سرویس: غیر تولیدی » نقلی 18:32 - یکشنبه 20 بهمن 1392

“علم”، نخست‌وزیری که خود را قربانی سلطنت پهلوی کرد

در شرایطی که اوضاع نابسامان اقتصادی، وضعیت معیشتی مردم را در تنگنا قرار داده بود، “علم” در نخستین جلسه کابینه، مهم‌ترین برنامه دولت خود را اینچنین شرح داد:”ما آمده‌‌ایم تا سپر بلای اعلی حضرت شویم و خودمان را در راه باقی ماندن سلطنت قربانی کنیم”.

به گزارش اصفهان شرق: “اسدالله علم” در 28 تیر 1341، جایگزین “علی امینی” در پست نخست وزیری شد.

“علم” که دارای مدرک دیپلم از مدرسه کشاورزی کرج بود، در جریان کودتا 28 مرداد، به همراه “برادران رشیدیان” و اراذل و فواحش تهرانی، خوش‌خدمتی شايان ذکری را به دربار پهلوی پیشکش کرده بود.

علم، كابينه و برنامه

با وجود آنکه “علم” تحصیلات اندکی داشت اما در کابینه او چهره‌های سرشناس و تحصیل کرده‌ای حضور داشتند؛ از جمله “ناتل خانلری” وزیر فرهنگ، “نصرالله انتظام” وزیر مشاور و “عباس آرام” وزیر خارجه.

 

همچنین، “حسن ارسنجانی” که در دولت قبلی، در نقش وزیر کشاورزی، مأموریت اجرای اصلاحات ارضی را بر عهده داشت، در کابینه علم هم در پست خود ابقاء شده بود.

در شرایطی که اوضاع نابسامان اقتصادی، وضعیت معیشتی مردم را در تنگنا قرار داده بود، “علم” در نخستین جلسه کابینه، مهم‌ترین برنامه دولت خود را اینچنین شرح داد:”ما آمده‌‌ایم تا سپر بلای اعلی حضرت شویم و خودمان را در راه باقی ماندن سلطنت قربانی کنیم”.

لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي

دولت علم در تاریخ 16 مهر 1341،”لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی” را به تصویب رساند. به موجب این لایحه،‌به زنان حق‌رأی داده می‌شد و قید سوگند به قرآن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف می‌شد و افراد می‌توانستند با هر کتاب آسمانی مراسم تحلیف به جای آورند.

امام خمینی که در آن هنگام به عنوان مرجع تقلید در قم اقامت داشتند، کاملاً دریافته بودند که توطئه‌ای بزرگ توسط رژیم در کار است که تصویب این لایحه مقدمه اجرای آن محسوب می‌شود، لذا به سرعت واکنش نشان دادند و علمای طراز اول قم را برای اتخاذ تصمیمات لازم به تبادل نظر دعوت کردند.

 

پس از این جلسه مشورتی، مراجع بزرگ قم، مشهد و نجف طی تلگراف‌هایی اعتراض خود را نسبت به لایحه مزبور اعلام کردند و خواستار لغو آن شدند.

 

دولت مدتی سکوت در پیش گرفت و به تلگراف‌ها پاسخی نداد. یک بار نیز “علم” در نطقی رادیویی تهدید کرد که هر گونه اخلال‌گری را به شدت سرکوب می‌کند، اما سرانجام زیر فشار علما و مردم، “علم” مجبور به شکستن سکوت شد و با لحنی نرم به درخواست علما پاسخ گفت و عقب‌نشینی کرد. “علم” در این تلگراف اعلام کرد که شرایط اسلامیت برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان همان نظر علمای اسلام است و مراد از سوگند به کتاب آسمانی نیز همان قرآن است.

بعضی از معترضان پاسخ دولت را کافی دانستند و قانع شدند اما امام(ره) که همیشه هوشیاری خاص یک رهبر را داشتند، متوجه حیله دولت شدند و اظهار داشتند که لایحه‌ای که در هیئت دولت تصویب شده است با یک تلگراف خصوصی از رسمیت و قانونیت نمی‌افتد. به این ترتیب، مراجع متقاعد شدند که مبارزه را تا الغای رسمی تصویب نامه ادامه دهند.

موضع‌گیری‌های صریح امام و افشاگری‌های ایشان سرانجام هیئت دولت را واداشت که لغو تصویب نامه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی را به طور رسمی اعلام کند.

انقلاب سفيد، نيرنگ پهلوي با نقش آفريني “علم”

رژیم پهلوی که در جریان لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی شکست مفتضحانه‌ای را تجربه کرده بود، بر اثر فشار آمریکا و با طرحی که پیش‌نویس آن به دولت “علم” داده شده بود، اعلام کرد که قصد دارد اصول شش‌گانه‌ای را به همه‌پرسی بگذارد. پهلوی دوم این اصلاحات آمریکایی را با بی‌شرمی تمام “انقلاب سفید” نام نهاد.

 

این بار نیز امام خمینی(ره) طلایه‌دار واکنش مراجع قم شدند و علمای این دیار را برای چاره‌اندیشی فراخواندند. پس از جلسات مقدماتی، قرار شد، “آیت‌الله کمالوند” با شاه ملاقات کند و انگیزه او را از برگزاری این همه‌پرسی جویا شود. “آیت‌الله کمالوند” در ملاقات با شاه موضوع را در میان گذاشت اما شاه به جای دادن پاسخ روشن به ایشان از علمای ایران که مانند علمای دیگر کشورها دعاگوی شاه کشورشان نیستند، شکایت کرد.”آیت‌الله کمالوند” در پاسخ اظهار داشتند که علمای شیعه در تاریخ هزار ساله خود هیچ‌گاه مأمور حکومت‌ها نبوده و نخواهند بود.

در روز دوم بهمن‌ 1341، امام خمینی(ره) اعلامیه‌ای را مبنی بر تحریم همه‌پرسی فرمایشی صادر کردند. بدنبال انتشار این اعلامیه، مردم تهران با تعطیل کردن بازار در نواحی سرچشمه و بهارستان به حرکت درآمدند.

 

تظاهرات مردم تا بعد از ظهر همان روز ادامه داشت و فردای آن روز نیز دنبال شد. در جریان این حرکت، عده‌ای مضروب شدند و جمعی نیز به شهادت رسیدند. دولت “علم” که اوضاع را به شدت خطرناک می‌دید، تهران را اشغال نظامی کرد و نیروهای نظامی را در نقاط مهم شهر مستقر ساخت.

پس از صدور اعلامیه سایر مراجع در تحریم همه‌پرسی، دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران نیز با صدور اعلامیه‌ای به مخالفت با توطئه رژیم برخاستند و آن را افشا کردند. به همین دلیل مزدوران رژیم به دانشگاه ریختند و دانشجویان را مضروب ساختند. در اعلامیه‌ای که پس از این حمله وحشیانه توسط دانشجویان صادر شد، آمده بود که سرسراهای دانشکده‌ی پزشکی و فنی از خون پر شده است.

روز 6 بهمن 1341، در شرایطی که اکثر قریب به اتفاق مردم شهرهای ایران همه‌پرسی را تحریم کرده بودند، پهلوی دوم به اصطلاح رفراندوم خود را انجام داد و عصر همان روز رسانه‌های گروهی رژیم با بی‌شرمی اعلام کردند که “اصول پیشنهادی شاهنشاه با استقبال پرشور و بی‌نظیر ملت ایران روبه‌رو گردید.

به دنبال انتشار خبر به اصطلاح موفقیت همه‌پرسی، “کندی” رییس جمهور وقت آمریکا طی تلگرافی خوشنودی خود را اعلام داشت و سفیر انگلیسی نيز در ملاقاتي با “علم” مراتب خشنودي ملكه انگليس را از این موفقیت اظهار داشت. رادیو مسکو نیز به ستایش برنامه شاهانه پرداخت و مخالفان اصلاحات شاه را مشتی عوامل غربی و عناصر ارتجاعی قلمداد کرد.

“علم” و دولت جديد

“علم” که در جریان همه‌پرسی موسوم به “انقلاب سفید”، خوش‌خدمتی فراوانی به پهلوی دوم کرده بود، بار دیگر از جانب او مأمور تشکیل کابینه شد.

“علم” در دولت جدید خود به برقراری رابطه با همسایه قدرتمند شمالی یعنی شوروی، توجه ویژه‌ای را مبذول داشت؛ قرارداد شیلات، تسهیلات گمرکی و لایروبی مرداب انزلی، از جمله قراردادهایی بودند که میان علم و کمونیست‌ها منعقد شد.

نطفه خود بزرگ بینی‌های بیمار گونه شاه که سال‌ها بعد سقوطش را موجب شد، با رویه‌های “علم” در دوران صدارت منعقد شد. “ملک حسین” پادشاه اردن، “ایوب خان” رییس جمهور پاکستان،”لوبکه” رییس جمهور آلمان غربی و “مارشال دوگل” رییس جمهور فرانسه، هر کدام به بهانه‌ای مهمان شاه ایران شدند. از پیشرفت‌های کشور گفتند و رهبری داهیانه شاه را ستودند.

“برژنف” رهبر اتحاد جماهیر شوروی هم که پا به ایران گذاشت و مهمان ضیافت کاخ سعد‌آباد شد، محمدرضا بعد از 22 سال حس کرد شاه شده است.

هر چقدر خیال شاه از مناسبات خارجی آسوده بود، وضعیت داخلی بغرنج بود. با فرارسیدن نوروز 1342، حرکت دیگری توسط روحانیت و در رأس آنها امام خمینی آغاز شد، مراجع عید را تحریم کردند و عزای عمومی اعلام شد. در سردر مدرسه‌های علوم دینی پرچمی نصب شد که بر روی آن نوشته شده بود: “امسال مسلمین عید ندارند”.

حمله به طلاب و دستگيري امام(ره)

بعد‌از‌ظهر روز دوم فروردین در مدرسه فیضیه به دعوت “آیت‌الله العظمی گلپایگانی” مجلس سوگواری به مناسبت شهادت “امام جعفر صادق” منعقد بود. عمال رژیم شاه با لباس شخصی مدرسه فیضیه را محاصره کردند و در فرصت مناسب به این مدرسه یورش برده و طلاب جوان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.”سرهنگ بدیع” رییس ساواک قم وارد معرکه شد و دستور گشودن آتش بر روی روحانیون را صادر کرد.

پس از کشتار مدرسه فیضیه، امام خمینی که دیگر رهبری مخالفت‌ها با رژیم را عهده‌دار شده بود با صدور اعلامیه‌ای شاه را مورد عتاب قرار داد و خواستار برکناری “علم” از نخست وزیری شد.

سخنرانی‌های آتشین امام خمینی در محرم 1342، موجب شد تا عمال رژیم پهلوی با دستور “علم” به منزل ایشان در قم حمله کنند و ایشان را دستگیر کنند.

انتشار خبر دستگیری امام(ره) در تهران، مردم را به تظاهرات واداشت. همچنین تظاهرات کفن‌پوشان ورامین در روز 15 خرداد 1342، به خاک و خون کشیده شد.

 

“علم” که 6 ماه نخست سال 42 را با دستور پهلوی دوم به کشتار مردم بی‌گناه گذرانده بود، در شهریور 42، مأمور برگزاری انتخابات مجلس 21 شد و به سیاق تمام رأی گیری‌های عصر پهلوی، بار دیگر حرف اول و آخر را در انتخابات، تقلب و گزینش چهره‌های مورد اعتماد شاه می‌زد.

سرانجام در مهرماه 1342، پس از 20 ماه پیمانه عمر صدارت “علم” هم به سر رسید و شاه حکم ریاست دانشگاه شیراز را برای او صادر کرد.

انتهای پیام/

مطالب مرتبط :

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.