخند بر لب داشته باشد.

۱۰- ثبات قدم؛ الطبقات الکبرى به نقل از سعید مَقْبُرى: رسول خدا صلى الله علیه و آله هرگاه کارى انجام مى داد بر آن مداومت مى ورزید و این طور نبود که آن را یک بار انجام دهد و یک بار انجام ندهد.

۱۱- دادگری؛ امام على علیه السلام در عدالت رسول خدا و پرهیز از ظلم و ستم چنین فرموده: یک نفر یهودى از رسول خدا صلى الله علیه و آله چند دینار طلبکار بود و آنها را مطالبه کرد. حضرت فرمود: اى مرد یهودى! فعلاً چیزى ندارم که به تو بدهم. او گفت: اى محمّد! رهایت نمى کنم تا طلبم را بپردازى. رسول خدا فرمود: پس، من هم با تو مى نشینم.

حضرت در کنار او آنقدر نشست که در همان جا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را خواند. اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله آن مرد را تهدید مى کردند. پیامبر به آنان نگاه کرد و فرمود: با او چه مى کنید؟! عرض کردند: اى رسول خدا! یک نفر یهودى شما را نگه دارد؟! فرمود: پروردگارم عزّوجلّ مرا مبعوث نکرده است که به معاهد و غیر معاهد ستم کنم.

چون روز بالا آمد مرد یهودى گفت: گواهى مى دهم که هیچ خدایى جز اللّه نیست و گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست. و نصف مالم را در راه خدا دادم. به خدا قسم این کار را با تو نکردم، مگر براى اینکه اوصافى را که از تو در تورات آمده است امتحان کنم. من اوصاف تو را در تورات چنین خوانده ام: محمّد بن عبد اللّه زادگاهش مکّه است و هجرتگاهش طَیْبَه. نه تند خوست و نه خشن و نه داد و بیداد راه مى اندازد و نه زبانش را به فحش و ناسزا مى آلاید.

اکنون من گواهى مى دهم که هیچ خدایى جز اللّه نیست و تو رسول خدا هستى و اینک اموال من در اختیار شماست و هرگونه که خداوند دستور داده درباره آن حکم فرما.

۱۲وفادار به عهد: امام على علیه السلام: از تو مسئلت دارم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستى و مرا از آنان قرار دهى که پیوسته به یاد تو هستند و عهد تو را نمى شکنند.

۱۳- زهد؛ امام على علیه السلام سپس فرمود: بستر رسول خدا صلى الله علیه و آله یک عبا بود و بالش او پوستى پر شده از الیاف درخت خرما. یک شب آن را براى پیامبر دولا کردم. صبح که شد پیامبر فرمود: این بستر، دیشب مرا از نماز باز داشت. آنگاه حضرت علیه السلام دستور داد آن را یک لا کردند.

۱۴- بردباری؛ الترغیب و الترهیب ـ به نقل از انس: من با رسول خدا صلى الله علیه و آله راه مى رفتم و حضرت بُردى نجرانى با حاشیه اى زبر و درشت بر تن داشت. عربى بادیه نشین از راه رسید و رداى ایشان را محکم کشید. من به گردن پیامبر صلى الله علیه و آله نگاه کردم دیدم حاشیه رداء، از شدّت کشیدن، روى گردن حضرت ردّ انداخته است.

آن بادیه نشین سپس گفت: اى محمّد! دستور بده از مال خدا که نزد توست به من بدهند. پیامبر صلى الله علیه و آله به طرف او برگشت و خنده اى کرد و سپس دستور داد به او چیزى عطا کنند.

۱۵- ایثار؛ امام باقر علیه السلام به محمّد بن مسلم فرمود:

«اى محمّد! آیا فکر مى کنى رسول خدا صلى الله علیه و آله، از زمانى که خداوند او را برانگیخت تا وقتى جانش را گرفت، سه روز پیاپى از نان گندم سیر خورد؟! نه به خدا قسم! آن حضرت از زمانى که خداوند او را برانگیخت تا وقتى جانش را گرفت، هیچ گاه سه روز پیاپى از نان گندم سیر نخورد. هان! من نمى گویم که چیزى پیدا نمى کرد [تا بخورد]. آن حضرت گاهى اوقات به یک نفر صد شتر جایزه مى داد. بنابراین، اگر مى خواست بخورد، مى توانست».

الترغیب و الترهیب به نقل از ابن عبّاس: رسول خدا صلى الله علیه و آله شب هاى پیاپى با خانواده اش گرسنه مى خوابیدند و شامى براى خوردن نمى یافتند. بیشترین غذاى آنها نان جو بود.

الترغیب و الترهیب، به نقل از عائشه : رسول خدا صلى الله علیه و آله هیچ گاه سه روز پیاپى سیر غذا نخورد. اگر مى خواستیم مى توانستیم سیر شویم، اما آن حضرت ایثار مى کرد.

۱۶- به رنج افکندن خود در عبادت؛ امام على علیه السلام: وقتى آیه «اى جامه به خویشتن فرو پیچیده، به پا خیز شب را مگر اندکى» بر پیامبر نازل شد، آن حضرت تمام شب را به عبادت مى پرداخت تا جایى که پاهایش ورم کرد به طورى که [موقع نماز خواندن] یک پایش را بلند مى کرد و یکى را روى زمین مى گذاشت.

پس جبرئیل بر آن حضرت فرود آمد و گفت: «طه» یعنى هر دو پایت را به زمین بگذار اى محمّد «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به رنج افتى» و نیز این آیه را نازل کرد: «پس، آنچه از قرآن میسّر است تلاوت کنید».

 

انتهای پیام/ندای اصفهان

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.