سرویس: دین و اندیشه 08:00 - جمعه 13 مرداد 1396

به مناسبت ولادت اما رضا علیه السلام؛

امام رضا قلب ایران/توسل به امام رئوف نجات بخش است

تو، هشتمین ستاره‏ ای در آسمان فیروزه و لبخند. می ‏آیی و دروازه‏ های آفتاب گشوده می‏ شوند.

به گزارش اصفهان شرق، آن روز که نسیم زمین را از عطر میلاد تو آکند و فرشتگان بال در بال مقدم منوّرت را گلباران کردند، آسمان آیینه بندان عشق بود و زمین زیر چتر خورشیدی در انتظار به آغوش کشیدن مردی از تبار محمد (ص) بی قرار شده بود.

آن روزِ تاریخی، مدینه موّاج از شفافی عشق بود و سرانجام آسمان نور افشانی شد. لحظه ها بر قدوم تو سجده گذاشتند و ثانیه ها عطشناک تا اوج آسمان فواره کشیدند.

ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت است. بنابر نقل های تاریخی سال تولد آن امام همام ۱۴۸ قمری است و چنان که مشهور است روز میلاد وی یازدهم ذیقعده است.

کنیه حضرت «ابوالحسن» است و از آنجایی که حضرت علی (ع) نیز «ابوالحسن» لقب گرفته است، حضرت رضا (ع) به ابوالحسنِ ثانی معروف شده و «رضا» از مشهورترینِ لقب های ایشان به حساب می آید.

هر ساله و به مناسبت فرا رسیدن ایام با برکت میلاد ایشان از زندگی و خصوصیات و دوران امامت ایشان سخن به میان می آید و ما در این متن سعی بر آن داریم که با استناد بر روایات مستند و با طرح موضوع و گرفتن پاسخ از تعدادی از اساتید حوزه به گوشه ای از کرامات حضرت اشاره نماییم که شاید کمتر به آنها اشاره شده و یا در جایی بیان شده باشد.

کرامات حضرت در بیان

کرامات حضرت رضا (ع) بسیار زیاد است اما در روایتی کوتاه شیخ طبرسی به زیبایی به کرامت حضرت اشاره می کند.

شیخ طبرسی می گوید: «آنچه مردم پس از شهادت وی تا زمان ما از برکت مشهد مقدس آن حضرت و علامات و عجائبی که مشاهده کرده اند و موافق و مخالف بدان تصدیق نمودند از حد شمارش خارج است. در این مشهد مقدس کور مادرزاد و دیگر مریضان شفا یافتند و دعاها مستجاب و جاجت ها برآورده شده که بسیاری از اینها را خود مشاهده کردیم و نسبت به آن علم یقینی که شک در آن راه نیابد پیدا نمودیم».

شیخ حر عاملی هم می گوید: «من هم مثل شیخ طبرسی بسیاری از این معجزه ها را مشاهده کردم و یقین برای من حاصل شد، همان گونه که برای او یقین حاصل شده بود و در مدت مجاورت من در مشهد مقدس که ۲۶ سال می شود دراین خصوص چیزهایی شنیدم که از شمارش گذشته و در خاطر ندارم»

جود و بخشش امام رضا (ع)

امام رضا همانند پدران بزرگوار خود در آشکار و نهان، کمک های زیادی به مستمندان و نیازمندان می نمود و برای حل مشکلات آنان از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. روزی شخصی خدمت ایشان رفت و گفت: ای فرزند رسول خدا! به اندازه جوانمردی خویش به من عطا کن و کمکی به من برسان. حضرت فرمودند: ای مرد! چنین توانی ندارم که به اندازه جوان مردی خودم انفاق کنم. او گفت: پس به اندازه جوان مردی من کمک کن. حضرت به غلام خود فرمود: دو هزار دینار به او بده.

در قضیه ای دیگر، حضرت تمام اموال خود را در روز عرفه بین مردم تقسیم کرد. فضل بن سهل که شاهد ماجرا بود به حضرت اعتراض کرد و گفت: ای ابالحسن! این کار خسارت بزرگی است. حضرت فرمودند: بلکه این کار غنیمت است؛ هرگز بخشش آنچه را در برابر آن به اجر و کرم الهی می رسم خسارت نمی دانم.

احترام به دوستان در راس امور حضرت رضا (ع)

یونس بن یعقوب، یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام و از اهالی عراق بود که در سفر به مدینه منوره از دنیا رفت. هنگامی که حضرت رضا علیه السلام از وفات یونس آگاه شد، به پاس سابقه طولانی محبت او به اهل بیت، از او به نیکی یاد کرد و به سرپرست قبرستان بقیع پیام داد تا اجازه دهند یونس را در آنجا به خاک بسپارند. حضرت حنوط و کفن یونس را فرستاد و به شاگردان پدرش اعلام کرد که در تشیع جنازه او شرکت کنند. شخصی به نام علی بن الحسین می گوید: روزی در قبرستان بقیع کنار قبر یونس بن یعقوب رفتم. نگهبان قبرستان از من پرسید: صاحب این قبر کیست که ابوالحسن الرضا علیه السلام به من سفارش کرده تا چهل روز بر روی قبرش آب بپاشم. گفتم: این قبر یونس بن یعقوب، آزاد کرده امام صادق علیه السلام است.

توسل به حضرت رضا نجات بخش است

«ابوبکر حَمّامی» که در نیشابور از اصحاب حدیث بود، می گوید: «بعضی از مردم مالی را به من امانت دادند و من آن را در جایی دفن کردم، ولی جای دفن را فراموش کردم. پس از مدتی صاحب امانت آمد و امانتش را از من خواست. من هم جای دفنش را نمی دانستم. حیران و نگران بودم و صاحب امانت هم مرا به تصرف در امانت متهم کرد. اندوهگین و ناراحت از خانه بیرون آمدم. گروهی از مردم را دیدم که قصد زیارت حضرت امام رضا علیه السلام را دارند. با آنان به سوی مشهد رفتم. امام هشتم را زیارت کردم و در آن جا از خدا خواستم که جای امانت را به من بنمایاند. چنان که شخص به خواب رفته، چیزی در خواب می بیند، در خواب دیدم شخصی نزد من آمد و گفت: ودیعه را در فلان موضع دفن کرده ای. نزد صاحب ودیعه برگشتم و او را به همان موضع راهنمایی کردم، در حالی که خوابم را باور نداشتم. صاحب امانت به همان جا رفت و امانتش را با مُهر صاحبش بیرون آورد. او پس از آن، این ماجرا را برای مردم می گفت و همواره آنان را به زیارت آن مشهد شریف تشویق می کرد».

لباس امام رضا (ع) برکت داشته است

در روایتی آمده است: وقتی «دِعبل خُزاعی»، شاعر متعهد و آگاه، قصیده شورانگیز خود را در حضور امام رضا علیه السلام خواند، لباسی از آن حضرت برای تبرک خواست. امام رضا علیه السلام نیز یکی از لباس هایش را به او داد. وقتی دِعبلِ از خراسان به وطن خود شوش برگشت، کنیزی داشت که بسیار به او علاقه مند بود. دید زخم جان کاهی در چشم هایش پدید آمده است. پزشکان پس از معاینه چشم کنیز چنین نظر دادند: «در مورد چشم راست او، ما قادر به معالجه نیستیم و راهی برای بهبود آن نمی یابیم. در مورد چشم چپ او، به درمان می پردازیم و امیدواریم سلامتی خود را باز یابد».

دِعبِل از این پیش آمد، سخت ناراحت شد و بسیار گریست. سپس به یاد باقی مانده لباس امام رضا علیه السلام افتاد که نزدش بود؛ چون قسمت دیگری از آن را مردم «قم» از او گرفته بودند. آن لباس را به چشم کنیز کشید و چشم او را با قسمتی از باقی مانده لباس، در اول شب بست. وقتی صبح شد و دستمال را باز کرد، دید چشمش خوب شده است. به برکت وجود حضرت رضا علیه السلام، چشم کنیز بهتر شد.

مشهد الرضا حاجت روا می کند

در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است: مردی از اهالی بلخ همراه غلام خود به زیارت مرقد شریف حضرت رضا به مشهد آمدند. هر دو مشغول نماز شدند و بعد از نماز به سجده رفتند و سجده را طول دادند. مرد بلخی قبل از غلامش سر از سجده برداشت و غلام خود رابه حضور طلبید غلام بی درنگ سر از سجده برداشت و به حضور او آمد. مرد بلخی گفت: آزادت کردم و فلان کنیز را آزاد کردم و به ازدواج تو در آوردم و خودم ضامن مهریه اش شدم و فلان مزرعه را وقف شما و فرزندانتان نمودم و این امام رضا رابر این موضوع گواه می گیرم. غلام با شنیدن این سخنان به شدّت گریه کردو گفت: سوگند به خدا و این امام والا مقام من در سجده همین امر را از امام و آقایم خواستم و اینک حاجت روا شدم.

قبر ثامن الحجج پناهگاه اهل عالم است

«محمد بن حبان تمیمی بُستی»، فقیه، رجالی و یکی از پیشوایان بزرگ اهل سنت، در کتاب معتبرش به نام الثقات، برکات بارگاه شریف امام رضا علیه السلام و توسل خود را به آن آرامگاه ارجمند، چنین بیان کرده است: «بارها قبرش را زیارت کرده ام و در ایام اقامتم در طوس، هر مشکلی برایم پیش آمد، کنار قبر علی بن موسی الرضا علیه السلام، که درود خدا بر او و جدّش باد ـ مشرف می شدم. آن را زیارت می کردم و از خدا می خواستم مشکل را رفع کند. بی استثنا هم پاسخ می شنیدم و آن سختی از من برطرف می شد. این چیزی است که بارها آن را آزموده و همواره چنین یافته ام. خداوند ما را بر محبت مصطفی صلی الله علیه و آله و دودمانش که درود خدا بر او و آنان باد، بمیراند»

امام رضا قلب ایران است

حضور امام رضا(ع) در ایران، موجب رشد و گسترش تشیع شد و خاطره خوش اسلام ناب پیش از خلافت امویان و عباسیان و طعم شیرین عدالت علوی را برای آنان زنده کرد. مناظره­های علمی علی بن موسی الرضا(ع) با دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون، افزون بر آشکار ساختن توانمندی علمی و مذهبی آن حضرت، سبب فزونی فعالیت­های شیعیان در خراسان شد، ایرانیان، به ویژه خراسانیان به ائمه اطهار: به ویژه امام رضا(ع) ارادت و محبت بسیاری داشتند. در قرن دوم هجری به دلیل فشارهای امویان و عباسیان، سادات به ایران مهاجرت کردند. پس از آمدن امام رضا(ع) به ایران نیز عده­ ای از علویان به این سرزمین آمدند که بعدها تحت تعقیب عباسیان قرار گرفتند و بسیاری از آنان در شهرهای گوناگون به شهادت رسیدند. یکی از فعالیت­های امامان معصوم، تربیت شخصیت­های اسلامی و شیعی بوده است تا از این راه ، فرهنگ غنی شیعه را در میان مردم بگسترانند. امام رضا(ع) نیز شاگردانی تربیت کرد که در گسترش و تبیین اندیشه های آن حضرت نقش بسیاری ایفا کردند. برخی از این شاگردان ایرانی بودند. دانشمندانی مانند اباصلت هروی، فضل بن شاذان نیشابوری، زکریا ابن آدم قمی، عبدالله بن مبارک نهاوندی، حسن بن سعید اهوازی، محمد بن فضل رخجی و محمد بن سلیمان دیلمی برخی از یاران ایرانی امام رضا(ع) بودند.

آشنایی با یکی از آثار ارزشمند امام رضا (ع)

کم و بیش و بیشتر اهالی علم و فن به خصوص علم طب با نام رساله ذهبیه طبیه آشنایی دارند.

یکی از آثار گران­سنگ و برجسته امام رضا(ع)، رساله ذهبیه طبیه است. شیخ بهایی، از شخصی به نام محمد بن جمهور که پیوسته از مدینه تا خراسان همراه امام بوده است، نقل می­کند: مأمون به خوبی می­دانست دانش امام رضا(ع) از اقیانوس مواج علم رسول خدا(ص) سرچشمه می­گیرد. ازاین رو، از آن حضرت خواست، برای حفظ سلامتی و بهره­مندی از دیدگاه­های بهداشتی امام،وی را راهنمایی کند. امام رضا(ع) فرمود: «آنچه را تجربه کرده و در گذر ایام یافته­ام یا از اوصیای پیش از خود به من رسیده است، در رساله­ای خواهم نگاشت».

پس از آنکه مأمون به شهر بلخ رفت، امام رضا(ع) رساله طبیه را نگاشت و برای مأمون به بلخ فرستاد. مأمون پس از مطالعه، آن رساله را ارزشمند و بی­مانند دید و دستور داد آن را با آب طلا بنگارند. ازاین رو، طبیه ذهبیه نام گرفت.

هنگام ورود حضرت رضا(ع) به نیشابور، اهل علم و محدثان گرد آن حضرت حلقه زدند و از ایشان خواستند حدیثی برای آنان روایت کند. امام رضا(ع) حدیثی قدسی را به طور مسلسل، از پدران پاک خود، از رسول خدا(ص) و از جبرئیل روایت کرد و فرمود: «کَلِمُه لا اله الّا اللّه حِصْنی وَ مَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی؛ کلمه توحید، دژ و باروی مستحکم من است و هر که به درون حصار من رفت، از عذاب من در امان می­ ماند».

از آنجا که این حدیث از ائمه اطهار تا رسول اکرم(ص) به صورت سلسله وار روایت شده، به حدیث سلسه الذهب (زنجیره طلایی) معروف است. امام رضا(ع) با روایت این حدیث، درحقیقت، مردم را به اتحاد و هم بستگی دعوت کرده؛ زیرا یکی از اهداف اسلام، برقراری وحدت کلمه میان امت اسلامی است و مسلمانان باید در درون دژ محکم اسلام از اختلاف و تفرقه بپرهیزند و از دشمنی و مخالفت بر سر مسائل فرعی دوری کنند.

دانشمندان بزرگ اسلامی بخشی از سخنان و رهنمودهای آموزنده امام رضا(ع) را جمع آوری کرده­اند که یکی از آنها کتاب عیون اخبار الرضا است. در این کتاب، احادیثی ارزشمند، از آن حضرت جمع آوری شده است.

کتاب دیگر علل الشرایع نام دارد که در آن، حکمت و مصالحی درباره احکام و دستورهای عملی اسلام، فواید و پیامدهای آنها به نقل از امام رضا(ع) بیان شده است.

گردآورنده این دو کتاب، شیخ صدوق است که در سال ۳۸۱ هجری قمری از دنیا رفته و در نزدیکی ری مدفون است.

انتهای پیام/ایمنا

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.