سرویس: اخبار شهرستان 12:39 - جمعه 07 آبان 1395

گفتگو با کشاورز پرتلاش روستای روران:

کوه زحمت، پشتم را خم کرد/ خشکسالی نتوانست ارادتم به نظام و ولایت را کم کند

رسول وهابی کشاورز زحمت کش روستای روران گفت: تلاش می کنم تا بر سر سفره نانی حلال بیاورم و در این راه سرم را جلوی کسی جز خد خم نخواهم کرد.

به گزارش اصفهان شرق، در خشکسالی چند ساله شرق اصفهان و در گرداگرد اخباری با محوریت نبود آب به منظور کشت و صدها آسیب دیگر، آنچه سال هاست نظر ما را به خود جلب کرده بود، مرد کشاورز روستای روران از توابع براآن جنوبی و زحمات طاقت فرسای وی در مزارع روستا بود.

او را پای پیاده با کوله باری از کُلش می دیدم و این مورد گاها دو تا سه مرتبه در روز تکرار می شد. نگاهش همیشه به زیر بود و شاید همین عامل موجب می شد که کم تر با کسی در مسیر فعالیت هم کلام شود.

نامش را از زبان یکی از اهالی روستا جویا شدم. مرد زحمت کش گفتگوی امروز ما عبدالرسول وهابی، کشاورز و ساکن روستای روران بود که سابقه خوبی در امر کشاورزی و دامپروری داشت. همه او را می شناختند و می گفتند؛ رسول با کسی حرفی ندارد و زحمت انگار با گوشت و خونش عجین شده است.

فراز و نشیب در زندگی مردان زحمت کش روستا بی نهایت دیده می شود ولیکن امروز کشاورز گفتگوی ما، با زندگی سراسر ساده و بی آلایش و زحمتی 60 ساله مطرح شد.

خشکسالی امسال سبب شد تا صحرا رونق چندین ساله خود را از دست داده و صدای آب و آبادانی جای خود را به صدای خش خش حاصل از جمع کردن کُلش های باقی مانده در زمین کشاورزی دهد.

این روزها حتی اذوقه برای دام و طیور نیز به سختی تهیه می شود و انگار بخل آسمان از صحرا به همه جا سرایت کرده است که به یکباره توقف عجیب را در زندگی مردم تلاشگر روستا، به وجود آورد.

اما در این برهه از زمان، رسول وهابی هنوز دست از تلاش روزانه نکشیده و از کار و روزی حلال ابایی ندارد.

2

*صدای حاصلخیزی سال هاست خشکیده است

رسول متولد 1326 بود و از کودکی تا کنون تنش را به زحمت صحرا داده است تا دستش به روی کسی دراز نشود. او امروز مشغول جمع اوری کلش بود و در این رابطه گفت: روزگاری زمین و آب بود و زندگی رونقی بسیار داشت ولی امروز از زمین کشاورزی و حاصلخیزی خبری نیست و آنچه به چشم می خورد، وجود مردان زحمتکشی است که کوهی از تجربه را در زندگی به نام خودشان سند زده اند.

وی از روزهای رونق و کشت و کار این گونه بیان کرد: در دوران جوانی با بودن آب، زندگی جریان داشت و در کنارش روزنه های زیادی در زندگی ایجاد می شد تا بتوان برنامه ریزی خوبی برای خرج کردن درآمد حاصل از زحمت کشی کرد ولیکن امروز کشاورز نمی داند در بی آبی چه میزان برداشت از زمین کشاورزی دارد و روزش را در کنار گندمزار خشک به سر می کند.

کشاورز شرق اصفهانی افزود: صحرا من را پیر کرد ولی کوهی از تجربه را به من آموخت و خدا شکر می کنم که فرزندانم امروز با وجود سختی های زمانه، به خوبی در کار کشاورزی وارد شده و با شیوه های جدید، کسب درآمد را از گندمزار به گلخانه کشاندند.

*خواسته ام را با خدا در میان می گذارم نه مسئولان

وی با اشاره به اینکه سرم را جلوی کسی جز خدا خم نکردم، بیان کرد: خواسته ای از مسئولان ندارم و سرم را جلوی کسی خم می کنم که رهبری خم کرد و او کسی نیست جز خدای یکتا و این رفتار را به پسرم هم آموخته ام.

کشاورز روستای روران در ادامه این صحبتش تاکید کرد: آن زمان که برخی ترس از شاه داشتند و گاها جاوید شاه سر می دادند، پشت امام خمینی(ره) ماندم و لعنت بر شاه خائن می فرستادم و امروز نیز پشت سر رهبر حرکت می کنم.

رسول مشغول جمع کردن کلش بود و وقتی دلیل این کار را جویا شدم، گفت: چند سال قبل، حدود 200 گوسفند داشتم که متاسفانه دزد به دامداری زد و گوسفندانم را دزدید، بعد از این حادثه، باقی مانده ی دام را فروختم و امروز تعداد انگشت شماری گوسفند دارم. این کاه ها را هر روز برای آذوقه گوسفندان از زمین های کشاورزی جمع می کنم.

وی نکته جالبی را بیان کرد: بعد از درو کردن گندم ها، چند روزی صبر می کنم که پرندگان دانه های باقی مانده گندم را جمع کنند و پس از آن به صحرا آمده و کاه و کلش ها را جمع آوری می کنم و امروز برای زمستان در انبار کوچکی ذخیره دارم تا دام ها از گرسنگی تلف نشوند.

8787

*از زحمت کشی، کسی کوچک نمی شود

رسول از صحبت های مردم روستا این چنین بیان کرد: برخی مردم می گویند؛ رسول این مال ها را برای چه زمانی می خواهی، دیگر بس است زحمت کشی ولی من فقط شنونده این صحبت ها هستم و می دانم تنم به بیکاری عادت ندارد و وظیفه ما در هر زمان تلاش و کار شبانه روزی برای خانواده است و نکته ای که به همه می گویم این است که مرد خانواده باید برای ورثه در حد توانش آنچه از مال حلال است باقی بگذارد.

این مرد زحمت کش، در حد توانش جوانان را نیز از کارهای ناشایست دور کرده بود و در این خصوص گفت: تا کنون به اندازه توانم، برخی جوانان که در حال سیگار کشیدن و یا عملی خارج از عرف بوده اند را ارشاد کرده ام. برخی پدران امروز به من می گویند، چند سال قبل سیگار را از دستمان گرفتی و با راهنمای ات سربه راه شدیم و امروز خودمان سیگار از دست پسرانمان می گیریم.

صحبت پایانی رسول وهابی دعا در حق همه مردم روستا بود و این چنین گفت: از خدا می خواهم تا سفره کشاورزان خالی از رزق حلال نشود و فرزندان روستا همیشه سربلند باشند تا نام نیک روستاییان تا ابد ماندگار بماند.

*مسئولان چه کرده اند

این کشاورز روستایی به اندک محصول کشاورزی اش راضی بود تا غیر از روزی حلال چیز دیگری سر سفره نبرد. قطعا مسئولان که شعار با مردم بودن را در همه زمان ها می دهند، باید بدانند که باید برای احقاق حقوق مردان زحمت کش روستایی که تا پای جان برای خودکفایی کشور تلاش کرده اند، ایستاد و در موقعیت های حساس نظیر خشکسالی آنها را تنها نگذاشت.

انتهای پیام/ زهرا شجاعی

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.