همت مردم و تلاش مسئولان برای تحقق جامعه اسلامی؛
مروری بر ۱۲ دیدگاه مقام معظم رهبری درباره مهمترین معارف انقلاب
در تاریخ پر ماجرای انقلاب اسلامی، هیچ روزی مانند ۱۲ بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوهی آنان، با دستی پرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیهی رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت برکشید.
به گزارش اصفهان شرق، دهه فجر فرصت مناسبی برای بازخوانی تاریخ انقلاب و آرمانهای آن است. مرور این چشم انداز فرصت آسیب شناسی اقدامات صورت گرفته و تلاش برای رفع موانع تحقق این آرمانها را فراهم می کند. به همین بهانه در این نوشتار به بررسی دیدگاه مقام معظم رهبری درباره اساسی ترین معارف انقلاب اسلامی پرداخته ایم.
در تهیه این متن از جستجوی موضوعی سایت رسمی مقام معظم رهبری، همچنین کتاب معارف انقلاب اسلامی (به کوشش علیرضا مختارپور قهرودی) بهره گرفته ایم.
***
«در تاریخ پرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوهی آنان، با دستی پرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیهی رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت برکشید». (پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) (۱۰/۳/۱۳۶۹)
حفظ انقلاب و برپانگاهداشتن پرچم عزت و شرف و ادامهی راه پرافتخاری که مجاهدات این ملت شریف در برابر ملت های جهان، مخصوصاً مسلمانان گشود و به عنوان تنها راه غلبه بر فشار و ظلم قلدران شناخته شد، و تنها باطلالسحر توطئههای دشمنان برعلیه انقلاب و جمهوری اسلامی، همانا حراست از اصول بنیانى انقلاب و پاسداری از ارزش های انقلاب است.
این، آن نقطهی روشنی است که شعار ضدیت با سلطهی جهانى استکبار را عالمگیر ساخته و ارکان نظام سلطهی جهانی را متزلزل کرده است و همین است که از این پس نیز ملت ایران را بر همهی توطئههای دشمنان فایق خواهد ساخت.
۱- تداوم راه و یاد امام
پیش از هر چیز، زنده داشتن یاد و راه و درس جاودانهی امام خمینی (اعلیاللهکلمته) است، که مشعل راه و ترسیمکنندهی خط اساسی حرکت و تعیینکنندهی شاخص های اصلی و حیاتی این جادهی مبارک و فرجام تابناک آن است. حیات و شخصیت خمینی کبیر، تجسم اسلام ناب محمّدی (صلّیاللهعلیهوالهوسلّم) و تبلور انقلاب اسلامی بوده و او خود و سخنش و انگشت اشارهاش، خضر راه این حرکت الهی و روشنگر نقاط مبهم و برطرفکنندهی همهی تردیدها بوده و همچنان خواهد بود. ملت ایران و از همه بیشتر مسؤولان کشور، باید این درس بزرگ را هرگز از یاد نبرند.
۲- تلاش برای تحقق جامعه نمونه اسلامی
این نهضت مردمی و انقلاب بی نظیری که در منتهای مبارزات پانزدهسالهی آن پدید آمد و حماسهی عظیمی که در عمر یازده سالهی این نظام به ظهور رسید و شهادت نفوس طیبه و تحمل آن همه دشواری ها و شکنجهها و مصیبتها از سوی ملت مؤمن و مبارز ما، همه و همه به خاطر اسلام بود.
این ملت بزرگ و امام بزرگوارش، سعادت را در پیروی حقیقی از اسلام دانستند و حاکمیت اسلام را وسیلهی نجات از سلطهی شیطانها و طاغوتها و ستمگران دیدند و رضای خدا را در پیگیری از حاکمیت اسلام جستجو کردند. ملتهای مسلمان و مخلصان دلسوز در سراسر جهان اسلام نیز به خاطر اسلام بوده و هست که این انقلاب و این نظام را متعلق به خود دانسته و از آن حمایت و دفاع کردند و میکنند. ازاینرو، جمهوری اسلامی بزرگترین وظیفهاش آن است که اسلام را در زندگی مردم تحقق بخشد و جامعه را به صورت یک جامعهی نمونهی اسلامی درآورد.
برای عملی شدن این هدف -که گامهای اساسی و بلند آن، از آغاز پیروزی به وسیلهی همهی دستاندرکاران و با اشراف و اهتمام شدید امام (رضواناللهعلیه) برداشته شده- باید قوای سهگانهی کشور هماهنگ و پیگیر عمل کنند و حوزههای علمیه و مراکز فرهنگی و پژوهشی اسلامی، به تلاش وسیع دست زنند و سرچشمهی پایانناپذیر تفقه و اجتهاد آگاهانه و بصیر را در خدمت عمق و گسترش معارف اسلامی به کار گیرند و دستگاه فکری و عملی نظام جمهوری اسلامی، با هم و در کنار هم، جامعه را در راه اسلامی شدنِ روزافزون و به سمت هدفهای اسلامی پیش ببرند.
تمامی آحاد ملت مسلمان، در حفظ و حراست از احکام نورانی آن و سعی در گسترش و تعمیق آن در جامعه، دارای وظیفهای بزرگند. امر به معروف و نهی از منکر که یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن برپاداشتن همهی فرایض اسلامی است، باید در جامعهی ما احیا شود و هر فردی از آحاد مردم، خود را در گسترش نیکی و صلاح و برچیده شدن زشتی و گمراهی و فساد، مسئول احساس کند.
ما هنوز تا یک جامعهی کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را بهطور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشهکن سازد، فاصلهی زیادی داریم. این فاصله، باید با همت مردم و تلاش مسؤولان طی شود و پیمودن آن، با همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر آسان گردد. مساجد به عنوان پایگاههای معنویت و تزکیه و هدایت، روزبهروز گرمتر و پررونقتر شود و نشان ایمان و عمل و اخلاق اسلامی، در گوشه و کنار جامعه، از جمله در مراکز دولتی و ادارات و دانشگاهها، همه را به پیروی از تعالیم نورانی قرآن تشویق نماید.
کتاب خدا در میان مردم حضور واقعی بیابد و آموختن و تدبر و تعمق در آن، برای همه بخصوص جوانان و نوجوانان، امری رایج و دایر گردد. در این مورد، مسؤولیت علما و آگاهان و نویسندگان و گویندگان و رسانههای عمومی، بسی مهم و خطیر است.
۳- تلاش برای استقرار عدالت
فوری ترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است. قیام پیامبران خدا و نزول کتاب و میزان الهی، برای همین بود که مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایهی قسط و عدل زندگی کنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به کمالات انسانی نایل آیند.
دعوت به نظام اسلامی، منهای اعتقادی راسخ و عملی پیگیر در راه عدالت اجتماعی، دعوتی ناقص، بلکه غلط و دروغ است و هر نظامی هرچند با آرایش اسلامی، اگر تأمین قسط و عدل و نجات ضعفا، و محرومین، در سرلوحهی برنامههای آن نباشد، غیراسلامی و منافقانه است.
و از همینجاست که ادعای سلاطین و حکامی که با وجود داعیهی مسلمانی و شعار پیروی از قرآن، راه دیگر جباران را پیموده و فاصلهی فقیر و غنی را بیشتر کرده و خود در صف اغنیا قرار گرفته و از درد فقرا و پابرهنگان غافل ماندهاند، چه در تاریخ و چه در زمان حاضر، همواره از سوی هوشمندانِ آشنا به معارف قرآن و اسلام، مردود دانسته شده است.
در نظام اسلامی باید همهی افراد جامعه، در برابر قانون و در استفاده از امکانات خداداد میهن اسلامی، یکسان و در بهرهمندی از مواهب حیات، متعادل باشند. هیچ صاحب قدرتی قادر به زورگویی نباشد و هیچکس نتواند برخلاف قانون، میل و ارادهی خود را به دیگران تحمیل کند. طبقات محروم و پابرهنگان جامعه، مورد عنایت خاص حکومت باشند و رفع محرومیت و دفاع از آنان در برابر قدرتمندان، وظیفهی بزرگ دولت و دستگاه قضایی محسوب شود.
هیچکس به خاطر تمکن مالی، قدرت آن را نیابد که در امور سیاسی کشور و در مدیریت جامعه دخالت و نفوذ کند و هیچ تدبیر و حرکتی در جامعه، به افزایش شکاف میان فقرا و اغنیا نینجامد. پابرهنگان، حکومت اسلامی را پشتیبان و حامی خود حس کنند و برنامههای آن را در جهت رفاه و رفع محرومیت خود بیابند.
امام بزرگوار ما، این را یکی از اساسی ترین مسایل جمهوری اسلامی دانسته و قوی ترین بیانات را در اینباره ایراد نمودهاند و این، خصوصیت غیرقابل تفکیک جمهوری اسلامی است. هیچ حایلی نباید بتواند مسؤولین نظام و مدیران بخشهای مختلف آن را از این هدف اساسی غافل کند. پابرهنگان و کوخنشینان و اکثریت مردم ما که بر اثر سیاستهای خائنانه و خانهبرانداز رژیم ستمشاهی، در فقر و محرومیت بسر می برند، همواره صادقترین و با اخلاصترین یاوران این انقلاب و این نظام بودهاند و هستند و نظام اسلامی باید رفع محرومیت از آنان را در صدر برنامههای سازندهی خود قرار دهد.
۴- وحدت کلمه رمز پیروزی
وحدت کلمه، رمز پیروزی ملت ایران در مراحل مختلف بوده و امروزه نیز مهمترین وسیلهی ملت ما برای مقابله با تحریکها و توطئههاست. باتوجه به سرگذشت دوران ده ساله و تأمل در حوادث آن، که حاکی از آسیبناپذیری جمهوری اسلامی در برابر انواع توطئههای دشمنان داخلی و خارجی است، اهمیت وحدت و یکپارچگی ملت و مسؤولان بیشتر آشکار می شود.
ملت ایران و مدیران و گردانندگان کشور، باید بر گرد اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی مجتمع گشته و همهی توان و نیروی خود را برای تحقق و حراست از آن متمرکز کنند وهیچ خواسته و شعار و هیچ انگیزهی فردی و گروهی و قومی و فرقهیی نتواند فرد و یا جمعی را از تلاش برای آن اصول و رسیدن به هدفهای نظام جمهوری اسلامی باز دارد.
همهی ملت رشید ایران، مخصوصاً آنان که سخن و عملشان در معرض قضاوت و توجه دیگران است، باید صفوف خود را متحد و مرصوص ساخته، با وحدت و همکاری و با گامهای استوار، به سوی اهداف عالیهی اسلام، قدرتمندانه حرکت کنند و دشمنان کمینگرفته را که مترصد فرصتند، مأیوس سازند.
رسانههای خبری بیگانه که مظهر تمایلات و سیاستها و نیّات خصمانه و اغراض خبیث سردمداران سیاستهای جهانی اند، برروی هر کلمه و هر اشارهیی که از آن، بوی اختلاف و دودستگی استشمام شود و یا بتوان چنین وانمود کرد، شدیداً حساسیت نشان داده و با بزرگ کردن نکتههای ریز و مطرح ساختن استنباط های دروغین از گفتهها و نوشتهها در ایران، بهطور دایم در تلاشند که شاید بتوانند تصویری مشوّش و آلوده به اختلافات و زدوخورد داخلی از ایران اسلامی -که بحمدالله برخوردار از وحدت و یکپارچگی کم نظیری است- به مردم ایران و جهان ارایه دهند و زمینهی دودستگی و نفاق را با این وسوسهها به وجود آورند.
اینها همه نشانهی آن است که امروزه دشمن از همهی راهها برای تضعیف جمهوری اسلامی عاجر مانده و بدخواهانه در کمین اختلافات داخلی و شکست وحدت عمومی نشسته است.
ملت رشید ایران و مسؤولان و متصدیان امور کشور و نمایندگان محترم مجلس، گویندگان و نویسندگان، باید مانند همیشه به این طمع خام دشمن پاسخ مناسب را بدهند و وحدتی را که صنع الهی و رحمت شاملهی حق بر ملت ایران است، با همهی وجود پاسداری کنند.
۵- اصول سیاست خارجی: عزت، کرامت
حفظ عزت و کرامت انقلابی جمهوری اسلامی و ملت ایران در مناسبات بینالمللی، یکی دیگر از نقاط اصلی است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحولی ژرف در ارتباطات بینالمللی از دو نظر بهوجود آورد:
اول اینکه هیمنهی دو ابرقدرت آن روز دنیا را در رابطهشان با دولتهای ضعیف جهان، شکستی سخت داد و ابهتی را که بهمرور در چشم ملتها و دولتها به دست آورده بودند، بشدت تضعیف کرد.
دوم آنکه به ملتها دلگرمی و شجاعت بخشید و جرأت و گستاخی در مقابله با دولتهای دستنشانده را به آنان تزریق کرد. گرچه این تأثیرات عمیق، بتدریج در جهان ظاهر شد و امروز پس از یازده سال، چهرهی سیاسی عالم را دگرگون کرده است، اما همهی چشمهای تیزبین، از همان آغاز تشخیص دادند که با پیروزی این انقلاب عظیم، عصر جدیدی در مناسبات عالم پدید آمده است.
این عصر را باید «عصر امام خمینی» نامید و ویژگی آن، عبارت است از بیداری و جرأت و اعتماد به نفس ملتها در برابر زورگویی ابرقدرتها و شکستن بتهای قدرت ظالمانه و بالندگی نهال قدرت واقعی انسانها و سربرآوردن ارزشهای معنوی و الهی.
امروز که با دفن مارکسیسم و تلاشی بلوک شرق و قیامهای مردمی برضد حکومتهای استبدادی کمونیست، پیشبینی های امام بزرگوار تحقق یافت و یکی از دو ابرقدرت از صحنهی سیاست عالم حذف و به قدرت درجهی دوم تبدیل گردیده و ابرقدرت دیگر هم از سویی با اوجگیری مقاومتهای مردمی در بسیاری از نقاط عالم، از جنوب و شمال آفریقا و فلسطین اشغالی تا اقصا نقاط شرق آسیا و از سوی دیگر، با گسترش روزافزون فساد و بی ایمانی و بی بندوباری، خلأ معنویت و تفکر مکتبی در داخل جامعهی امریکایی و گسسته شدن رشتهی «مبارزه با کمونیسم» که همواره سردمداران امریکا می خواستند با آن، خلأ یک عقیدهی وحدتبخش را در میان ملت خود پُر کنند و نیز از سوی دیگر، برهمریختن محاسباتی که بر روابط اروپا و امریکا حاکم بود، موجب نفوذ دولت امریکا حتّی بر کشورهای اروپایی میشد، بشدت احساس خطر می کند و موقعیت خود را در جهان متزلزل می بیند.
برای حفظ این روند روبه اشتعال و تقویت روحیهی ملتهای اصیل و مظلوم، جمهوری اسلامی موظف است کوچکترین تغییری در چهرهی باصلابت و موضع باعزت خود در مناسبات بینالمللی ایجاد نکند؛ با قلدران، از موضع قدرت و با دولتهای ضعیف، از موضع حمایت و با ملتهای بپاخاسته، از موضع رعایت و هدایت سخن بگوید و عمل کند؛ دولت امریکا را به مثابهی راس فتنه و استکبار و رمز غداری و شیطنت و به خاطر ستمش به کشورهای ضعیف و حمایتش از صهیونیسم غاصب و دشمنیش با بیداری و آزادی ملتها و خصومت عمیق و جنایتبارش با ملت ایران، محکوم و منفور و مطرود دانسته، هیچ فرصتی را برای افشای چهرهی تزویرآلود و رسوا کردن آن مدعیان آزادی و غیره و بیان این حقایق از دست ندهد.
مسألهی فلسطین، مسألهی اول بینالملل اسلامی است. امروز که مبارزات ملت فلسطین در زیر پرچم اسلام، خواب از چشم دولت غاصب صهیونیست و حامیانش ربوده است، بزرگترین وظیفهی ملت و دولت ما و همهی ملتها و دولتهای مسلمان، حمایت از این مبارزات است.
غدهی سرطانی اسرائیل را تنها از طریق همین مبارزات میتوان ریشهکن ساخت و جهان اسلام را از خطرات مهلک آن نجات داد. سکوت و سازش خیانتآلود بسیاری از دولتهای عربی و حتّی تظاهر بعضی از آنان به بیتفاوتی و عدم حساسیت نسبت به سرنوشت فلسطین، کار را به جایی رسانده است که دولت غاصب صهیونیست، پس از سالها کتمان و حتّی انکار، اکنون دوباره داعیهی اسرائیل بزرگ را علناً بر زبان میآورد و با بیشرمی و وقاحت، نیت پلید غصب سرزمینهای جدیدی از میهن اسلامی را تکرار می کند.
بعضی از پادشاهان و روسای عرب، به خاطر جلب نظر معبودشان امریکا، حتّی انگیزههای عربی و عرق قومیت را که دایماً از آن دم می زنند، در برابر اسرائیل به فراموشی می سپارند و به جای آن، میدان مسابقه با اسرائیل در گرفتن کمک از امریکا را هرچه بیشتر گرم می کنند. این داغ ننگ را چه کسی از پیشانی ملت عرب خواهد زدود؟ و آیا جوانان مسلمان بیدار در کشورهای عربی، این خیانت را بر خودفروختگان خواهند بخشید؟!
در نظر این زمامداران خائن، قومیت و وحدت عربی، فقط هنگامی باید مورد استفاده قرار گیرد که امریکا بخواهد از آن در برابر ایران اسلامی و اسلام ناب محمّدی(صلّیاللهعلیهواله) بهرهبرداری کند. اُف بر وجدانهای خفته و دلهای ناپاکی که لطف و عنایت امریکا را به قیمت ازدستدادن همه چیز، هم ثروتهای خداداد طبیعی، هم شأن و کرامت انسانی و ایمان اسلامی و آبرو و اعتبار و تشخص ملت خود طلب کردند و با کفران نعمتهای خدا، خود و ملتهایشان را در سراشیب انحطاط و ابتلا به غضب الهی دچار ساختند. «الم تر الی الّذین بدّلوا نعمتالله کفراً واحلّوا قومهم دارالبوار جهنّم یصلونها و بئس القرار».
چه شد آن شور و هیجانی که در برابر اسرائیل غاصب ابراز می شد؟ و چه شد تعهدی که رؤسای عرب با ملتهای خود دربارهی مبارزه با اسرائیل بستند؟ لعنت خدا و بندگان صالحش بر آن دستی که اولین معاهدهی سازش با اسرائیل را امضاء کرد و زندگی سیاه دنیوی و سرنوشت اخروی خود را با فرعون قرین ساخت. و نفرین بندگان صالح و فرشتگان و انبیا و اولیا بر آنان که آن راه را ادامه دادهاند و میدهند؛ مخصوصاً آنان که امید کاذبی به ملت مظلوم فلسطین داده و آنگاه به بهای سیهروزی آنان، عیش ناپایداری برای خود فراهم کردند.
ملت فلسطین نباید و نمی تواند آزادی و حقوق حقهی خود را در کنفرانس و گردهمایی های سران عرب جستجو کند. این نشست و برخاستها، اگر برای فلسطینی های مظلوم، شوم و بدفرجام نباشد، حداقل بی فایده و بی خاصیت است. رؤسایی که در این ایام به عنوان فلسطین گردهم آمدند، اگر صادقانه در اندیشهی نجات فلسطین بودند، باید دربرابر پیشنهاد مزورانهی رئیسجمهوری امریکا، موضعی سخت و قاطع گرفته، برای کمک مالی و تسلیحاتی و سیاسی به مبارزان داخل فلسطین اشغالی، تصمیمهای عاجل و واقعی میگرفتند و به شعارهای پوچ اکتفا نمیکردند و اگر چنین نشود -که نشده است و با وضع فعلی جهان عرب و حکام آن، نخواهد هم شد- مبارزان داخل باید به خدا و به نیروی مردمی و اسلامی تکیه کنند و بدانند: «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذنالله والله معالصّابرین»
۶- تحقق آزادی و اراده مردم
تکیه بر مردم و حاکمیت اراده و خواست و تشخیص آنان، رکن مهم دیگری است که روزبهروز باید تحکیم و تقویت شود. مردم آزادهی ما، با ارادهی قاطع خود که از ایمان عمیق آنان به اسلام ناشی می شود، مبارزات را تا پیروزی ادامه داده و جمهوری اسلامی را به وجود آورده و با فداکاری و ایثاری بی نظیر، از آن حراست نمودهاند و از این پس هم در همه حال، نظام اسلامی متکی به مردم و متعلق به مردم و در اختیار مردم خواهد بود. مجلس شورای اسلامی که در آزادی و استقلال رأی در جهان بینظیر است، مظهر ارادهی مردم و رئیسجمهور، وکیل و برگزیدهی مردم و مدیران کشور، آحادی از مردمند و مردم دارای حق رأی و بیان و تصمیم در کلیهی امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعیند. و این، یکی از برکات بزرگ اسلام و طرح منحصربهفردی است که نظامهای شرق و غرب، از ارایهی آن ناتوان بودهاند و در هیچیک از سیستم های حکومتی عالم، نمی توان نظیر آن را یافت.
علاوه بر نظامهای ورشکسته و متلاشی شدهی کمونیستی که در آن، حزب منحصربهفرد کمونیست، به جای مردم تصمیم می گرفت و علاوه بر نظامهای ارتجاعی مستبدانه که در آن، سلطنتهای موروثی و ریاستهای ناشی از کودتای نظامی، با آن زندگیهای قارونی و دیکتاتوری های فرعونی، وبال جان و زندگی مردم محسوب می شوند، در کشورهایی هم که اسماً دارای نظام دمکراسی اند و حکومتها علی الظاهر با رأی و انتخاب مردم بر سر کار میآیند، باطن کار چیز دیگری است و زمام همهی کار، در دست کمپانیها و سرمایهداران استثمارگر است و این قدرت پول و سرمایه است که با در دست داشتن رسانهها و قدرت تبلیغات، امر را بر خود مردم هم مشتبه می کند.
۷– خدمتگزاری همه قوا و نهادها و همکاری مردم
همکاری دولت و ملت و پیوند عاطفی و عقیدتی مردم با مسؤولان کشور، یکی از مظاهر اساسی حکومت مردمی است و تاکنون گره گشای مسایل بسیار مهمی بوده است و باید همیشه با همان قوّت و استحکام باقی بماند.
امام بزرگوار ما (رضواناللهعلیه) در دورههای مختلف و نسبت به دولتهای همهی دوران دهساله، همواره مردم را توصیه به همکاری و کمک نمودهاند و امروز که دولت جمهوری اسلامی، با مدیریت یکی از چهرههای شاخص انقلاب و یکی از شاگردان و یاران دیرین امام امت، با مجموعهیی از کارهای بزرگ برای پیشرفت کشور و رشد و توسعهی ملی و دفاع از ارزشهای انقلاب در سطح جهان روبهرو است، این پیوند و صمیمیت، از همیشه باید مستحکم تر باشد و بحمدالله همینطور نیز هست.
وقتی مدیران اصلی کشور مورد اعتماد مردمند و مردم در کار آنان، نشانههای لیاقت و صداقت را می بینند، همهی کارها آسان تر و روان تر انجام می گیرد و وسوسهها موجب کارشکنی و عدم همکاری نمی شود. ممکن است بدخواهانی برای جلوگیری از پیشرفت کارها، دست به شایعهپراکنی زده و دولت یا دستگاه قضایی را زیر سؤال ببرند. ملت عزیز باید بدانند اینگونه تلاشها، ناشی از حسن نیت نیست و انتقاد نابجا از مسؤولان زحمتکش و مخلص و ناسپاسی در برابر تلاشهای توانفرسای آنان، هرگز کمکی به پیشرفت امور کشور نکرده و نخواهد کرد.
دولت و دستگاه قضایی نیز باید خود را به تمام معنا خدمتگزار مردم دانسته، هدفی جز کسب رضای خدا از راه خدمت به ملت، مخصوصاً قشرهای محروم و زحمتکش و احقاق حق آنان و رفع ظلم از آنان و بریدن دست متجاوزان به حقوق عمومی و سوء استفادهکنندگان و زراندوزانِ از خدا بیخبر نداشته باشند. ملت وفادار ما در راه اسلام و انقلاب، از هیچگونه فداکاری دریغ نکرده است و جا دارد که هرکس در هر مسؤولیتی، همهی همت خود را به گشودن گرهها و رفع مشکلاتی که از سوی دشمنان کشور تحمیل شده است، بگمارد.
۸- تلاش برای آبادانی و سازندگی کشور
سازندگی کشور و آبادسازی این سرزمین پُربرکت و مستعد و جبران عقبماندگیهای تأسفباری که در دوران حکومت طواغیت، بر این ملت بااستعداد تحمیل شده است، یکی از هدفهای اصلی جمهوری اسلامی است. ملت ما در بهترین فرصتهای تاریخی، یعنی در دورانی که جهان، تازه به جادهی دانش و صنعت قدم نهاده بود و ایران می توانست با بیداری و تحرک مناسب، سهم خود را در پیشرفت علمی و صنعتی بشریت ایفا کند و از نتایج آن بهرهمند شود، در اسارت حکام ظالم و مستبد و بی خبر و وابسته، از قافله عقب ماند.
پادشاهان پهلوی و قاجار، به جای سازندگی کشور و زنده کردن استعدادهای خدادادی بشری و طبیعی آن، ایران را به خارجیان سوداگر و چپاولگر فروختند و منابع را به غارت بیگانگان دادند و یا راکد و معطل گذاردند و استعدادهای انسانی را به هدر دادند و به جای مصلحت ملت، مصالح دولتها و کمپانیهای خارجی را مقصد خود ساختند؛ بهطوریکه خط آهن وقتی با صدسال تأخیر به کشور ما وارد شد، در تعیین مسیر آن، به جای رعایت مصالح ملت و نیازهای بازرگانی، مصلحت نظامی دشمنان در نظر گرفته شد.
سیاست وابسته و سوء تدبیر و ضعف نفس و استبداد در رژیم پهلوی و قاجار، در ظرف دویست سال، ایران را که روزی به برکت اسلام پرچمدار دانش جهان بود، به ویرانهیی محتاجِ بیگانگان و تحت سلطهی آنان بدل ساخت. روستاها متروک، شهرها مصرفزده، مزارع بیثمر، صنعت مونتاژ و مغزها معطل شدند.
پس از پیروزی اسلام و تشکیل نظام مردمی و انقلابی جمهوری اسلامی، دشمنان خارجی بخوبی تشخیص دادند که این نظام انقلابی، با پشتوانهی مردمی نیرومند خود و با اعتقاد راسخی که به نیروی ملی و مردمی خود دارد، خواهد توانست کشور را در جادهی رشد و پیشرفت مادّی بیندازد و عقبماندگی ها را با برنامهریزی جبران نماید و دست بیگانگانِ سودجو و بد نیت را برای همیشه کوتاه کند. لذا از هر وسیلهیی برای جلوگیری از سازندگی کشور استفاده کردند که یکی از آنها، جنگ ویرانگری بود که بر مردم ما تحمیل نموده و موجب شدند که همت مردم و مسؤولان، به جای سازندگی و پیشرفت علمی و عملی، صرف دفاع از تمامیت و استقلال کشور شود.
امروز که آتش جنگ فرونشسته و برنامهی سازندگی به وسیلهی دولت و مجلس تنظیم شده و نیروهای مخلص، آستین همت بالا زدهاند، بر همگان واجب است که سازندگی کشور را بسیار جدی بدانند و موانع را از سر راه آن بردارند. امروز، آبروی اسلام در گرو آن است که ایران اسلامی به کشوری آباد تبدیل شود، کار و ابتکار در آن همهگیر شود، زندگی مردم سروسامان یابد، فقر و محرومیت ریشهکن شود، تولید داخلی با نیازهای مردم متعادل گردد، کشور در صنعت و کشاورزی به خودکفایی برسد، دشمن از طریق احتیاجات زندگی مردم، راهی به اعمال فشار نداشته باشد و خلاصه دین در کنار معنویت، زندگی مادّی مردم را نیز سامان بخشد.
بعضی از رسانههای مغرض خارجی اصرار دارند وانمود کنند که پایبندی به اصول انقلاب، به معنای دوری از رفاه عمومی و علاج نکردن مشکلات طبقات ضعیف و مستمند است. این حرف از کسانی صادر میشود که دهها سال جوامع خود را در سایهی سنگین تفکر کمونیستی، به راهی بدبختیزا سوق دادهاند. درحالیکه سران آن کشورها مانند کشورهای سرمایهداری، غرق در زندگی اشرافی بودند، طبقات پایین جامعه در انواع سختیهای مادّی و معنوی بسر میبردند. در نظام اسلامی، رفع فقر و محرومیت، در شمار هدفهای طراز اول است و پایبندی به اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان، سخنی بیمعنی و ادعایی پوچ است.
دولت و ملت، باید سازندگی کشور را وظیفهیی انقلابی بدانند؛ با همکاری و با بسیج همهی نیروها و استعدادها و مغزها و بازوها، ایران را چنان آباد و پیشرفته بسازند که امید را در دل ملتهای مظلوم زنده کند و راه آسایش مادّی و تعالی معنوی را به آنان ارایه نماید.
۹- تلاش برای گسترش علمی کشور
گسترش دانش و تحقیق و رشد علمی و شکوفایی استعدادهای انسانی و گسترش آگاهی و معرفت عمومی، یکی دیگر از نقاط اساسی انقلاب است.
جامعهی مطلوب اسلام، جامعهیی است که در آن، گنجینههای فکر و ذهن انسانها -که گرانبهاترین ثروت ملی هر جامعهیی است- استخراج و به کار گرفته شود؛ بیسوادی ریشهکن گردد؛ مدارس، دربرگیرندهی همهی کودکان و نونهالان؛ دانشگاهها و حوزههای علمیه، پُررونق؛ مراکز تحقیق، فعال و پیشرو؛ کتاب، همه جا و نزد همه کس رایج؛ مطبوعات، پُرمغز و آگاهیبخش؛ دانشمندان و اساتید، بانشاط و پُرانگیزه؛ مبتکران و نوآوران و نویسندگان و هنرمندان، دلگرم و فیضبخش باشند.
فاصلهی امروزین ما با وضعی که مطلوب و مقبول اسلام میباشد، فاصلهیی زیاد، اما پیمودنی است. ایران اسلامی باید ثابت کند که امروز هم پرورشگاه نبوغها و استعدادهای علمی منحصربهفرد است و دو قرن سلطهی استبداد و استعمار، نتوانسته است جوهر ذاتی این ملت را نابود کند. اگر در دو قرن گذشته، تسلط استعمار و استبداد، مانع شکوفایی استعدادها شده، امروز در دوران آزادی و بیداری ملت و به برکت انقلاب اسلامی، باید عقبماندگی جبران شود.
دانشگاهها باید تلاش علمی و تحقیقی خود را با روحیهی انقلابی و نشاط اسلامی دنبال کنند؛ وگرنه سرنوشت آنها بهتر از دانشگاه های دوران طاغوت نخواهد بود که در آن، خودباختگی علمی در برابر بیگانگان و تحقیر ارزشهای خودی، راه را بر جوشش استعدادها می بست و مغزهای مستعد را هم به گریز از مرز و بوم خود تشویق می کرد.
اساتید عالیقدر و دلسوز، باید فضای انقلابی را برای تربیت نیروهای مستعد مغتنم بشمارند و دانشجویان ضمن تکریم و احترام به اساتید -که فریضهیی اسلامی است- نباید اجازه دهند احیاناً کسی بدخواهانه، از علم و تخصص، وسیلهیی برای هموار کردن راه فرهنگ استعماری در دانشگاهها درست کند و مانند دوران سلطهی بیگانگان، دانشگاه را پرورشگاه مغزهای از خود بیگانه و بیگانهپرست سازد. روشنفکران دلسوز و صادق بدانند که امروز، روز آزمایشی بزرگ است و تاریخ دربارهی آنان و رفتار امروزیشان، قضاوتی دقیق و افشاگر خواهد داشت.
اگر کسانی از وابستگان به قشر روشنفکر کشور، در دوران سلطهی بیگانگان و حکومت خودفروختگان، توفیق آن را نیافتهاند که به اقتضای مسؤولیت روشنفکران، در صفوف ملت قرار گرفته و در جایگاه خود در جبههی مبارزه با امریکا و رژیم دستنشاندهاش قرار گیرند، امروز که روز حکومت مردم و حاکمیت ارزشهای اسلامی و انسانی و روز مبارزه با بیگانگان کینهورز و خدعهگر است، باید گذشته را جبران و صفوف مبارزهی ملت ایران را با امریکا و استکبار و امپراتوری خبیثِ زر و زور جهانی، به سهم خود و به قدر نیرو و توان خود مدد برسانند و زبان و قلم و هنر را در خدمت جهاد عظیم اسلامی این ملت قرار دهند.
زندگی در نظامی که برپایهی معرفت و فرهنگ و ارزشهای الهی بنیان نهاده شده، برای همه افتخارانگیز است؛ نظامی که در رأس آن امام خمینی است؛ آن عظیمالقدری که حتّی دشمنانش او را بزرگ و خارقالعاده می شمارند و به عظمتش کینه می ورزند. هیچکس اعتلای معنوی او و زهد و پارسایی او و دانش و معرفت او و صفای روح بزرگ او را انکار نمیکند. هیچکس در او، کمترین شایبهیی از ضعف و تسلیم در برابر دشمنان ملت نمی شناسد و قلهیی برتر از او در عظمت روحی، گمان نمی برد.
چهقدر کوچک و زبون و بی مقدارند کسانی که خود را دلبسته به نظامی بدانند که در رأس آن، مردمی فاسد و فاسق و خائن، مانند پادشاهان صدسال اخیر قرار داشته باشند و گردانندگان آن، امثال رضاخان و محمّدرضا وعَلَم و اقبال و هویدا و زاهدی و منصور و وابستگان بدنام و مجرمشان باشند و امریکا و انگلیس، ارباب اینهمه و صاحباختیار ملک و ملت باشند.
۱۰- نقش روحانیت متعهد و انقلابی
روحانیت، عنصر اصلی در مبارزات پانزدهسالهی منتهی به پیروزی انقلاب و سپس در تشکیل نظام مقدس اسلامی و برافراشتن پرچم اسلام در جهان و در مقاومت پُرشور ملت ایران در برابر تهاجمهای گوناگون دشمنان و پیش از اینها و در طول قرنهای متمادی، عامل اصلی حفظ معارف اسلامی و ایمان عمیق و صادقانهی ملت ایران به مکتب حیاتبخش اسلام و رشد تفکرات دینی در همهجا بوده است.
حضور روحانیون متعهد و مبارز در مرکز مبارزه با رژیم دستنشاندهی امریکا بود که قشرهای گوناگون مردم را به صحنهی مبارزه کشانید و مبارزه را شکل عمومی و مردمی بخشید. در همهی حوادث بزرگی که ملت ایران یکپارچه در آن شرکت جستهاند -مانند نهضت مشروطیت و قیام تنباکو- نیز حضور علمای دین در پیشاپیش صفوف، تنها عامل این حضور عمومی بوده است.
استعمارگران انگلیسی، با درک همین حقیقت بود که انهدام جامعهی روحانیت را مقدمهی لازم برای ادامهی حضور استعماری خود در ایران دانستند و به وسیلهی عامل دستنشاندهشان -رضاخان- در سالهای ۱۳۱۳ به بعد، نقشهی محو روحانیت را شروع کردند و در آن سالها دست به فجایعی نسبت به علمای عالی مقام و حوزههای علمیه زدند که در تاریخ ایران، پیش از آن هرگز سابقه نداشت و متأسفانه شرح این فجایع و ماجرای مقاومت مظلومانهی علما و طلاب در آخرین سالهای حکومت رضاخان قلدر، بهطور کامل تدوین نشده و در معرض اطلاع مردم قرار نگرفته است و لازم است اطلاع شاهدان عینی -که بحمدالله هنوز تعداد آنان کم نیست- به وسیلهی افراد و مؤسسات مسؤول، با همتی مردانه گردآوری شود.
آزادگی روحانیون و علمای دین و عدم نفوذ قدرتهای داخلی و جهانی در آنان، موجب آن بوده است که قلدران و حکمرانان خودسر، هیچگاه نتوانند این مجموعهی ربانی را از سر راه مفسدهجوییها و خیانتهای خود بردارند و اگر جمعی از معممینِ سرسپرده و آخوندهای درباری، به طمع حطام ناپایدار دنیا، بر سرسفرهی ستمگران نشسته و قولاً و عملاً آنان را تأیید کردند، اکثریت علما و روحانیون و فضلا و طلاب جوان، در حصار مناعت و پرهیزگاری و پاکدامنی باقی مانده و اراده و توان مبارزهی صادقانه و قدرتمندانه را حفظ کردند و اعتقاد راسخ به روحانیت شیعه را در دل آحاد مردم، زوالناپذیر ساختند.
جامعهی روحانیت به همین دلیل، همواره آماج تیرهای زهرآلود خصومت و غرضورزی دشمنان گوناگون و استعمارگران و بیگانگان و بیگانهپرستان بوده و به مثابهی دشمن درجهی یک آنان تلقی شده است. تبلیغات خصمانه و برنامهریزیشدهی حکومت پهلوی و سیاستهای ذینفوذ در ایران در طول پنجاه سال برضد قشر روحانی که ماهیتی صددرصد استعماری داشت، در دوران رضاخان و نیمهی اول دوران محمّدرضا، آزمایش سختی برای علمای دین بود و جامعهی روحانیت بحمدالله از این آزمایش سربلند بیرون آمد.
در دوران مبارزات 15 ساله نیز حوزههای علمیهی قم و دیگر حوزههای علمیه و چهرههای سرشناس روحانیت، کانونهای اصلی مبارزه و بالطبع هدفهای اصلی حملات وحشیانهی دشمن بودند؛ لیکن این شدتعملهای بیحد و حساب، به ارادهی الهی موجب آن نشد که روحانیت از راه پُرافتخار خود -که پیمودن آن، وظیفهی تخلفناپذیر اسلامی او بود- قدم باز پس نهد؛ بلکه در این دوران، فکر اسلامی شکوفاتر، صیقلخوردهتر و فقه قرآن، پُربارتر و شخصیت روحانیون مبارز، آبدیدهتر شد و زمینه برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم آمد.
پس از انقلاب تاکنون نیز روحانیت، بخصوص عناصر برجستهی آن -که مستقیماً در خدمت نظام جمهوری اسلامی بودهاند- بیوقفه آماج حملات مسموم دشمن بودهاند؛ چه در عرصهی تبلیغات و چه در عرصهی تروریزم خائنانه و آلت دست دشمن. و شهدای گرانقدری، هم در جبههی جنگ تحمیلی و هم در جبهههای فعالیتهای جهادىِ خود تقدیم داشتهاند و محراب نماز جمعه و عرصهی علم و سیاست و تبلیغ دین را با خون مطهر خود رنگین ساختهاند.
ملت عزیز ما می دانند که انگیزهی دشمن از این حملات همهجانبه به علمای دین، جز این نیست که بوضوح می دانند روحانیت نقش تعیینکننده و بیبدیلی داشته و دارند و آنان حمله به روحانیت را با هدف تضعیف و محو انقلاب انجام می دهند…
موضع گیری های دشمنان، بدرستی همان حقیقتی را برای مردم آگاه و جامعهی روحانیت متعهد و انقلابی آشکار می سازد که امام حکیم و روشنبین ما بارها آن را بیان کردهاند. یعنی اولاً اینکه قدرشناسی از روحانیون بزرگوار و تبعیت از آنان، وظیفهیی دینی و ملی و انقلابی است که هیچگونه غفلت از آن جایز نیست. ثانیاً اینکه تحجر و واپسگرایی در میان روحانیون و یا خدای نخواسته توجه به منافع شخصی و دنیاطلبی و روی آوردن به زیورهای مادّی و سوء استفاده از مکانت اجتماعی، خطرش برای روحانیت، کمتر از حملات دشمن نیست؛ بلکه به مراتب از آن بیشتر است.
و ثالثاً وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب میکند که علمای دین، با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیرهی بیپایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعهی اسلامی را هموار نمایند و حوزههای علمیه با تحولی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و نوآوری را جهت و سمت برنامههای خود قرار دهند و البته با اعمال دقت لازم و برجسته کردن اصول و مبانی فقاهت، راه را بر التقاط و کجروی ببندند. رابعاً انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را -که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفهی اسلامی است- بههیچوجه در زندگی خود و حوزههای علمیه راه ندهند و همواره مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگیناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند و هر سه سنگر: مدرسه، مسجد و جبهه را پرکنند.
۱۱- تجلیل از وفاداران و ایثارگران
در این مقال، لازم است بزرگداشت وفاداران فداکار نیز به عنوان یکی از نقاط عمدهی معارف انقلاب ذکر شود. مقصود از وفاداران انقلاب، آنهایند که با نثار جان خود یا عزیزان خود یا سلامتی خود، پایههای انقلاب را استحکام بخشیدند و دست دشمنان را از کشور و نظام اسلامی کوتاه کردند: خانوادههای مکرّم شهیدان، دلیرمردان جانباز و اسیر و مفقود و خانوادههای بزرگوار آنان، رزمندگان نیروهای مسلح و عناصر پاکباز بسیج که عمر خود را در جبههها گذرانیدهاند، جهادگرانی که نیروی خود را در دو جبههی جنگ و سازندگی صرف کردند… و همهی کسانی که در این امتحان الهی، با سختیها و ابتلائات بزرگش دست و پنجه نرم کردند، باید مورد تکریم و قدرشناسی همیشگی ملت باشند.
۱۲- تداوم هدف امام
ختام سخن آن است که دوران دهسالهی حیات مبارک امام خمینی (رضواناللهتعالیعلیه)، الگو و نمونهی حیات جامعهی انقلابی ماست و خطوط اصلی انقلاب، همان است که امام ترسیم فرموده است. دشمنان خامطمع و کوردل که گمان کردند با فقدان امام خمینی، دوران جدید با مشخصاتی متمایز از دوران امام خمینی (قدّسسرّه) آغاز شده است، سخت در اشتباهند.
امام خمینی، یک حقیقت همیشه زنده است. نام او پرچم این انقلاب، و راه او راه این انقلاب، و اهداف او اهداف این انقلاب است. امت امام و شاگردان او که از سرچشمهی فیاض آن موجود ملکوتی سیراب شده و عزت و کرامت اسلامی و انسانی خود را در آن جستهاند، اکنون شاهد آنند که ملتهای دیگر، حتّی ملتهای غیرمسلمان، نسخهی تعالیم انقلابی آن قائد عظیم را مایهی نجات خود دانسته و آزادی و عزت خویش را در آن یافتهاند. امروز به برکت نهضت آن یگانهی دوران، مسلمانان در همهجا بیدار شدهاند و کاخ امپراتوریهای سلطهی ظالمانه، رو به ویرانی نهاده است. ملتها ارزش قیام ملی را دریافته و غلبهی خون بر شمشیر را تجربه می کنند و همه در همهجا، چشم به ملت مقاوم ونستوه ایران دوختهاند.
بدیهی است که برای امریکا و دیگر سردمداران استکبار، چیزی مهم تر از این نیست که ملت ایران از راه دهسالهی خود برگردد، یا در آن تردید کند؛ زیرا در این صورت، نقطهی درخشان امید ملتها کور خواهد شد و غلبهی خون بر شمشیر، مورد تردید قرار خواهد گرفت. ما صریحاً به همهی ملتهای جهان اعلام می کنیم که تفکر «خاتمه یافتن دوران امام خمینی» که دشمن با صد زبان سعی در القای آن دارد، خدعه و نیرنگی استکباری بیش نیست و علیرغم امریکا و همکارانش، امام خمینی در میان ملت خود و جامعهی خود حاضر است و دوران امام خمینی ادامه دارد و خواهد داشت.
راه او راه ما، هدف او هدف ما، و رهنمود او مشعل فروزندهی ماست.
انتهای پیام/ندای اصفهان