اصفهان شرق

زلیخای پرفروش در روزگار تیره و تار فتنه

کدخبر: 117421
1395/08/17 در ساعت 17:05

به گزارش اصفهان شرق، 1. بزرگی می‎گفت به اشتباه در گوش ما فرو کرده‎اند که: «آدم جایز‌الخطاست!» آدم «ممکن‌الخطا» است نه جایز‌الخطا. یعنی آن‌که به ما فرصت گناه داده‎اند اما رخصت گناه نه!
2. اما به‎ رغم‎ آن‌که خطاکاری از انسان، پسندیده و پذیرفته نیست، باز همه ما خطا می‎کنیم؛ از خطا‎های خرد و کوچک گرفته تا خطا‎های بزرگ و سهمگین! اگر فیلمی از همه لحظات زندگی ما موجود باشد، هیچ‎کدام از ما جرات نخواهیم کرد به آن اجازه اکران عمومی بدهیم. حتما آن را توقیف و فیلم‎بردارش را بر دار خواهیم کرد! چرا که انتشار آن باعث خواهد شد آبروی ما چون آب روان از دست برود و به سرعت، حتی پیش نزدیک‎ترین افراد خانواده هم منفور شویم.
3. وضعیت ما در خلوت‎ خراب‌تر است. پس بهتر است آن را مسکوت بگذاریم و با هم مدارا کنیم. این همان قرار نانوشته میان همه ماست که از حریم خصوصی خود سئوال نپرسیم چرا که طشت‎‎های بسیاری از بام بر زمین خواهد افتاد.
4. ما استاد توجیه و فرافکنی هستیم به ‎ویژه در هنگام عصیان و خراب‌کاری. به ‎جای مقاومت در صحنه‎‎های شیطانی، سعی می‎کنیم برای تبرئه خود، نه تنها دیگران که نسل آدمی‌زاد را آلوده عصیان نشان دهیم: پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت/ ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم… تسامح در خطاکاری و تنگ کردن دایره محرمات خدا زاییده این توجیه‌گری عافیت‎طلبانه است.
5. حافظ شاعر خوش‌شانسی بوده است که بعد از چند صد سال، برخی ابیات او حتی در تاکسی‎ هم شنیده و خوانده می‎شود. بقیه پولت را پس نمی‎دهد و در جواب اعتراضت، قیافه جامعه‌شناسانه‎ای به خود می‎گیرد و می‎گوید «ای آقا! واعظان کین وعظ بر محراب و منبر می‎کنند/ چون به خلوت می‎روند آن کار دیگر می‎کنند! چی می‎گی داداش؟ از ما بهترون دارن می‎چاپن و می‎خورن!» اما شاید بهتر باشد این شعر اصلاح شود: «خیلی از ما چون به خلوت می‎رویم آن کار دیگر می‎کنیم».
6. «بی‌خیال! در دروازه را می‎شود بست، اما دهان مردم را نه!» حتما شما هم این ضرب‌المثل را زیاد شنیده‎اید. واقعیت آن است که در اجتماعات انسانی، آدم‎ها راجع به هم و رفتار‎های یک‌دیگر زیاد گپ می‎زنند… گفت‎وگو‎هایی که گه‌گاه به ‎خاطر اطلاعات نادرست یا غرض‌ورزی‎‎های حسودانه، با آبروی افراد بازی کرده و آرامش و آبروی او را لگدمال پشت سرگویی‎‎های نادرست می‎کند. رسانه‎‎های مجازی در دوران مدرن، بر شتاب این تخریب افزوده و آدم‎ها را بیش از پیش به قضاوت‎‎های عجولانه آلوده کرده است. مردمان بسیاری به ‎خاطر فقر مهارت‎‎های رسانه‎ای در برابر خبر‎های فتوشاپی وا‌داده و بر شتاب تخریب می‎افزایند.
7. رسانه مدرن، سنگ بنای خود را بر یک امر عجیب و غیر قابل دفاع استوار کرده است: «خبر خوب، خبر بد است!» رسانه‌چی‎ها فهمیده‎اند برای فروش و قدرت بیشتر، باید خبرهای‎شان خوانده و شنیده شود، و در این روزگار بمباران اطلاعات، بهترین خبرها، همان اخبار بد و متفاوت است، و در قبیله اخبار بد، پرنفوذترین خبرها، اخبار مربوط رسوایی‌هاست.

هر چه شخص محوری خبر، مشهورتر و شناس‎تر باشد، گوش‎‎های بیشتری را تیز خواهد کرد؛ و در این بین، کار رسانه بیشتر آن است که، خبر را کش داده و با کم و زیاد کردن پیاز‌داغ و دمیدن در بازار گمانه‌زنی‎ها، موجی از تایید و تکذیب‎ها را به راه بیندازد و به همت یادداشت نویس‎‎های حرفه‎ای و گزارش‌گر‎های باهوش، خبر را تا وقوع حادثه بعدی، زنده نگه دارد. با انتشار خبر بد بعدی، خبر قبلی ر‎ها شده و آن وقت دوباره روز از نو، روزی از نو!
8. بحران جنسی در جامعه ایرانی جدی‎تر از هر موقع دیگر است.‎ جامعه جوان، در حال گذار تمدنی است. تردیدی نیست که با قدری هوشمندی و تاسی به مفاهیم کارآمد و ناب دینی، در روزگار آینده ایران، این بحران فروکش خواهد کرد و جامعه ما به حدی از تعادل و آرامش خواهد رسید. اما عجالتا در این وانفسای عطش‌ناک جوانان، باید تدابیر ویژه‎ای برای مدیریت بحران‎ها اندیشیده شود چرا که منطقا بحران‎ها و رسوایی‎‎های دیگری نیز در پیش خواهد بود. در صدر این نوع مدیریت، باید «مدیریت نفس و پیش‌گیری از خطا» در صدر آموزه‎‎های نظام آموزشی ما قرار گیرد، و این همان مفهوم تقواست که همگان موظف به تحصیل آن هستند.
9. رسانه‎‎های انقلابی و میهنی باید خود را به ترازی از کیفیت، سرعت، شجاعت و انصاف نزدیک کنند تا اعتماد حداکثری مردم را به خود جلب کنند. آن وقت است که مردم دوست خواهند داشت ابعاد یک پرونده مبهم رسوایی را فقط و فقط از زبان داخلی‎ها بشنوند نه آن‌که میهمان حرف‎های صد من یک غاز رسانه‎‎های غرض‌ورز بیگانه شوند.
10. این روز‎ها یک سئوال جدی پدیدار شده است: «مرز بین افشاگری و اشاعه فحشا چیست؟» سال‎‎های قبل عده‎ای فریاد کشیدند «فقه رسانه برای ما از نان شب واجب‎تر است»، اما خیلی‎ها این فریاد را به شوخی گرفتند، حالا خیلی‎ها در یک باتلاق نظری گرفتار شده‎اند که نمی‎دانند جزو دار و دسته ویکی لیکسی‎ها صف‌کشی کرده یا به نکوهش افشاگری‎ها بپردازند.
11. افشاگری‎‎های جنسی و مالی در این سال‎ها، کمتر بوی خیرخواهی می‎دهد؛ این روند‎ها بیشتر از آن‌که زمینه‎ساز برخورد با فساد باشد، حال و هوای تسویه حساب‎‎های سیاسی به خود گرفته است. از سوی دیگر متاسفانه در میان بخشی از جامعه، ریختن آبروی افراد آنچنان جذاب و خوش‌خوراک جلوه کرده است که به نوعی از اعتیاد عمومی بدل شده، انگار هر چه بیشتر آبروی افراد را برده و آن‎ها را لگدکوب اخبار مبهم افشاگری کنیم، کیف‌مان، کوک و دماغ‌مان چاق‎تر می‎شود. آیا اصرار ما در تعقیب این‎گونه اخبار، به نوعی از «آبیاری نفس» نزدیک‎تر است یا به روحیه عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزی؟ برخی هم که فوق دکترای طنز‌پردازی دارند. سرعت جوک‎سازی در جامعه، خود سوژه مهمی برای علم جامعه‎شناسی است.
12. بنگاه‎‎های خاص تولید و توزیع خبر، پیچیدگی‎‎های زیادی در کار خود دارند، آنچنان‎که رو کردن دست آن‎ها و روشن‎سازی هدف غایی‎شان در سال 2016، هوش و ذکاوت زیادی می‎طلبد. خیلی وقت‎ها حلقه آخر از مارپیچ برخی خبرها، فقط روی یک نقطه استوار شده است: تضعیف انقلاب اسلامی ایران
13. ایستادگی در برابر انحرافات جنسی و وسوسه‎‎های جنس مخالف آنچنان سخت و طاقت‌فرساست که انسان باید مدام از خدا بخواهد در معرض این دسته از آزمایش‎ها قرار نگیرد. و البته ایستادگی در این صحنه‎‎های سخت، با پاداش فوری و نقدی خداوند مواجه می‎شود؛ اگر کسی بر این صحنه‎‎های وسوسه‎انگیز چشم ببندد، خیلی زود چشم باطن‎اش گشوده خواهد شد و با شتاب بسیار مسیر تکامل معنوی را طی خواهد کرد.
14. در این روزگار فتنه، زلیخا زیاد است، فقط یوسف‎ها، سر به سلامت می‎برند. سعی کنیم یوسف باشیم!

انتهای پیام/صاحب نیوز