سرویس: غیر تولیدی » نقلی 19:22 - سه شنبه 27 اسفند 1392

۲۹ اسفند ۱۳۲۹

اصفهان همگام با ملی شدن صنعت نفت

در اصفهان طرفداران مصدق پس از کودتای نافرجام ۲۵ مرداد به خیابان ها آمده و با فرار شاه از ایران در میدان مجسمه، تندیس رضاخان را پائین کشیدند. اما تحولاتی که در ۲۸ مرداد در تهران صورت گرفت در اصفهان نیز مؤثر واقع شد و با سرکوب مردم و کشته شدن عده ای نهایتاً دولت مصدق سقوط کرد…

مهدی ورپشتی (کارشناس تاریخ)/ در تاریخ معاصر ایران چندین حرکت است که هنوز هم توجه مورخین را به خود معطوف داشته و مطالب زیادی پیرامون آن نوشته شده و تحلیل های گوناگون در خصوص آن بیان گردیده است. اولین این حرکات در عصر ناصری با تحریم تنباکو و دوم انقلاب مشروطه و سوم ملی شدن صنعت نفت ایران در زمان پهلوی دوم و نهایتاً انقلاب اسلامی است. وجه مشترک این حرکات را در چند نکته می توان یافت. اول حضور مستقیم روحانیت در صحنه و به دست گرفتن رهبری این جنبش ها. دوم حضور مردم با آگاهی کم نظیری که هر چه زمان رو به جلو رفته شدت آگاهی و روشن بینی مردم بیشتر از قبل می گردد. سوم در تمامی این حرکات استعمار مقابل ملت بوده است و آخرین نکته اینکه تمام این جنبش ها به ثمر رسیده است.

در ایران نفت به دست انگلیسی ها کشف و استخراج شد و طی یک قرارداد استعماری در زمان مظفرالدین شاه به انحصار انگلستان در آمد. در این قرارداد که به نحو ظالمانه ای تنظیم شد ایران سهم اندکی از نفت استخراج شده بدست آورده و قسمت عمده آن به خارج از کشور منتقل می شد. این امر در حالی صورت می گرفت که بیشترین بار ناشی از استخراج این طلای سیاه و رنج و زحمت آن به دوش کارگران ایرانی خصوصاً مردم نواحی خوزستان بود. این قرارداد که به قرارداد دارسی معروف است در سال ۱۹۳۳ توسط رضاخان ملغی گردید و روزنامه های وابسته به حکومت این کار به ظاهر وطن پرستانه قزاق را ستوده و هیاهوی تبلیغاتی بزرگی در کشور به راه انداختند. به دنبال شکایت انگلستان از ایران به جامعه ملل آن روز حسن تقی زاده برای تنظیم قرارداد جدید مأموریت یافت و قراردادی مشابه قرارداد دارسی تنظیم و به امضا رساند. تمام دلسوزان کشور نسبت به این قرارداد عکس العمل نشان داده و تقی زاده که برای شصت سال دیگر نفت ایران را به انگلیس تسلیم کرده بود به ظاهر برای امور تحقیقاتی اما در اصل برای در امان بودن از سیل انتقادات از ایران گریخت.

نفت

در زمان نخست وزیری مصدق این قرارداد ظالمانه باز در جامعه ایران یادآوری شد و با همراهی آیت الله کاشانی و گروه های مبارز چون فدائیان اسلام اعتراضات دولت ایران تا محافل بین المللی کشیده شد. حتی الحاقیه گس- گلشائیان نیز خللی در انگیزه رهبران جنبش ملی شدن نفت و گروه های مبارز وارد نیاورد.

در این زمان لایحه ملی شدن نفت تقدیم مجلس شده بود. شاه با انتصاب نخست وزیران وابسته چون هژیر و رزم آرا و حسین علا سعی داشت مانع تصویب این لایحه شود. در این مسیر افراد وابسته یا با فشار افکار عمومی و یا به وسیله اعدام انقلابی از صحنه سیاست کنار زده شدند و مسیر ملی شدن نفت هموار شد. نهایتاً مجلس شورای ملی در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ لایحه ملی شدن نفت را به تصویب رساند. این مصوبه در ۲۹ اسفند همان سال به تأیید مجلس سنا رسید. در نهایت به همت مردم و پایداری رهبران نهضت دست شرکت نفت انگلیس و ایران از این موهبت الهی که به ملت ارزانی داشته بود کوتاه شد.

در جریان ملی شدن نفت مردم دیگر شهرها از جمله اصفهان همزمان با مردم تهران در راه تحقق خواسته ای جمعی مستقیماً وارد صحنه شدند. در این زمان در اصفهان دانشگاهی وجود نداشت و رهبری این نهضت در دست علمای شهر و حوزه های علمیه بود.

اولین اقدام مردم اصفهان در راستای ملی شدن نفت اعلامیه حضرت آیت الله میرزاحسن چهارسوقی که از علمای بزرگ و محترم شهر محسوب می شد، بود. اما قبل از پرداختن به اعلامیه پشتیبانی از مصدق و این حرکت مردمی، باید به معرفی هیئت علمیه در اصفهان پرداخت.

پس از خروج رضاخان از ایران در شهریور ۱۳۲۰ عده ای از علمای اصفهان ضمن تشکیل جلسه ای دست به تشکیل هیئتی به نام هیئت علمیه زدند که هدف آن انجام اصلاحات اجتماعی بر مبنای احکام اسلام بود. این هیئت به صورت هفتگی در منزل یکی از اعضا تشکیل جلسه می داد و نسبت به مسائلی مثل منع خرید و فروش مشروبات الکلی و اوضاع نابسامان حجاب و پوشش در جامعه با نامه هایی که به مسئولین وقت ارسال داشت توانست در میان مردم موفقیت و محبوبیت کسب کند.

در جریان ملی شدن صنعت نفت اولین اقدامی که در اصفهان انجام شد بیانیه هیئت علمیه بود که به امضای آیت الله میرزاحسن چهارسوقی منتشر شد. در کتاب زندگینامه آیت الله چهارسوقی به نقل از روزنامه شاهکار نو مورخه ۱۳/۱۱/۱۳۲۹ متن این اعلامیه نقل شده است. در این اعلامیه ضمن تأکید بر حرمت سلطه اجانب بر مسلمین و ثروتی که حق ملت ایران است آمده: «در این موضوع پیروی از حکم مطاع و فرمایش متبع حضرت آیت الله کاشانی دامت برکاته لازم است.»

بدون تردید انتشار این اعلامیه توسط عالمی صاحب نفوذ انگیزه مردم اصفهان را برای اینکه از نخستین شهرهای کشور در به ثمر رساندن این مبارزه باشند، بیشتر کرد و همه طبقات را به صحنه مبارزه کشاند. باید گفت در جریان ملی شدن نفت مردم اصفهان بنا بر اعتمادی که به روحانیون و علمای خود داشتند فعالانه وارد صحنه شدند و روحانیون اصفهان نیز توجه شان به آیت الله کاشانی بود. بنا به نوشته برخی از مورخین این اعلامیه را هیئت علمیه اصفهان به در خواست آیت الله کاشانی صادر کردند.

این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که با انتشار بیانیه هیئت علمیه اصفهان شهرهای اطراف اصفهان مانند قمشه (شهرضا) نیز به صحنه مبارزه وارد شده و اعتصاباتی از سوی مردم این شهرها در پشتیبانی از دولت مصدق صورت گرفت.

اما برای فهمیدن اینکه مردم اصفهان چرا وارد صحنه شدند و در بطن حوادث قرار گرفتند باید در روابط گذشته مردم گذری کرد.

مردم اصفهان پس از اینکه شهرشان در دروان شاه عباس اول پایتخت ایران شد حوزه علمیه باشکوهی در شهر خود یافتند و علمای بزرگ جهان اسلام همواره در این حوزه علمیه به امر تدریس مشغول بوده اند. اصفهان این موقعیت را تا زمان شکل گیری حوزه علمیه قم حفظ کرد. آنچه باعث می شود مورخین توجه ویژه ای به علمای اصفهان داشته باشند حضور علمای شهر در بطن حوادث و دخالت مستقیم در امر سیاست و اعتقاد راسخ به اجرای احکام اسلام است. اولین نمونه این علما اقدامات آیت الله سید محمدباقر موسوی شفتی مشهور به حجه الاسلام است و در ادامه راه ایشان آیت الله آقانجفی اصفهانی و حاج آقا نورالله اصفهانی است. آیت الله مدرس نیز از شهرهای اطراف اصفهان بود و مدتی در اصفهان حوزه درسی داشت و اولین سوء قصد به جان ایشان در همین شهر اتفاق افتاد.

شهادت حاج آقا نورالله اصفهانی به دست عوامل رضاخان و مبارزات این مجتهد بزرگ که همواره پیش چشم مردم اصفهان واقع می شد عامل مهمی در آشنایی مردم اصفهان با حرکت های مذهبی بود؛ ضمن آنکه علمای مبارز با شیوه خاصی که در امر مبارزه داشتند، تبدیل به الگوی بزرگی برای مردم شده بودند.

پس از تصویب لایحه ملی شدن نفت مردم اصفهان تلگراف های زیادی مبنی بر تبریک ملی شدن نفت و تشکر از مصدق روانه تهران کردند. در این زمان دولت مصدق همواره تحت حمایت مردم اصفهان بود. کارشکنی های دربار و برخی احزاب سیاسی با روزنامه ها و هر سلاحی که داشتند دولت را مورد حمله قرار داده و سعی در ایجاد شکاف میان دو رهبر ملی و مذهبی جنبش ملی شدن نفت داشتند. گذشته از این، قدرت های بزرگ که از ملی شدن نفت ایران متضرر می شدند به سلاح تحریم متوسل شدند. در این اوضاع در روز ۱۷ شهریور ۱۳۳۰ مردم اصفهان دست به تظاهرات و اعتصاب زده و به گزارش روزنامه «اصفهان» بازار اصفهان پس از چهل و چند سال تعطیل شد و مغازه داران خیابان های چهارباغ و سپه نیز تعطیل کردند.

پس از ماجرای اعتصاب و اعتراض مردم اصفهان، یک هفته بعد باز تظاهراتی از سوی مردم اصفهان در حمایت از دکتر مصدق صورت گرفت. در این تظاهرات که علما و طلاب حوزه علمیه اصفهان در کنار مردم به سازماندهی آن پرداختند، مردم اصفهان حمایت خود از دولت مصدق و آیت الله کاشانی ادامه دادند. به گزارش روزنامه اصفهان در این زمان تلگراف هایی از سوی مردم اصفهان به رؤسای مجلس شورا و سنا مخابره شد.

مصدق نیز برای قدردانی از تظاهرات پرشور مردم اصفهان ضمن تشکر درخواست کرد مردم به تحصن خود خاتمه دهند. این تلگراف توسط آیت الله اسماعیل کلباسی برای مردم قرائت شد.

در همین ایام است که پزشکان اصفهان نیز به صحنه مبارزه کشیده شده و قطعنامه ای با ۳۹ امضا صادر کردند و حمایت خود را از دولت دکتر مصدق اعلام نمودند. حوزه علمیه اصفهان نیز تلگرافی با امضای چند تن از علمای مشهور و صاحب نفوذ از جمله آیت الله میرزا حسن چهارسوقی، آیت الله شیخ محمدباقر کرمانی، آیت الله حاج سید علنقی مدرس و آیت الله شیخ الاسلام به تهران ارسال داشته و حمایت خود را از «منویات مشروعه مقدسه دولت مصدق» اعلام داشتند.

از این مطلب می توان دریافت که روحانیون و علمای اصفهان زمانی که مصدق در اوج حمایت مردمی قرار دارد و صادقانه در پی احقاق حق ملت ایران است باز هم از حسن ظن افراطی پرهیز کرده و در تلگراف خود قید منویات مشروعه را وارد کرده اند. بی تردید مردم اصفهان در همین ایام نیز به تأسی از رهنمودهای مذهبی علمای شهر وارد شدند و اسناد تاریخی نشان می دهد مردم شهر رنگ مذهبی به نهضت دادند و تا پای جان ایستادگی کردند. تأثیر حضور مردم در این اعتصابات و اعتراضات را می توان به همت علمای شهر دانست و عمق نفوذ علما را باید با تأمل در قطعنامه ای یافت که به امضای یکصد هزار نفر از مردم اصفهان رسید. نقل است در آن زمان جمعیت شهر دویست و ده هزار نفر بود.

مردم اصفهان در زمان مصدق میدان دروازه دولت را پاتوق ثابت تجمعات خود کرده بودند و به کرات در این میدان فریاد خود را به گوش دربار وابسته و بیگانگان رساندند. به شهادت تاریخ بیشتر این دعوت ها برای تظاهرات و تجمعات به دعوت آیت الله کاشانی صورت می گرفت.

مردم اصفهان

اجتماع مردم اصفهان در دروازه دولت

در ماجرای تحریم ایران توسط قدرت های بزرگ – که در این میان دولت وقت شوروی نیز از پرداخت بدهی های خود به ایران سرباز می زد- مصدق متوجه حمایت های مردم شد و دست به انتشار و فروش اوراق قرضه زد. در جریان فروش اوراق قرضه این بار یکی از تجار اصفهان به نام حاج محمدجعفر کازرونی یک میلیون تومان از این اوراق قرضه را خریداری کرد و قهرمان خرید ارواق قرضه لقب گرفت.

حضور مردم اصفهان در صحنه مبارزه همچنان پر رنگ بود تا زمان استعفای مصدق در اواسط تیرماه ۱۳۳۱ و معرفی احمد قوام السلطنه به جای او به مجلس. احمد قوام تا قبل از این ماجرا به عنوان چهره ای موجه در میان مردم و سیاسیون، جایگاه ویژه ای داشت اما پس از صدور اعلامیه آیت الله کاشانی بر علیه او در میان مردم تبدیل به چهره ای منفور شد. در این زمان تلگراف های بسیاری از اصفهان به تهران مبنی بر کنار رفتن قوام ارسال شد. به نوشته حسین مکی روز بیست و هشتم تیرماه ۱۳۳۱ مردم اصفهان دریافتند که تلگراف های ارسالی ایشان سانسور شده و به همین علت در این روزها در صحن تلگرافخانه شهر اجتماع کرده و اخبار را از بلندگویی که در صحن قرار داشت پیگیری می کردند. پایداری مردم به قدری بود که برای صرف غذا نیز محل تجمع را ترک نکرده و ناهار و شام از منزل برای ایشان می آمد.

به دنبال این تحصن، مردم باز هم در میادین نقش جهان و دروازه دولت گرد آمدند. در این هنگام نیروهای حاضر در پادگان فرح آباد در حالت آماده باش قرار گرفتند و پس از حمله پلیس به متحصنین، نیروهای ارتشی نیز به پلیس ملحق شده و به سرکوب مردم پرداختند. در این حمله عده ای دستگیر و عده ای نیز مجروح شدند.

در میان همین تجمعات بود که نمایندگان جبهه ملی برای مردم سخنرانی ایراد کرده و در همین زمان است که عده ای با جبهه ملی همگام و هماهنگ می شوند. نکته جالب اینجاست که در دوران دوم نخست وزیری مصدق که میان نیروهای ملی و مذهبی شکاف ایجاد شده و با گذر زمان عمیق تر می شود در اصفهان نیز طرفداران مصدق رو به کاهش می گذارد.

نیروهای مذهبی نهضت چون آیت الله کاشانی با مشاهده عملکرد نه چندان صحیح مصدق در دوره دوم پس از اینکه نکاتی را به وی متذکر شدند اقدامات دولت را بر نتابیدند و به دنبال این اختلافات حسین مکی و مظفر بقایی نیز با مصدق نتوانستند کنار بیایند. اقدامات مصدق در آزاد گذاشتن حزب توده و زندانی کردن اعضای فدائیان اسلام و همچنین استفاده از عناصر بدسابقه در کابینه دوم علت اصلی اختلافات نیروهای مبارز بود. عاقبت این اقدامات مصدق بهانه ای برای اراذل و اوباش شد که نسبت به سرکوبی وی در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وارد عمل شدند.

دهقانان اصفهان

اجتماع دهقانان و کارگران اصفهان بر ضد حزب توده

این اقدامات به قدری ناپخته بود که بعد از فرار شاه از کشور در روز ۲۵ مرداد فریاد عده ای از روحانیون وابسته به دربار را بلند کرد و ایشان خواستار بازگشت شاه به عنوان مدافع مذهب و دین شدند. این اقدام در تهران باعث شد که مصدق از پشتیبانی عناصر مذهبی که قاطبه ملت ایران بودند محروم شود.

در اصفهان طرفداران مصدق پس از کودتای نافرجام ۲۵ مرداد به خیابان ها آمده و با فرار شاه از ایران در میدان مجسمه، تندیس رضاخان را پائین کشیدند. اما تحولاتی که در روز ۲۸ مرداد در تهران صورت گرفت در اصفهان نیز مؤثر واقع شد و با سرکوب مردم و کشته شدن عده ای نهایتاً دولت مصدق سقوط کرد و با نصب فرماندار نظامی، دولت کودتا در اصفهان حاکمیت خود را تثبیت نمود. اراذل و اوباش اصفهان نیز وارد خیابان ها شده و با دستاویز قراردادن انگیزه های مذهبی بر علیه مصدق شعار دادند. تعدادی مغازه توسط همین اوباش به اتهام واهی وابسته بودن مالکان آن در آتش سوخت.

چندی بعد مردم عادی که در ماجرای کودتا دستگیر شده بودند آزاد شده و در سایه هیاهوی تبلیغاتی که حکومت به راه انداخت توده ای ها دستگیر می شدند.

آخرین حرکت در این مبارزه ای که سرانجام خوشایندی نیافت نامه آیت الله حاج آقا رحیم ارباب بود برای ممانعت از اجرای حکم اعدام دکتر فاطمی که متأسفانه نتیجه ای در بر نداشت.

در نهایت باید گفت این حرکت را مردم اصفهان به اعتبار علمای مذهبی خود مورد پشتیبانی قرار دادند و در مواقع بحرانی مانند قیام عظیم سی ام تیرماه ۱۳۳۱ به مرگ رنگ شهادت دادند و حماسه ای بزرگ آفریدند. مرحوم حسین مکی چند نمونه از این جانفشانی ها را در کتاب قیام سی ام تیر به ثبت رسانده است. متأسفانه بر اثر خودسری های بی رویه مصدق و اختلافی که عوامل مشکوک به آن دامن می زدند صفوف منسجم نیروهای ملی و مذهبی گسسته شد و از همه مهمتر اولین تجربه اعتماد دولت مصدق به امریکا به شکست گرائید. مصدق که با تکیه بر امریکا قصد مبارزه با انگلیسی ها را کرده بود از مسأله خیانت دولت امریکا غافل بود و امریکائی ها زمانی که دریافتند با سقوط مصدق می توانند منافعی در ایران بدست آورند بوسیله چند نظامی وابسته و چمدانی پر از دلار دولتی مردمی را به سراشیبی سقوط کشاند.

منابع

۱-    وقایع سی ام تیر ۱۳۳۱، حسین مکی، انتشارات ایران، چاپ نخست، تهران ۱۳۶۰

۲-    زندگانی حضرت آیت الله چهارسوقی، سید محمدعلی روضاتی، کتاب فروشی تأیید اصفهان، بی تا

۳-    مصاحبه آقای فضل الله صلواتی از شاهدان مبارزات مردم اصفهان در جریان ملی شدن نفت با خبرگزاری مهر

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.