سرویس: دین و اندیشه 19:37 - چهارشنبه 05 آبان 1395

بررسی مفهوم جهاد کبیر- قسمت اول

جهاد کبیر از منظر قرآن؛ حفظ برتری و عزت مؤمنین

موضوع عدم اطاعت از دشمن آن قدر دارای اهمیت بوده که خداوند متعال بلافاصله پس از تقوا، آن را مطرح فرموده است.

اصفهان شرق_سید روح الله رفعتی پور/ خداوند متعال جامعه ی مؤمنین را برتر از دیگران قرار داده و این برتری را که به دلیل ایمان مؤمنین است، به طور صریح در آیات قرآن بیان فرموده است.

به عنوان نمونه می توان به آیه ی 139 سوره ی آل عمران اشاره کرد که فرمود: «وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» [و سست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد]

همچنین در آیه 35 سوره مبارکه محمد(صلی الله علیه و اله) این برتری مطرح شده و در همین آیه مؤمنین از این که خود را در موضع ضعف قرار دهند نهی شده اند. «فَلَا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ…» [پس هرگز سست نشويد و (دشمنان را) به صلح (ذلت‏بار) دعوت نكنيد در حالى كه شما برتريد…]

بنا بر همین برتری، بدیهی است که جامعه ی مؤمنین ملزم اند از برخی رفتارها به طور جدی پرهیز نمایند. از جمله ی این رفتارها، برقراری رابطه ی دوستی با دشمنان و پذیرفتن سرپرستی و سلطه ی آنان است که مؤمنین به هیچ وجه مجاز به آن نیستند.

در آیه ی 9 سوره ی ممتحنه اینگونه آمده است: «إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَ ظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» [همانا خدا شما را در مورد کسانی که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند، نهی می کند از این که با آنها دوستی کنید و هرکس با آنها دوستی کند ظالم و ستمگر است]

نکته مهم و قابل ذکر آن که خداوند متعال در این آیه به مؤمنین اعلام می دارد که با دو گروه دشمن آشکار (الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ) و دشمن پنهان (ظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ) مواجه اند و پذیرش دوستی و سرپرستی هر دو گروه ممنوع است. همچنین خداوند در این آیه، پذیرش دوستی و سرپرستی دشمنان را یکی از مصادیق ظلم دانسته است (وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ).

همین نکات در آیات دیگری از قرآن کریم نیز بیان شده است. به عنوان مثال در آیه ی 51 سوره ی مبارکه ی مائده آمده است: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ». جالب آن که خداوند در این آیه کسانی را که دوستی و سرپرستی دشمن را می پذیرند، جزو همان گروه معرفی می کند(وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ) و اشاره به گروه ظالمین در پایان این آیه نیز قابل توجه و تأمل است.

البته باید توجه داشت که دین، از سوی دیگر راه تعامل سازنده و روابط حسنه را، با شرایطی باز کرده است. این موضوع در آیه 8 سوره ی ممتحنه بیان شده است: « لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» [خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمى‏كند؛ چرا كه خداوند عدالت‏پيشگان را دوست دارد]

ببینید دین چه زیبا هم عزت و کرامت جامعه مؤمنین را حفظ کرده و هم باب ایجاد روابط با دیگران و استفاده از این فضا را برای آنان گشوده است. بنابراین می توان اینگونه نتیجه گرفت که کسانی که سر جنگ با مؤمنین ندارند و به دشمنی با ایشان همت نمی ورزند، می توانند طرف روابط حسنه و تعامل سازنده ی مؤمنین قرار گیرند.

یکی از مهمترین موضوعاتی که مؤمنین در این حفظ برتری و عزت باید به آن توجه داشته باشند، «عدم اطاعت از دشمن» است. این موضوع در آیات متعددی از قرآن به صراحت بیان شده است. از جمله، در اولین آیه ی سوره احزاب اینگونه آمده است: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا» [اى پيامبر! تقواى الهى پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت مكن كه خداوند عالم و حكيم است].

موضوع عدم اطاعت از دشمن آن قدر دارای اهمیت بوده که خداوند متعال بلافاصله پس از تقوا، آن را مطرح فرموده است. دلیل این دستور نیز آن است که خداوند دستورالعمل و برنامه ی زندگی برای مؤمنین در همه ی شئون ارائه فرموده که این نکته در دومین آیه ی سوره ی احزاب بیان شده است. آن جا که فرمود: «وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ…» [و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مى‏شود پيروى كن…].

اما در آیه ی سوم این سوره نکته ای مطرح شده که بسیار قابل توجه است: «وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا» که البته باید با توجه به آیه ی 48 همین سوره آن را فهم نمود. مووضع عدم اطاعت از دشمن و توکل بر خدا در آیه ی 48 نیز تکرار شده و البته یک کته بسیار مهم در میان این دو مطرح شده است. به این آیه توجه کنید: «وَ لَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ دَعْ أَذَاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا» [و از كافران و منافقان اطاعت مكن، و به آزارهاى آنها اعتنا منما، و بر خدا توكل كن، و همين بس كه خدا حامى و مدافع (تو) است].

نکته ی بسیار مهمی که از آن سخن گفتیم عبات « دَعْ أَذَاهُمْ » است که خداوند متعال با بیان این دو کلمه نشان داده است که برای اذیت و آزاری که دشمنان نسبت به مؤمنین روا می دارند اهمیت و اعتباری قائل نیست و برای همین، دستور به رها کردن این تفکر و سخنان فرموده است. در این جا ذکر این نکته لازم است که اگر مؤمنین به خدا تکیه کرده (تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ) و مطیع دشمن نشوند (لَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ) و عزت خود را حفظ کنند، دیگر دشمن توانایی ضربه زدن به آنان را نخواهد داشت. پروردگار مهربان همین نکته را به گونه ای دیگر در آیه ی 113 سوره ی هود مطرح فرموده است: « وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ… » [و بر ظالمان تكيه ننماييد، كه موجب مى‏شود آتش شما را فرا گيرد…] که در این جا خداوند دستور به عدم تکیه مؤمنین بر ظالمین(دشمن) فرموده است زیرا نتیجه آن ضرر و زیان برای مؤمنین است (فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ)

در مورد آیه ی 48 سوره  ی احزاب که قبلاً ذکر شد، توجه به این نکته لازم است که متأسفانه امروز نیز نظیر این طرز فکر غلط را در کشور خودمان شاهدیم. برخی در پاسخ به این سؤال که چرا باید در برابر دشمن کوتاه آمد یا چرا باید با او مذاکره کرد یا چرا باید به نوعی با دشمن کنار آمد؟ اینگونه پاسخ می دهند که: چون او قدرت دارد اگر با وی کنار نیاییم دست به تحریم، تهدید، جنگ و … علیه ما می زند و برای این که مورد اذیت از طرف دشمن قرار نگیریم راهی جز این نداریم. حال آن که این بهانه ای بیش نیست تا خطاهای خود را توجیه نمایند. این نوع فکر دقیقاً نقطه ی مقابل دستورات قرآنی است و چه بسا اینگونه عزت جامعه ی اسلامی مورد خدشه واقع شود.

همین مسأله در آیه ی 52 سوره ی مبارکه ی مائده تحت عنوان “بیماری درونی” آنان بیان شده است: « فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ…» [مى ‏بينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است در دوستى با آنان شتاب مى ‏ورزند مى‏ گويند مى‏ ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد…]

باید به خدا پناه برد از این که انسان مصداق این آیه شریفه باشد.

این همه، شرح مختصری از مفهوم “جهاد کبیر” بود که در آیه ی 52 سوره ی فرقان آمده است: «فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ». بنابراین، جهاد کبیر به معنای عدم اطاعت از دشمن است که منجر به حفظ برتری و عزت مؤمنین و در نهایت، پیروزی و سعادت آنان خواهد شد. در این زمینه سخن بسیار است که به منظور اختصار به همین میزان بسنده می شود.

در قسمت دوم یادداشت نتایج اطاعت جامعه از خداوند و نیز اتفاقاتی که در صورت عدم طی مسیر صحیح از سوی جامعه مؤمنین، برای آنان خواهد افتاد بررسی خواهد شد. ان شاء الله

 

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.