سرویس: دین و اندیشه 08:01 - سه شنبه 11 مهر 1396

به مناسبت سالروز شهادت امام زین العابدین(ع) به روایتی؛

امام سجاد(ع) ایستاده در غبار سرکوب

حضرت علی بی الحسین(ع) پس از واقعه عاشورا، در زمانی که غبارهای جهل و حماقت مردم از سویی و تندباد سرکوب حکومت فاسد اموی از سوی دیگر، ارزشهای اسلامی را در هاله ای محاق قرار داده بود، سردمداری نهضت مبارز با فساد دستگاه حاکم را بر عهده گرفتند.

به گزارش اصفهان شرق، واقعه عاشورا به پایان رسید و لشکر عمرسعد آنچه خواست کرد، قومی فاتح که فاتحانه از میدان نبرد خارج شد، کسانی که خواست را کشت و اسیرانی را که خواست در بند کرد.
عمرسعد، بعد از واقعه عاشورا به مکنت و محبوبیت زیادی در دستگاه خلافت یزید دست یافت و از رجال نامدار سیاسی زمان شد، سایر سردمداران سپاه یزید هم هریک به جاه و جلالی رسیدند اما این نعمت و مکنت دیرزمانی نپایید و با سقوط حکومت اموی به خزلان و خفت تبدیل شد.
اما در سوی دیگر این آوردگاه نابرابر، امام حسین(ع) و یاران ایشان بودند؛ آنچه شیوه عملکرد و برخورد ائمه را نسبت به مسایل اجتماعی – سیاسی از یکدیگر متمایز می سازد، مربوط به شرایط و مقتضیات زمانشان است و مبتنی بر تفاوت فهم و برداشت آنان از دین و مسایل سیاسی و متکی بر تفاوت امکانات علمی و قوای جسمی و روحی ایشان نیست.

یوسف رضاییان – مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی نیز اظهار کرد: یکی از مهمترین اصول در فعالیتهای سیاسی جامع نگری و رعایت موازینی است که هر اقدامی با حداقل آسیبها انجام شود، این اصل هم از طرف ائمه و گاهی نیز از طرف دشمنان آنها رعایت می‌شده است.
وی تصریح کرد: قیام امام حسین (ع) بدون تردید برای جلوگیری از انحراف در دین و حفظ اسلام بود، خارج از این چارچوب هرگونه بحث و نظری نمی تواند واقعیت امر را نشان دهد،.
این کارشناس مسائل سیاسی عنوان کرد: امام تا وقتی که اسلام را در خطر ندید قیام نکرد و حتی در برابر فتنه معاویه ضمن اینکه به شدت معترض بود و علناً و در نامه هایی به معاویه اعلام می کرد و در میان مردم به روشنگری می پرداخت و با مخالفتهای شدیدی که علیه معاویه داشت اما اقدام عملی برای قیام انجام نداد و اعتراض خود را با آنکه همه می دانستند نیز علنی نکرد و بر پیمانی که میان آنها بسته شده بود پایبند بود و معاویه هم تلاش می کرد تا با امام رو در رو قرار نگیرد.

مؤید این سخنان نامه نگاری بین معاویه و مروان بن حکم است: مروان بن حکم در حالی که از طرف معاویه حاکم مدینه بود، نامه ای خطاب به معاویه به این شرح ارسال داشت «اما بعد، چنان که عمرو بن عثمان به من اطلاع داده، گویا عده ای از مردان اهل عراق و گروهی از بزرگان حجاز با حسین بن علی در رفت و آمد هستند، و من هرگز در این مورد در امان نخواهم بود. با تحقیق و بررسی برای من معلوم گردیده که وی در این اندیشه است که با حکومت مخالفت ورزد. از نظر خود در این مورد مرا مطلع ساز.»
معاویه در پاسخ مروان نوشت «نامه تو را دریافت کردم و از امر حسین بن علی در این مورد اطلاع یافتم. من به تو سفارش می کنم که هرگز در هیچ امری وی را مورد اعتراض قرار ندهی. تا آنگاه که او با تو کاری نداشته و بر حکومت ما اعتراضی نکند تو نیز از این امر خودداری کن، و تا موقعی که او بر بیعت خود با ما پایبند باشد و بر حکومت ما اعتراضی نکند تصمیم نداریم که به آزار او بپردازیم. از این رو مراقب اعمال او باش و در عین حال سعی کن که بین تو و او نزاعی پیش نیاید.»
اما در زمان حکومت یزید هتاکی و پرده دری از دین علنی شد، معاویه در دین خدا و در جامعه نفاق و دروغ و تملق و تهمت و ریاکاری را ترویج می داد و فتنه را پدید آورده و در حال گسترش آن بود اما آینده نگری و زیرکی و درایتی بی نظیر داشت و با شناختی که از امام علی و حسن و حسین داشت بیشترین تلاش و همت خود را در ابقای حکومت اموی و بسط آن بکار می برد. معاویه را باید یکی از زیرک ترین سیاستمداران جهان دانست که از روشهایی سود می برد تا حاکمیت خود را تثبیت کند و حکومت را در خاندان خود ابقا نماید و با آنکه مشاوری چون عمرو عاص را در کنار خود داشت و نقلهای تاریخ از مکاری و برنامه ریزیهای وی برای تثبیت حکومت معاویه نقلهایی را بیان می کند ولی معاویه از عمرو عاص هم زیرکتر بود. از او مشورت می گرفت و سود می برد اما در جاهایی تصمیماتی می گرفت که خلاف رای و نظر عمرو عاص و سایر مشاورین بود؛ اما یزید علنا به پیکار با دین برخواست و در چنین شرایطی انجام رسالت امامت بسیار سخت تر بود.
حجت الاسلام رضا یزدانی – کارشناس مسائل مذهبی و پژوهشگر تاریخ اسلام اظهار کرد: در عقیده شیعه، ائمه همچون پیامبر اکرم (ص) از علمی خدادادی و توانی معنوی و الهی برخوردارند، به بیان دیگر پیامبر (ص) در قدر و منزلت معنوی، برتر از همه ایشان است ولی ائمه در مرتبه امامت خویش مقام و منزلتی همسان دارند.
وی اضافه کرد: علی (ع) در میدان مسایل اجتماعی زمان خویش، در جنگلها، تصمیم گیریها، تشکیل حکومت، تبلیغ احکام و ارائه هشدارها و رهنمودهای اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی، تبلوری ویژه داشت و امام حسن(ع) نخست شیوه پدر را در پیش گرفته ولی سپس ناگزیر به صلح با معاویه شد و از منصب های مهم جامعه اسلامی به دور نگاه داشته شد، امام حسین(ع) نیز نخست شیوه برادرش را در دوران خلافت معاویه، ادامه می دهد ولی با تغییر شرایط و فساد دستگاه خلافت برنامه جدیدی را تحت عنوان، هجرت و نهضت علیه دستگاه اموی و تاسیس حکومت اسلامی دنبال می کند.
این کارشناس مسائل مذهبی تصریح کرد: در این میان پس از شهادت امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) حضوری ویژه در جامعه اسلامی دارد و سعی می کند تا پیامش را با بیانی خاص و در پرتو نیایشها ابلاغ کند.
حجت الاسلام یزدانی اذعان کرد: دوران امام سجاد(ع) بسیار حساس بود، از یاران باوفا خبری نبود چون همگی در واقعه عاشورا به شهادت رسیده بودند، مواجه شدن با حکومتی که با ریختن خون فرزندان پیامبر(ص) نشان داده است که از انجام بدترین و خشن‌ترین باکی ندارد و با عملکرد خویش نفس ها را در سینه ها حبس کرده و جرات اعتراض و انتقاد را از توده ها سلب کرده است و عدم امکان اعتماد به کسانی که خود را دوست ائمه می دانستند چون خفقان شدیدی بر جامعه حاکم بود.

حجت الله رضایی – کارشناس تاریخ و مدرس دانشگاه در تشریح موقعیت زمانی امام سجاد(ع) اظهار کرد: خوارج در جنگ صفین این واقعیت تلخ را آشکار کردند که ناآگاهی و جمود آنان تا چه حدی می تواند شکننده باشد، نیروهای فرماندهی و رزمی سپاه امام حسن(ع) در مقابله با معاویه، برای دومین بار این صحنه غمبار را پدید آوردند و با بی وفایی به رهبر خود، او را در برابر دشمن تنها گذاشتند، تخلف کوفیان از حمایت امام حسین(ع) نیز این تراژدی دهشتبار را به اوج فضاحت رساند.
وی با اشاره به بخشهایی از گفته‌های «ابن ابی الحدید» در کتاب شرح نهج البلاغه و «مرحوم مجلسی» در کتاب بحار النوار، بیان کرد: از امام سجاد(ع) شنیده شد که فرمودند:«در مکه و مدینه بیست مرد وجود ندارند که ما را براستی دوست داشته باشند» امام سجاد(ع) در حالی این سخن را فرمودند که هزاران نفر داعیه پیروی از ائمه و محبت اهل بیت را داشتند.
این پژوهشگر تاریخ تأکید کرد: وقتی صحیفه سجادیه را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که امام سجاد(ع) هیچ سخنی که علیه منافع جامعه یا معارف الهی باشد را مطرح نکرده‌اند و از همین جا خباثت امویان و یزید مشخص می‌شود که هدف اصلی آنها براندازی اسلام بوده و محتوای تعالیم اسلام برای آنها تفاوتی نداشته است.
رضایی گفت: امام چهارم شیعیان در شرایطی عهده دارد امور امامت شد که سنت امام کشی در جامعه اسلامی به رویه‌ای عادی تبدیل شده بود، هرگونه اقدامی که حساسیت دستگاه حاکم را بر می‌انگیخت ممکن بود به عاشورایی دیگر منجر شود.
وی اظهار کرد: کسی نمی‌تواند بین ائمه و خدمات آنها تفاوت قائل شود اما می‌توان بین شرایط و محیط اجتماعی ایشان تفاوت قائل شد و حقیقتا امام سجاد(ع) در یکی از سخت ترین ادوار تاریخ تشع زندگی کرده‌اند.

انتهای پیام/ایمنا

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.