سرویس: غیر تولیدی » نقلی 10:19 - سه شنبه 06 اسفند 1392

شباهت های میان دو رئیس!

دانشگاه آزاد مال ماست! لطفاً مزاحم نشوید

آن چه که از فضای حاکم بر هیئت امنا به نظر می رسید، اشتیاق عجیب برای بازگشت به فضای مدیریت آقای جاسبی بود؛ چه آنکه اگر ملحوظات رسانه ای هیئت امنا نبود محتمل بود که دکتر جاسبی مجدداً به راس دانشگاه بازگردد! اما دکتر میرزاده نیز شباهت های فراوانی با اولین رئیس دانشگاه آزاد دارد…

به گزارش اصفهان شرق به نقل از صاحب نیوز: سجاد بخشی/ با روی کار آمدن دولت یازدهم در ۲۴ خرداد ۹۲ بسیاری از نهادهای دولتی علیرغم وعده رئیس جمهور شاهد تغییرات گسترده ای بود. البته این تغییرات به اقتضای تغییر گرایش سیاسی دولت امری طبیعی و محتمل بود. البته قابل ذکر است که در میان موج این تغییرات برخی از وزارتخانه ها همانند وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری و وزارتخانه نفت تغییرات گسترده تری را تجربه کردند اما وزارتخانه هایی هم بودند که با استفاده از نیروهای بومی خود، کار را ادامه دادند.

اما سونامی تغییرات دولت نه تنها سازمان های وابسته به خودش را فرا گرفت بلکه نهادهایی که غیر مستقیم با دولت در ارتباط بودند را بعضا دچار خانه تکانی های اساسی کرد. در بین نهادهای غیر دولتی نیز دانشگاه آزاد اسلامی بیش از همه شاهد رفتن نیروهای دولت قبل و آمدن کارکنان جدید بود. به نحوی که روند حرکت مجموعه دچار شوک اساسی شد به خصوص آن که این تغییرات در آستانه بازگشایی دانشگاه در آغاز سال تحصیلی جدید رقم خورد؛ بدون شک برکناری فرهاد دانشجو در حالی که کمتر از دو سال از انتصاب وی به عنوان رئیس دانشگاه آزاد می گذشت بیش از آن که جنبه علمی داشته باشد ناشی از دیدگاه سیاسی مسئولان دانشگاه آزاد بود. به خصوص آن که رئیس قبلی دانشگاه آزاد قریب به سی سال به طور پیوسته در رأس دانشگاه بود. افراط و عجله روسای دانشگاه آزاد برای برکناری دکتر دانشجو آن چنان شدید بود که حتی منتظر انتخاب وزیر علوم دولت یازدهم نشدند و در زمانی که این وزارتخانه توسط آقای توفیقی سرپرستی می شد فرهاد دانشجو برکنار و دکتر میرزاده ریاست دانشگاه را برعهده گرفتند.

فرهاد دانشجو میرزاده

دکتر حمید میرزاده

آن چه که از فضای حاکم بر هیئت امنا به نظر می رسید، اشتیاق عجیب برای بازگشت به فضای مدیریت آقای جاسبی بود؛ چه آن که اگر ملحوظات رسانه ای هیئت امنا نبود محتمل بود که دکتر جاسبی مجدداً به راس دانشگاه بازگردد! اما گذشت زمان نشان داد که دکتر میرزاده نیز در عمل شباهت های فراوانی با اولین رئیس دانشگاه آزاد دارد. میل به افزایش شهریه دانشگاه، بازگشت عناصر معلوم الحال و دخیل در فتنه ۸۸ و نهایتاً افزایش نقش هیئت موسس در تصمیمات مدیریتی دانشگاه، تصمیماتی بود که اگر چه در دوران مدیریتی آقای میرزاده اتخاذ شد اما تداعی کننده سی سال ریاست دکتر جاسبی بر دانشگاه بود.

این مسئله از دو جنبه قابل بررسی است؛ اول آن که شباهت های موجود ناشی از وحدت رویه ای است که هیئت امنا تمایل به ادامه آن دارند. بدان معنی که در دوران آقای جاسبی، دانشگاه به همه اهداف از پیش تعیین شده دست یافته و بنابراین مسئولان دانشگاه ترجیح داده اند این روند همچنان ادامه یابد به همین دلیل دکتر دانشجو که با شعارهایی همچون کاهش شهریه، کاهش تنش های سیاسی و افزایش نقش دانشجویان در تصمیمات دانشگاه بر سر کار آمد خیلی زود از کار برکنار شد.

اما اگر ابعاد گسترده تری از رفت و آمدها در دانشگاه آزاد را در نظر بگیریم از جمله گردش مالی ۳۰۰۰ میلیاردی در سال و تحت تعلیم داشتن بیش از یک میلیون جوان، در می یابیم که مسئله مدیریت این دانشگاه بسیار پیچیده تر و مرموزتر از آن چیزی است که به نظر می رسد. فرهاد دانشجو در زمان حضورش بخشی از پشت پرده مدیریت دانشگاه را بیان کرد از جمله پرداخت حقوق ماهانه ۱۴ میلیون به فردی که به بهانه ماموریت در واحد آکسفورد دانشگاه آزاد چند سالی در خارج از کشور به سر برد و یا وجود صدها کارمند و کارگر مازاد بر نیاز دانشگاه که ماهانه بخش قابل توجهی از هزینه ها را بر دانشگاه آزاد تحمیل می کند.

از سوی دیگر پس از وقایع فتنه ۸۸ بسیاری از سرنخ های آشوب های خیابانی ریشه در ساختمان مدیریت دانشگاه آزاد و به طور ویژه یکی از اتاق های خاص این ساختمان داشت. این مسئله که در ابتدا شایعه به نظر می رسید با ارائه گزارشات وزارت اطلاعات و مجلس به یقین مبدل شد. و جالب آن که پس از داغ شدن بحث دخالت مهدی هاشمی در آشوب های خیابانی، ناگهان این فرد با دریافت حکم ماموریت از سوی دانشگاه آزاد، کشور را به مقصد واحد موهوم این دانشگاه در آکسفورد انگلستان ترک کرد؛ و هنگامی که فشار رسانه ای بر دانشگاه آزاد افزایش یافت، مسئولان این دانشگاه با انتشار بیانیه ای اعلام کردند مهدی هاشمی مامور این دانشگاه برای سفر به لندن بوده و پس از اتمام زمان ماموریت به کشور باز خواهد گشت. اما پس از شامگاه دوم مهر ۹۱ که آقازاده به کشور بازگشت، دانشگاه آزاد در برابر این پرسش که چرا چنین شخصی به مدت سه سال با حکم ماموریت این دانشگاه به سفر رفته، پاسخی نداشت. ولی در برابر همه اعتراضاتی که به عملکرد دانشگاه آزاد شد، قوه قضائیه تنها به بازداشت کوتاه مدت مهدی هاشمی آن هم تحت فشار شدید مبادرت کرد و اکنون قریب به یکسال است که پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی با انواع اتهامات اقتصادی و امنیتی در گیرودار برپایی دادگاه قرار دارد.

با توجه به مطالب مذکور (که تماماً مستدل و مستند است) در می یابیم مدیریت دانشگاه آزاد در دوران دکتر جاسبی و پس از آن در حال حاضر به شدت تحت تاثیر جریان فرادستی قرار دارد. اگرچه این مسئله تنها یکبار توسط حمیدرضا عابدی (مدیرمسئول سابق فرهیختگان) مطرح شد اما هر کس که با دقت بیشتر به مسائل پیرامون این دانشگاه بنگرد به سادگی متوجه خواهد شد که وحدت رویه فعلی دانشگاه بیش از آن که در پی اهداف علمی باشد، ناشی از حس انحصارطلبی و حتی فراتر از آن مالکیت خواهی تامِّ جریان صاحب نفوذ دانشگاه آزاد است.

با دیدگاه مذکور تحلیل مسائل زیر بسیار ساده تر خواهد بود:

۱-   درباره دخالت دانشگاه آزاد در انتخابات مختلف همواره اخبار ضد و نقیضی منتشر می شود. که یکی از قطعی ترین این دخالت ها در انتخابات سال ۸۸ اتفاق افتاد. جایی که عبدالله جاسبی با دستور قطعی خود کارمندان، اساتید و از همه دردناکتر تشکل های دانشجویی را موظف به حمایت از آقای میرحسین موسوی کرد. (+)

۲-   سال هاست مسئولان دانشگاه آزاد در برابر تحقیق و تفحص مجلس از دانشگاه آزاد مقاومت می کنند. در حالی که گزارش های غیر رسمی حکایت از تخلفات گسترده اقتصادی در این دانشگاه دارد. البته پاره ای از این تخلفات را دکتر زاکانی (نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی) در گزارش خود در سال ۸۷ بیان کردند (لینک این مطلب) و در برابر این مطالب مسئولان وقت پاسخی جز سکوت نداشتند. البته در دوران آقای دکتر دانشجو نمایندگان مجلس موفق به تحقیق از دانشگاه آزاد شدند ولی هنوز گزارش این تفحص در مجلس قرائت نشده است. (و از هم اکنون به نظر می رسد در طوفان اعتدال و آزادی بیان موجود، گزارش مذکور، خالی از حقائق بسیاری باشد.)

۳-   چرا برادران و خواهران هاشمی که بعضاً سوابق قضائی دارند، در دانشگاه آزاد مشغول به فعالیت هستند و حتی در مناصب مدیریتی به کار گرفته می شوند؛ آیا وجود آن ها کمکی به روند حرکت این دانشگاه کرده یا آن که تنها نفوذ جریان وابسته به آقای هاشمی را افزایش می دهد؟

۴-   طرح وقف دانشگاه آزاد درست در روزهایی مطرح شد که دکتر احمدی نژاد عزم خود را برای تغییر رئیس دانشگاه آزاد جزم کرد. حقیقتاً چه عاملی باعث شد که هیئت موسس تصمیم به وقف دانشگاه آزاد بگیرند؟ آیا مصلحت و منفعت بیش از یک میلیون دانشجوی این دانشگاه در وقف آن بود؟ مسلماً اگر در آن روزها مقام معظم رهبری به مسئله ورود پیدا نمی کردند، اکنون با غفلت نمایندگان مجلس، سند دانشگاه آزاد به نام هیئتِ موسسِ “خودمالک پندار” و مُتُوَهِم دانشگاه زده شده بود.

۵-   در روزهایی که هیئت موسس دانشگاه آزاد در برابر رفتن دکتر جاسبی (پس از قریب به ۳۶۰ ماه) مواضع سرسختانه ای اتخاذ کردند، شاید کسی انتظار نداشت که همین افراد تنها پس از ۱۸ ماه که از حضور فرهاد دانشجو بر منصب ریاست می گذرد در اولین فرصت ممکن او را از کار برکنار کنند. آن هم با این بهانه که رئیس دانشگاه آزاد باید با مجموعه دولت هماهنگ باشد. حقیقتاً این پارادوکس مضحک و دردناک چگونه قابل حل است؟!

۶-   رهبر انقلاب همواره بر باز بودن فضای نقد سازنده در سطح جامعه و به خصوص در بین قشر دانشگاهی تاکید فراوان دارند. متاسفانه خطوط قرمزی که مسئولان دانشگاه ناجوانمردانه پیرامون خود! ترسیم کرده اند فضا را برای هرگونه نقدی بسته است. در این بین اگر گاهی افراد یا گروه ها جسارت نقد به خود دهند، در بهترین حالت با سکوت و بی تفاوتی مسئولان مواجه می شوند.آیا از چنین مجموعه بسته و خود کامه ای انتظار فساد افسار گسیخته نمی رود؟!

۷-   در یکی از بندهای اساسنامه دانشگاه آزاد اشاره می شود که ترازنامه مالی دانشگاه در هر سال به اطلاع هیئت امنا می رسد و این ترازنامه قابل ارائه به عموم مردم است.در همه این سال ها حتی یک بار این ترازنامه به اطلاع عموم نرسیده است. آیا حق دانشجویان این دانشگاه نیست که بدانند شهریه ای که آن ها بعضاً با تحمل سختی فراوان پرداخت می کنند، چگونه مصرف می شود؟

موارد مذکور تنها تعداد معدودی از ده ها تخلف، مشکل و شبهه را شامل می شود. مع الاسف همانگونه که گفته شد مسئولان دانشگاه تنها چشم و گوش خود را بر روی دانشجویانی باز می کنند که مدح گو باشند و نتیجه آن که سالهاست در این خیال باطل هستند که روند فعلی مورد پذیرش همه دانشجویان این دانشگاه است. و اگر کمی بدبینانه تر در این چرخه معیوب بیاندیشیم، می توان گفت مسئولان این دانشگاه در این اندیشه هستند که دانشجویانی تربیت کنند که خود را وام دار جریان حاکم بر دانشگاه آزاد بدانند و نتیجه آن که دانشگاه آزاد علیرغم تعهداتش به یک از بزرگترین پایگاه های سیاسی کشور تبدیل شده است که تنها تحت نفوذ یک جریان سیاسی قرار دارد.

اما در پایان تنها به ذکر یک جمله بسنده می کنیم: “آقای میرزاده خودت رئیس باش!”

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.