سرویس: اجتماعی 10:35 - یکشنبه 16 آبان 1395

آموزه های استعمار؛

ناسیونالیسم ایرانی (با نگاه به پدیده جشن تولد کوروش)!

همان گونه که نژادپرستی مطرود و خطرناک است، ملیت پرستی هم به همان اندازه (چه بسا شدیدتر) خطرناک و مذموم است. ما را چه شده است که قبیله پرستی قبایل کهن و اعراب جاهلی و نژادپرستی سفیدپوستان آنگلوساکسن را نکوهش می کنیم ولی به ملیت پرستی آریایی افتخار می کنیم؟

به گزارش اصفهان شرق،  ناسیونالسم دارای دو کارکرد متفاوت در غرب و شرق عالم بوده است؛ در غرب مکتبی که بتواند ملل اروپا را در یک واحد متحد انسانی جمع کند وجود نداشته است، پس ناسیونالیسم در آنجا به اتحاد مردم در مقابل زورگویان فئودال و نظام سلطه پادشاهی کمک کرد و آثاری به جا گذاشت.

ولی در شرق عالم به خصوص در میان سرزمین های اسلامی براساس سیاست قدیم انگلیس (تفرقه بینداز و حکومت کن) ناسیونالیسم ترویج داده شد تا اهداف استعماری به جا گذاشته شود.

این مطلب حائز اهمیت است که بدانیم فرهنگ «ملیت پرستی» یک فرهنگ وارداتی برای شرق عالم است و یک فرهنگ صادراتی برای غرب عالم؛ به عبارت دیگر یک فرهنگ پیرو، تقلیدی و ترجمه ای برای شرق و یک سیاست بومی و ابداعی برای غربیان است.

پس از آنکه فرهنگ مهاجم و تمدن استعماری غرب برای نفوذ و حاکمیت و استیلا در خاورمیانه به سد بلند اسلام و امت واحده مسلمانان برخورد کرد، به خصوص پس از مراجعه به حافظه تاریخی خود و شکست های مکرر در جنگ های صلیبی، برای ضربه زدن به این امت واحد نیاز به زهر کشنده ای داشت تا این پیکره منسجم و رویین تن را به حالت نیمه جان درآورد و برآن مسلط گردد. یکی از مهم ترین مواردی که در این خصوص بدان توجه می شد ناسیونالیسم و ملیت پرستی مسلمانان بود و یکی از اهداف پنهان و آشکار جنگ جهانی اول همین بوده است.

استعمار فرانو

وقتی که امپراتوری عثمانی درگیر جنگ جهانی اول شد، با اتمام جنگ دیگر نامی از این امپراتوری یکپارچه مسلمانان باقی نماند و ترویج ملی گرایی در نقاط مختلف امپراتوری عثمانی و فتنه های مذهبی سبب شد هرج و مرج و نابسامانی تمام سرزمین های خاورمیانه را در برگیرد. با اتمام جنگ و بر اساس توافق قدرت های پیروز، هر قسمتی از این امپراتوری تحت قیّومیت (قیمومیت) و سرپرستی یک ابرقدرت غربی اداره می شود و استعمارِ مستقیم شکل می گیرد.

نواحی سوریه و شامات تحت قیومیت فرانسه، شبه جزیره عربستان تحت سلطه انگلیس و نواحی شمال آفریقا تحت قیومیت ایتالیا بوده است. براین اساس امپراتوری بزرگ عثمانی به تکه های جداجدا، ضعیف و کوچک تبدیل می شود تا پس از استقلال نیز برای کسب مشروعیت و قدرت اداره کشور دست به دامان قدرت های بزرگ غربی شوند. این چنین نیز شد و پس از استقلال الجزایر از زیر یوغ ایتالیا و منافع وسیعی که الجزایر بعد از رسیدن به استقلال برای ایتالیا فراهم می کند (کاهش هزینه های سنگین نظامی و…)، استعمار غیر مستقیم شکل می گیرد.

از این زمان به بعد با تحریک تعصبات و احساسات مسلمانان فتنه های مذهبی و قومی و در بُعد دیگر جنگ و ستیز ملت های مسلمان با یکدیگر تا به امروز ادامه داشته است و جاسوسان ویژه ای جهت اقدامات شوم و پنهان غرب به سرزمین های اسلامی فرستاده می شدند. در این رهگذر یکی از موفق ترین توطئه ها، آموزش محمد عبدالوهاب توسط جاسوسان ویژه انگلیس می باشد که وهابیت را از آموزه های افراطی شکل می دهند و با اتحاد ابن سعود حکومت نامشروع عربستان سعودی شکل می گیرد.

در قرن بیستم، در مبارزاتی که بر ضد استعمار صورت گرفت و منتهی به نجات ملت های مسلمان از چنگال استعمار شد عامل اسلام موثر بوده نه ملیت ها؛ از جمله در مبارزات الجزایر، اندونزی و پاکستان که این مسأله در ادوار مختلف قابل مشاهده است. در جنگ تحمیلی علیه ایران آنچه که موجب می شد انسان جان خود را در برابر گلوله ها و تانک ها سپر کند و در قبال تقدیم جان و مال و خانواده ارزش متعالی تر و مقدسی به دست آورد، دفاع از اسلام، قرآن و نظام اسلامی بود.

آریایی پرستی؟!

امروز هم بسیاری از کسانی که رگ گردن خود را برای نژاد آریایی باد می کنند و برای عِرق میهن پرستی بیان می دارند که از خاک آباء و اجدادی دفاع می کنند، به گمان بنده و چنانچه در جنگ تحمیلی نشان داده شد برای حفظ جان خود به دامان ارباب غربی خود پناه می برند یا خود را موافق مهاجم نشان می دهند تا در امان بمانند!! ولی بسیاری هستند که صدها کیلومتر آن طرف تر از مرزهای کشور در حال دفاع از اسلام و خاک ایران هستند. باید بدانیم که آب و خاک به تنهایی مقدس نیست و آنچه به آن ارزش و بهاء می دهد اسلام و نظام اسلامی است و اگر چنین نباشد چقدر بی ارزش و پوچ است که انسان بخواهد جان خود را برای تکه ای خاک از دست بدهد درحالی که این خاک در تصرف یک مستکبر ظالم لجوج باشد و این چه منطقی است که انسان بخواهد از کیان آن ظالم دفاع کند و جان خود را از دست بدهد!

ایران

ملیت پرستی برخلاف وحدت مسلمانان و برخلاف اصول تعلیمات آنها است. از نظر اسلام همه انسان ها یکسان و برابرند و میان مسلمین برادری و اخوت برقرار است.

احساسات ملی تا آنجا که جنبه مثبت داشته باشد و خدمت به هموطنان و همبستگی و روابط حسنه را شامل شود قابل تأیید است. گرچه نیازی به چنیین احساساتی هم نیست و اگر فردی احساسات انسانی هم داشته باشد چنین نتیجه ای را دربر دارد که بسیار متعالی و ارزشمند است. یک مسأله عالی تر و مهم تری نسبت به احساسات ملی و انسانی وجود دارد و آن عقلانیت و علم و منطق است.

اگر انسان روح عقلانیت و منطق را در خود پرورش دهد، سخن، رفتار و درک درست از زندگی را می پذیرد، گرچه از دشمن خود باشد. ولی اگر تعصب و غرور ملی و این چیزها بر انسان حاکم شود ممکن است سخن و راه درست را هم نپذیرد. بدین خاطر است که پذیرش دین در اسلام باید با تحقیق و تفکر صورت گیرد و تقلید و تعصب و پیروی از گذشتکان صحیح نیست.

خانواده، قبیله، ملت و نژاد در انسان نوعی حس جانبداری و تعصب ایجاد می کند که خواسته یا ناخواسته عوارض اخلاقی عجب، تفاخر، خودخواهی، ندیدن عیب خود و… را به همراه دارد. همان گونه که نژادپرستی مطرود و خطرناک است، ملیت پرستی هم به همان اندازه (چه بسا شدیدتر) خطرناک و مذموم است. ما را چه شده است که قبیله پرستی قبایل کهن و اعراب جاهلی و نژادپرستی سفیدپوستان آنگلوساکسن را نکوهش می کنیم ولی به ملیت پرستی خود افتخار می کنیم؟

از آثار مثبت ملیت گرایی حمایت از تولید ملی و جلوگیری از ورود قاچاق به کشور است؛ در این خصوص ملیت گرایی آقایان به اصطلاح ملی گرا کجا رفته است؟ چه شده که این آقایان به کالای مشابه داخلی با کیفیت و قیمت مناسب رغبتی ندارند و دست به واردات می زنند؟ هر دلیلی دارد وطن پرستی آقایان را زیر سؤال می برد و انگار اینان دلواپس اقتصاد و سرمایه دیگران اند یا چنان دلباخته دیگران اند که مرغ همسایه را غاز می بینند. جالب تر اینجاست که وقتی به کشورهای سوریه و لبنان جهت امنیت ملی خودمان اندکی کمک دفاعی می کنیم همواره دم از ایرانیت می زنند و می گویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!

قبر کوروش

آقایان ملی گرا در شعار و ظاهر دم از همدردی و هم نوعی با مردم ایران می زنند ولی در عمل در بهترین مکان ها با بهترین امکانات رفاهی در کشورهای مرفه غربی زندگی می کنند و حال آنکه بسیاری از مردم ایران با کمترین امکانات عمر خود را می گذرانند و ذره ای به وطن پرستی و ایران پرستی آقایان بر نمی خورد!! حاشا به این همه غیرت…

همین آقایان حقوق های نجومی را نشانه لیاقت می دانند که انگار لنگه مدیریتشان در کره زمین پیدا نمی شود و عنوان می کنند ایران امروز مدیر می خواهد نه نوکر!! حقوق های نجومی سند رسوایی دیگری برای کسانی است که در ساخت و تکمیل مسکن مهر عنوان می کنند خزانه های مملکت خالی است و این سیاست های محرومیت زدایی را با سیاست های پوپولیستی و عوام گرایی یکسان می دانند و درشب های اجرای هدفمندی یارانه ها ماتم می گیرند که چه کنیم؟! به بهانه های مختلف سعی در حذف همگانی دریافت یارانه ها دارند تا حقوق های نجومی مدیرانشان لحظه ای به تعویق نیفتد.

ریشه مسأله ناسیونالیسم از کجاست؟

«ملت» واحد اجتماعی بزرگتر و تکامل یافته تر و پیچیده تر از خانواده و قبیله است که حکومتِ واحد و قوانینِ واحدی بر آن اجرا می شود. باید دانست آنچه را که به صورت ملت واحد در می آورد حکومت واحد است نه خون و نژادد و سرزمین و… در دنیای امروز ملتی وجود ندارد که از نظر خون و نژاد از دیگر ملل جدا باشد، با این همه ازدواج ها و امتزاج های نژاد آریایی با سایر نژادها دیگر چه اثری از آن باقیمانده است؟ (گرچه خود این مطلب که اولین ساکنین ایران از نژاد آریایی بوده اند محل تردید بسیاری از مورخان است.) بسیار شگفت انگیز است که بدانیم بسیاری از کسانی که نژادشان به کوروش و داریوش می رسد شاید امروزه در کشورهای عربی تعصب شدید عربیت داشته باشند!!

امروزه دیگر مرزهای جغرافیایی درحال منسوخ شدن است و نظام جهانی در حال دگرگونی است. نشانه این امر در جنگ ها و منازعه های اخیر در حال وقوع است که دیگر جنگ ها بر سر قلمروها و مرزهای جغرافیایی نیست و مرزهای عقیدتی محل تنازع است. در قلمرو کوچکی مانند سوریه، قدرت های بزرگ جهانی با مبارزانی از سراسر جهان با ملت مقاومی درگیر شده اند که اختلاف اصلی بر سر مرزهای بین المللی نیست بلکه بر سر پذیرش سلطه استکبار جهانی یا مقاومت است.

انتهای پیام/ ندای اصفهان

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.