سرویس: سیاسی 17:11 - جمعه 30 تیر 1396

سلبریتی خوب سلبریتی بد؛

استراتژی دوگانه و ثابت اصلاح طلبان در مواجهه با هنرمندان و ورزشکاران!

برخورد دوگانه جریان اصلاح طلب با افراد مشهور به نوع تفکرات این جریان سیاسی بازمی گردد؛ تداوم حیات سیاسی به هر قیمتی مهم ترین هدف این جریان بوده و در راه رسیدن به این هدف از کوچک ترین وسیله ها نیز غافل نشده اند.

به گزارش اصفهان شرق،  اواخر دهه 80 بود که یک خبر در صدر رسانه های فارسی زبان خارجی قرار گرفت و به دنبال آن جریان رسانه ای غرب گرای  کشور نیز با تبعیت از اسلاف خود شروع به نوشتن نقدهای تندو تیز و حتی بی احترامی کرد. ماجرا از این قرار بود که علیرضا افتخاری خواننده و موسیقیدان سنتی کشورمان که به جرأت می توان گفت هر ایرانی حداقل یکی از آثار او را شنیده است و با آن خاطره دارد؛ در مراسم روز خبرنگار در مقابل دوربین ها نسبت به ابراز علاقه رئیس جمهور وقت به اثر خود، به رسم ادب او را در آغوش می گیرد و از او تشکر می کند؛ رسانه های خارجی و شبکه رسانه ای زنجیره ای زرد داخلی پس از یک هفته از این اتفاق چنان بر این خواننده باسابقه تاختند که افتخاری محبوب مردم، حضور در بین مردم را به مثابه کابوس قلمداد کرد. حجم این تاخت و تازهای رسانه ای علیه این هنرمند به حدی بود که از آن تاریخ به امروز دیگر خبری از افتخاری و آلبوم های پرشمارش نیست و حتی در مصاحبه ای از قصد خود برای سفر به فرانسه گفته است.

اما در گوشه دیگر ماجرا،  محمدرضا شجریان قرار دارد، هنرمند سنتی دیگری که به دلیل برخی اقدامات حاشیه ای از سال ها پیش تاکنون همیشه در مرکز رسانه ای جریان های مخالف با جمهوری اسلامی بوده است؛ محمدرضا شجریان در اقدامی معنادار پس از انتخابات سال 88 و در زمان آشوب های خیابانی خود را صدای خش و خاشاک معرفی کرد و علیه کشور خود شروع به ساخت آثاری کرد؛ از طرفی با مهاجرت از ایران و مصاحبه با شبکه بی بی سی به نقد دین اسلام و فقه تشیع خارج از تخصص خود پرداخته و در نامه ای به صدا و سیما بیان کرد که هیچ یک از آثارش در صداوسیما نباید پخش شود.

یک سکانس، دو نقش متفاوت
این دو جریان دو نقش متفاوت در سکانس برخورد جریان لیبرالیسم و غرب گرای داخلی و حامیان خارجی آن ها نسبت به جامعه هنری است.

تعداد این نقش های متضاد و نقش بازی کردن جریان مدعی آزادی برای به بازی گرفتن افراد مشهور در اجتماع به این دو اتفاق ختم نمی شود و در طول این سال ها موارد بسیاری این سواستفاده را تایید می کنند.

پس از این که شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون به خاطر بازی در فیلم فروشنده، جایزه کن را برد، اتفاقاتی افتاد که بار دیگر یادآور همان سناریوی برخورد با علیرضا افتخاری بود؛ شهاب حسینی به دلیل همزمانی روز دریافت جایزه و نیمه شعبان این کاپ را به امام زمان تقدیم کرد؛ اتفاق هایی که رسانه های جهان از آن با تیتر اهدای جایزه کن به امام پنهان و امثال آن یاد می کنند، اما اقدام حائز اهمیت در این زمینه، حمله هماهنگ پیاده نظام جریان های لیبرال و برخی اصلاح طلبان در شبکه های مجازی به این بازیگر بود که با تمسخر به دنبال کاهش سطح اثرگذاری اقدام قابل تقدیر این بازیگر بودند.

متاسفانه این طرز برخورد دوگانه جریان لیبرال و اصلاح طلبان با هنرمندان و ورزشکاران معروف هر روز درحال تکرار شدن است و آن را به استراتژی ثابت آن ها تبدیل کرده است؛ برخورد چکشی، توهین آمیز و به دور از اخلاق این جریان با خواننده نادم از گذشته امیرحسین مقصودلو(امیرتتلو) به دلیل ابراز علاقه به جناح مخالف اصلاح طلبان، برخورد دوگانه این جریان نسبت به فوت عباس کیارستمی، یکی از کارگردان های کشورمان در اثر سرطان و فوت حبیب الله کاسه ساز تهیه کننده فیلم های معروفی چون اخراجی ها، چهره سازی از هنرمندان و ورزشکاران حاضر در میتینگ های سیاسی جناح اصلاح طلب و بایکوت هنرمندان مخالف و بی تفاوت نسبت به این جریان، تنها گوشه ای از کارنامه دوگانه اصلاح طلبان و جریان لیبرال داخلی نسبت به سلبریتی های امروز جامعه است.

تداوم حیات جریان لیبرال به رسانه وابسته شده است
برخورد دوگانه جریان اصلاح طلب با افراد مشهور و به اصطلاح جامعه شناسان سلبریتی ها، به نوع هویت اجتماعی و تفکرات این جریان سیاسی بازمی گردد؛ این جریان از ابتدا حیات خود را وابسته به رسانه ها ایجاد کرد و مهم ترین هدف خود را نه مانند احزاب سایر کشورها تداوم حیات کشور، بلکه در یک تنگ نظری، تداوم حیات خود بنا نهاد و در راه رسیدن به هدف خود از کوچک ترین وسیله ها نیز غافل نشده است. ستاره های مشهور اجتماعی یک اثر بسیار مهم در سطح جامعه داشته و آن قدرت رسانه ای است؛ نوع لباس، طرز صحبت و بیان و حتی طرفداری یک ستاره اجتماعی، بر گروه زیادی از افراد جامعه تاثیر می گذارد و به نوعی هر کدام از این به اصطلاح سلبریتی ها را به یک رسانه مستقل تبدیل می کند، حال هرچه سطح رشدیافتگی اجتماعی یک جامعه کم تر باشد، تاثیرگذاری بیشتری نیز از سلبریتی ها می گیرد.

جریان اصلاح طلب به خوبی با تاثرگذاری این جریان آشنا بوده و به خوبی در طول تاریخ سیاسی خود از هنرمندان و ورزشکاران برای مقاصد خود استفاده کرده است و با رسانه های خود به رفتار آن ها جهت داده است.

وجود یک مافیای رسانه ای و به اصطلاح روزنامه ها و رسانه های زنجیره ای بازوی قدرتمند جریان اصلاح طلب برای بازی در سطح جامعه است؛ یکی از مهم ترین عناصر تشکیل دهنده کار یک هنرمند و حتی ورزشکار معروفیت او است؛ یک هنرمند هرچه معروف تر باشد، برد تاثیر هنرش هنرش بیشتر است و به دنبال آن بیشتر نیز به سراغ او می روند، رسانه های جریان اصلاح طلب با دست گذاشتن بر روی این عنصر، رفتار هنرمندان را به صورت کاملا دیکتاتوری کنترل می کنند و آن ها را مجبور به بازی در زمین خود می کنند؛ هنرمندان هم یا ناآگاهانه و به دلیل واقعی پنداشتن شعارهای زیبای این جریان پیرامون آزادی و هنر و موسیقی و یا آگاهانه برای ماندن در چرخه هنر کشور به سوی این جریان کشیده می شوند وحتی علی رغم نداشتن هیچ گونه تخصص نسبت به کوچک ترین تا بزرگ ترین مسائل روز جهان سیاست، دین و اجتماع، هم نظر می دهند.

این جریان به ویژه در ایام انتخابات رنگ و بوی تندتری به خود می گیرد، اما پس از خوابیدن شور انتخاباتی، عدم توجه به دردهای قشر هنرمند به خوبی مشخص می شود؛ شاهد ماجرا گلایه های اهالی سینما و تئاتر نسبت بدتر شدن اوضاع فیلم سازی در دولت یازدهم و ناکارآمدی وزارت ارشاد در پیگیری حقوق هنرمندان است.

اما راه حل…
راه حل برون رفت از این دورباطل موجود در کشور، شکستن انحصار موجود در دست رسانه های اصلاح طلبان است؛ اصلاح طلبان باید بفهمند هنرمند بازیچه دست این جریان سیاسی نیست که هرکه را همراه است بزرگ کند و هرکه مخالف است با برخورد چکشی از صحنه بیرون کند.

بعد دیگر برون رفت از این قضیه، گسترش اقدام های جذبی از جانب رسانه های غیراصلاح طلب در برابر سلبریتی های رانده شده توسط رسانه های اصلاح طلب است؛ برخورد خبرگزاری فارس با امیرحسین مقصودلو که ادامه برخورد به جای آیت الله رئیسی با او بود و به دنبال آن حمایت به جای برخی روزنامه ها و چهره های اصولگرا از برخورد با این هنرمند توبه کرده جرقه کوچکی است که باید به جریانی قوی برای جذب همه هنرمندان کشور شود تا دردهای به حاشیه رفته آن ها در سطح جامعه به دلیل سیاسی کاری بوق های رسانه ای اصلاح طلب شنیده شود.

مجموع این اقدام ها به مرور زمان قفل های سیاست زدگی را از پای هنر و ورزش کشور باز خواهد کرد.

انتهای پیام/صاحب نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.