سرویس: فرهنگ و هنر 10:45 - یکشنبه 14 آبان 1396

فیلمی که از بد هم بدتر است!

اتهامات دروغین به قشر مذهبی در فیلم «خانه دختر» ساخته شهرام شاه حسینی

فیلم به این دغدغه تکراری اشاره می کند که گذشته جنسی و عاطفی زن و مرد قبل از پیوند ازدواج نباید از جانب طرفین مورد حساسیت قرار بگیرد. طرح این بحث به این روش خود توجیهی است که تهدیدکننده کانون خانواده است و می تواند رغبت جوانان را برای ازدواج و زیر بار مسئولیت خانواده رفتن کمتر کند

به گزارش اصفهان شرق، اگر می خواهید خودتان و خانواده تان را آزار بدهید، بروید «خانه دختر» را ببینید! این روزها ظاهرا فیلم ساختن و جنجال به پا کردن کار سختی نیست؛ می شود با اندکی سواد سینمایی و شهرت و با کمی عقب و جلو کردن ساختار زمانی فیلم و با مشتی شعار و نماهای پوچ و البته ساختارشکنانه، یک فیلم را موصوف به صفت جنجالی کرد و خوب از این آب گل آلود ماهی گرفت. می شود فریاد برآورد که ایها الناس!  فیلم ما را سوزاندند و قیچی کردند و سانسور کردند و بعد یک مشت اراجیف به مخاطبان تحویل داد که چون این کارها را با فیلم ما کردند، فیلم خوب از آب در نیامده.

باید به این نکته مهم اشاره کرد که پرداختن به مسائل اجتماعی در سینما اول عرضه می خواهد و دیگر غیرت. عرضه از این جهت که تو به عنوان فیلمساز بتوانی خوب معضل اجتماعی را تشخیص بدهی و غیرت از این جهت که وقتی آن معضل را شناختی، بتوانی به گونه ای درست آن را مطرح کرده راه حلی درست را به مخاطب ارائه دهی.

به همه نداشته های «خانه دختر» باید نداشته های بسیار مهم فوق را اضافه کرد. فیلمساز اگرچه سرشناس است و حضور فعالی هم در تلویزیون و هم در پرده سینماها داشته اما همچنان خود را در حد یک فیلمساز بسیار بی تجربه و ناپخته نمایش می دهد. ضعف اصلی شهرام شاه حسینی در عدم شناخت و احاطه او به موضوعاتی است که در آثارش به آنها می پردازد.

آثار شاه حسینی فقط به درد خود او می خورد چون هیچ وقت پیش نیامده که حرفهای او در فیلمهایش از پوسته نظر شخصی یک کارگردان بیرون آمده و در قامت یک عقیده و یا دغدغه درست و درمان به دل مخاطب بنشیند. او همواره تلاش کرده که داستان ها و شخصیت هایش را به گونه ای متفاوت از آثار متداول سینما و تلویزیون طراحی کند. از این نظر نیتش قابل ستایش است اما او هیچ وقت نشد که در این طراحی ها موفق بوده باشد. حداقل می توان گفت در مورد فیلم در حال اکرانش این چنین است.

داستان فیلم

«خانه دختر» از مقدمات یک مراسم عروسی شروع می شود که در چند ساعت مانده به برگزاری مراسم، به دلیل مرگ مشکوک عروس (سمیرا با بازی رعنا آزادی ور)، به عزا بدل می شود. شروع کننده داستان، دو نفر از دوستان سمیرا (با بازی پگاه آهنگرانی و باران کوثری) هستند که می خواهند برای مراسم عروسی خرید کنند. نهایتا وقتی که به خوابگاهشان برمی گردند، تماسی با آنها گرفته می شود و فرد ناشناسی که تا آخر فیلم معلوم نمی شود چه کسی بوده، می گوید عروسی کنسل شده و سمیرا مرده است.

از اینجا مخاطب با چالش مرگ سمیرا مواجه می شود و هرچه جلوتر می رود این سوال برای او ایجاد می شود که علت مرگ او چه بوده است؟ دوستان سمیرا برای تسلیت به خانه پدری سمیرا می روند، اما در با شخصیتی بسیار مرموز از پدر سمیرا مواجه می شوند؛ شخصیتی بسیار سرد و مات.

در ابتدا مخاطب فکر می کند این سردی بخاطر از دست دادن دخترش است، ولی در ادامه فیلم می فهمیم که این حالت طبیعی و نرمال این شخصیت است. بعد از آن شاهد سکانس هایی هستیم که بین پدر و نامزد سمیرا (منصور با بازی حامد بهداد) درگیری بر سر این است که آیا منصور قبل از جاری شدن خطبه عقد با سمیرا رابطه برقرار کرده؟ و ظاهرا پاسخ پزشکی قانونی هم که فقط در دست پدر سمیرا است (با توجه به عدم تمایل او برای فاش شدن این گزارش)، همان موضوع تجاوز است. حال توسط چه کسی این کار صورت گرفته، تا پایان فیلم مشخص نمی شود.

از آزمایش پزشکی تا مرگ غیر منتظره

پس از تقریبا یک ساعت از شروع فیلم، داستان به عقب باز می گردد و همان اتفاقات ابتدای فیلم با زاویه دیدِ سمیرا و منصور از نو روایت می شود. سمیرا و منصور در روز عروسی با هم بیرون می روند که مقدمات مراسم را مهیا کنند که یک مرتبه منصور، سمیرا را به مطب یک پزشک می برد که خاله و مادر منصور (با تیپ مذهبی) هم آنجا هستند. منصور، سمیرا را به مادر و خواهر و خاله اش می سپارد و می رود.

آنها سمیرا را به زور به مطب پزشک می برند تا برای آزمایش بکارت معاینه شود. در اینجا سمیرا از مطب پزشک فرار می کند و در خیابان ها دنبال یک تلفن می گردد تا با منصور تماس بگیرد. بالاخره از جایی به منصور تماس می گیرد و بعد به گفته پدر سمیرا، در خیابان سکته می کند و در راه بیمارستان فوت می کند.

سه اشکال اساسی/ اتهام دروغین به قشر مذهبی

در فیلم «خانه دختر» سه اشکال اساسی وجود دارد که فیلم و سابقه فیلمساز را شدیدا به چالش می کشد و زمین می زند؛

اشکال اول، روایت گنگ و مبهم از واقعه اصلی داستان است. شاید گفته شود فیلم سانسور شده است که چنین است. اما خوب است همه بدانند که حتی نسخه سانسور نشده فیلم هم به کمک گنگی داستان نمی آید. روایت فیلم آنقدر گنگ است که هرکسی تفسیری از آن دارد و آخر هم معلوم نمی شود این گنگی می تواند چه محتوایی را در بر داشته باشد. به هر حال باید گفت که یک کارگردان باید عرضه داشته باشد فیلمی بسازد که براساس استانداردهای سینمای ایران باشد تا مجبور نشود به خاطر عبور از ممیزی ها فیلمش را دستکاری کند.

اشکال دوم که باعث زمین گیر شدن فیلم می شود، شخصیت پردازی های بسیار ضعیف در فیلم است. از شخصیت های اصلی فیلم گرفته تا تیپ های شخصیتی فرعی که تنها یک یا دو سکانس در فیلم حضور دارند، تقریبا هر کدام یک سری تناقض هایی را در الگوهای رفتاری شان دارند. مثل شخصیت منصور، مثل شخصیت سمیرا و خانواده اش. تیپ شخصیتی مادر منصور که ظاهراً یک زن مذهبی است و براساس شواهد فیلم، او نماینده قشر مذهبی و سنتی جامعه است.

این تیپ ها رفتارها و پوشش هایی دارند که کاملا مشخص کننده طرز فکر و فرهنگ آنهاست اما در موقعیت هایی رفتارهایی ازشان سر می زند که شخصیت کلی شان را زیر سوال می برد و به گونه ای وصله ناجور محسوب می شود. مثلا معلوم نیست که دقیقا منصور چگونه شخصیتی است و در چه فضایی بزرگ شده که از طرفی حاضر است روز عروسی اش وسط خیابان برقصد و یا قبل از خطبه محرمیت از عروس درخواست می کند که دستش را به او بدهد ولی در بخش هایی دیگر از فیلم شاهد رفتارهای نسبتا مذهبی مثل بر سر سجاده نشستن یا داشتن مادری مذهبی و یا داشتن روحیه ای غیرتی و متعصب است.

اشکال سوم وجود بعضی نکاتی است که مخاطب را از فیلم بسیار دور می کند. مثل به تصویر کشاندن رسم غیر واقعی و غیر معمولی که در فیلم تحت عنوان آزمایش بکارت از عروس درست چند ساعت قبل از مراسم عروسی انجام می شود (معلوم نیست سازنده فیلم در چه محیطی متولد و بزرگ شده که این مساله برایش دغدغه است!). یا حضور دوست پسر ستاره و رابطه این دو نفر در سکانس های پایانی فیلم که وصله ناجوری است. یا سوالاتی که در مورد موبایل سمیرا در ذهن مخاطب ایجاد می شود و تا انتهای فیلم هم پاسخی به آنها داده نمی شود.

حرف اصلی خانه دختر چیست؟

فیلم به این دغدغه تکراری اشاره می کند که گذشته جنسی و عاطفی زن و مرد قبل از پیوند ازدواج نباید از جانب طرفین مورد حساسیت قرار بگیرد. قطعا باید اذعان کرد که اصل غیر قابل انکاری است اما به شرطی که از آن استفاده نادرست و مغرضانه نشود. آنچه در آثار سینمای ایران مشاهده می شود، عمدتا مبنا قرار دادن این اصل بسیار درست اخلاقی برای توجیه نمودن روابط بدون تعهد بین زن و مرد در دوران قبل از ازدواج است! گویی این اصل به انسان ها اجازه می دهد که بدون هیچ نگرانی قبل از ازدواج و حتی در برخی آثار سینمایی کشورمان مانند «برف روی کاجها» (اثر پیمان معادی) حین تاهل با جنس مخالف خود ارتباط داشته باشند و این امر نباید مورد حساسیت همسر فرد قرار گیرد!

باید گفت این روش توجیه، خود تهدیدکننده کانون خانواده است و می تواند رغبت جوانان را برای ازدواج و زیر بار مسئولیت خانواده رفتن کمتر کند. طبیعتا جوانی که بتواند نیازهای عاطفی و یا حتی جنسی خودش را از راهی آسان تر و بدون تعهد نسبت به خانواده مثل «ازدواج سفید» یا ارتباطاتی شبیه به آن پاسخ گوید، چرا باید زیر بار تعهدات زندگی مشترک برود؟ و این خودش از بین برنده خانواده در یک جامعه است.

در نهایت باید گفت که «خانه دختر» یک خطای فاحش از سوی سازندگان آن بوده و جزو بدترین فیلم های سینمای ایران دسته بندی می شود. فیلمی که نه برای مخاطب ایجاد سرگرمی می کند، نه روایت درست و درمانی دارد، نه از هنر کارگردانی و جلوه های سینمایی خاصی برخوردار است و نه محتوای به دردبخور و دلسوزانه ای دارد.

انتهای پیام/ندای اصفهان

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.