سرویس: اخبار شهرستان 12:14 - دوشنبه 04 اردیبهشت 1396

سفر به شرق اصفهان؛

یک روز بهاری در روستای گوَرت + تصاویر

مردم روستا بسیار خون گرم و مهربان هستند؛ پیر زنی با دیدن یک مسافر شکلات و یک گل تعارف کرد. روستا همچنین دارای مدرسه و زمین های ورزشی است اما شاید به علت مهاجرت جوانانش به اصفهان زمینهای ورزشی خالی بود…

به گزارش اصفهان شرق، یک دوچرخه، انگیزه ایران گردی و یک روز تعطیل کافی بود تا به شرق اصفهان سفر کنم. حدود ۱۷ کیلومتری شرق اصفهان روستایی است به نام «گورت»؛ محلی ها می گویند نام قدیمی اش «جورت» است که این گفته اشتباه است و نامهای «جورت جی» و «دلیجان» نامهای بعد از حمله ی اعراب است و نام اصلی و قدیمی آنها گی گورت و دلیگان است.

سمت راست جاده گلزار شهدا و مقبره ی تازه ساز امامزاده «میرعماد» است که به کوشش نوادگانش با معماری گنبدی شکل ساخته شده و باز محلی ها آن را امامزاده «میر داماد» صدا می کنند.

 

 

 

و اما روستای گورت را می شود از روی تپه شهدا مشاهده کرد و اولین چیزی که به چشم می خورد برجهای با عظمت کبوتر است با قدمتی از ایلخانان و صفویه گرفته تا دوره معاصر.

اتوبان را که دور بزنیم ابتدا به زمین های کشاورزی روستای گورت می رسیم و برج های کبوتر که ردیف در کنار مزارع خشک جلوه می کند. وقتی زاینده رود زنده بود کشاورزی در این مناطق رونق داشت و برجهای کبوتر برای تغذیه خاک استفاده می شد ولی اکنون نه آب هست و نه کبوتری!

معماری برجهای کبوتر به صورت مدور و دارای راهرو و یک قسمت مرکزی و البته مرتفع است. متاسفانه امروز به جای کبوتر لانه ی سگهای ولگرد شده که با ورود به داخل برج و فرار ناگهانی سگ، من هم به یکباره زهره ترک شدم.

 

 

 

مسیر را به سمت مرکز روستا ادامه می دهم. با اینکه روستا کوچک است ولی مساجد زیادی دارد. پیرمردهای محلی می گویند پس از حمله افغانها به اصفهان و ایجاد نا امنی مردم مجبور شدند که در هر محله ای مسجدی بنا کنند، و در زمان های بعدی مساجد بازسازی شده است.

یکی از این مساجد جامع که تعدادی پیرزن و پیرمرد در آن نماز می خواندند دیگر فرسوده شده که با همت بزرگان و زحمتکشان روستا در حال بازسازی بود. وقتی پای دیوار را می کندند به سنگ قبری بر می خورند به سنه ی ۱۱۳۹ هجری قمری (در زمان نادرشاه و شاه طهماسب دوم صفوی) که ظاهرا معمار یا سازنده مسجد بوده و بعد از فوت در همانجا او را خاک کرده اند. در هر حال اولین قدمتی که از این مسجد به دست می آید همین سال است.

البته سنگ قدیمی دیگری هم در محراب اصلی مسجد بوده و در اواخر دوران پهلوی ربوده شده است. (به خاطر امنیت همان سنگ باقی مانده از گفتن نام آن مسجد خودداری می کنم.)

 

پیرمردی که مشغول کار در مسجد بود فورا پاکت سیگار جعبه ای شکلی را به من نشان داد که در درون آن نوشته شده بود «این مسجد در سال ۱۳۵۱ کار گچ آن تمام شد» و پشت پاکت هم مخارج آن نوشته شده بود. خدا را شکر این پاکت خودش مثل یک کتیبه بود از زمان بازسازی مسجد.

 

 

مسجد دیگری با اسامی قدیمی پای جوق (جوب) یا پای قلعه و با نام جدید مسجد النبی در قسمت غربی روستا بود که معماری گنبدی دارد ولی درون آن بازسازی شده است.

مردم روستا بسیار خون گرم و مهربان هستند؛ پیر زنی با دیدن یک مسافر شکلات و یک گل تعارف کرد. روستا همچنین دارای مدرسه و زمینهای ورزشی است اما شاید به علت مهاجرت جوانانش به اصفهان زمینهای ورزشی خالی بود.

مقابر ساده ی امامزادگان که ظاهرا برای تبلیغ به این روستا آمده بودند در فواصل کوتاه دیده می شود. این سفر کوتاه با دوچرخه را تقدیم کردم به شاه عباس اول صفوی و شهدای گلگون کفن روستای گورت.

انتهای پیام/ندای اصفهان

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.