سرویس: غیر تولیدی 16:00 - پنجشنبه 02 دی 1395

نگاهی به ساخته ادبیات زده نرگس آبیار

نفس تازه با فیلم سینمایی «نفس»

فیلم «نفس» فیلم موفقی است نه چون مخاطب خوبی را همراه کرده است بلکه به خاطر آنکه آنچه کارگردان مایل به گفتن آن بوده است را توانسته انتقال دهد. کارگردانی که هنوز در جهان ادبیات زندگی می کند و از آنجا برایمان فیلم می سازد.

به گزارش اصفهان شرق، نرگس آبیار اولین فیلم سینمایی بلندش را با نام «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند» در سال ۹۱ می سازد.

اما قبل از آن از سال ۸۴ شروع به ساخت فیلم کوتاه و مستند می کند و این فعالیت ها جوایز داخلی و خارجی مختلفی برای او به همراه داشته است. اما او در سال ۹۲ و با ساخت فیلم تحسین شده «شیار ۱۴۳» بود که شناخته شد؛ به عنوان یک سینماگر که می تواند فیلمی قصه گو بسازد.

فیلمی قصه گو

با وجود فعالیت هایی که نرگس آبیار در حوزه فیلم انجام داده است همچنان هویت او با فضای داستان و ادبیات تعریف می شود. او قبل از اینکه یک مستندساز یا سینماگر باشد، یک قصه گو است. یک قصه نویس است.

طبیعی است که حدود بیست سال فعالیت در حوزه نوشتن و نزدیک به سی جلد رمان و داستان باعث می شود که حقیقتا او یک قصه گو باشد تا یک سینماگر. چیزی که به وضوح خود را در آخرین ساخته اش- «نفس»- نشان داده است.

نرگس آبیار
فیلم «نفس» اقتباسی است که آبیار از رمان خودش با نام «نفس های آرام بابام» انجام داده است. فیلمی که با کار قبلی خود یعنی «شیار ۱۴۳» کاملا فضایی متفاوت دارد. این تفاوت از این حیث که موفقیت قبلی اش بر کار جدیدش سایه نیانداخته است قابل تقدیر است.

کارگردانانِ بسیاری هستند که اگر در نخستین فیلم هایشان با موفقیت روبرو شوند در پی تکرار خود هستند که شاید باز مورد توجه قرار گیرند؛ اما آبیار این شجاعت را داشت که فضایی کاملا جدید را تجربه کند.
فیلم «نفس» حال و هوایی بسیار شیرین و دلچسب دارد خصوصا برای کسانی که از دهه پنجاه و شصت خاطره های کودکی برایشان مانده و دلشان برای آن دوران تنگ شده است. فارغ از این حس نوستالژیک، معصومیت شخصیت اصلی فیلم- «بهار»- که دختری خردسال است فضایی پاک و رؤیاگون به فیلم داده است و باعث شده شاهد فیلمی باشیم که با وجود عدم تعلیق و کشمکش چندان، مخاطب قابل توجهی را به سینما بکشاند.
فیلم «نفس» ادبیات زده است

فیلم «نفس» ادبیات زده است. چنین داستانی برای تنفس در فضای ادبیات آفریده شده است و زمانی که به فیلم می آید به سختی نفس می کشد. البته ممکن است بعضی بگویند شکسته شدن برخی قواعد فیلمنامه نویسی در این فیلم نشان از ضعف سازنده ندارد بلکه معرف نوع دیگری از سینما است که با سینمای متعارف و هر روزه جهان متفاوت است. و چه بسا که سینمای بومی ایران بهتر باشد به این سمت برود.

شخصیت اصلی داستان هدف مشخصی ندارد. اساسا به سنی نرسیده که بخواهد هدف مشخصی در زندگی داشته باشد. تنش و کشمکش جدی نیز ندارد. در پاره ای از لحظات شاهد کشمکش های سطحی هستیم اما این ها باعث تصمیم یا عمل دراماتیک قوی از سوی شخصیت اصلی فیلم نمی شود و محدود است به خرده روایت هایی که پیوستگی و رابطه علت و معلولی مشخصی ندارند (جز اینکه تکه هایی است از زندگی بهار).
گاه گاهی چیزی می خواهد شکل بگیرد اما به جایی نمی رسد. مثلا در جایی از فیلم شاهد پسربچه همکلاسی بهار هستیم که نظر بهار را به خود جلب می کند و ما از طرفی رقابت درسی آن ها را در کلاس می بینیم اما ادامه پیدا نمی کند و به جایی نمی رسد.

سرفه های پدر زمینه را برای نگرانی مخاطب از اینکه نکند پدر بمیرد فراهم می کند اما استفاده ای از آن نمی شود. فعالیت های قبل از انقلاب پدر و دایی و یا فضای جنگ هم تنش چندانی به کار نمی دهد. به همین دلیل هیچ خط داستانی دراماتیکی در فیلم دیده نمی شود که مخاطب با آن همراه شود.
اما از منظر دیگر باید گفت که چنین ساختاری، به دقت و با هوشمندی انتخاب شده است. زمانی که فیلم از زاویه دید یک دختربچه روایت می شود و ماجراها را از دریچه چشم او می بینیم لزوما باید مانند او احساس کنیم.

شاید دید فیلمساز این بوده که جهان یک دختربچه جهانی بدون کشمکش های دلهره آور است و ترسناک ترین چیزها و زشت ترین مسائل را نیز با رؤیاها و شیرینی های خیال خودش، قابل تحمل می کند.

برای مثال جایی که رفتارهای معلم خشن اش را در خیالش به یک مار تشبیه کرد که حتی با او دوست هم می شود. و چنین روایت و نگاه شیرین و بدون کشمکشی تنها زاده نگاه دختربچه ای خردسال می تواند باشد.
فیلم «نفس» فیلم موفقی است نه چون مخاطب خوبی را همراه کرده است بلکه به خاطر آنکه آنچه کارگردان مایل به گفتن آن بوده است را توانسته انتقال دهد. کارگردانی که هنوز در جهان ادبیات زندگی می کند و از آنجا برایمان فیلم می سازد.

فیلم نفس

انتهای پیام/صاحب نیوز

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.