سرویس: جهادومقاومت 10:20 - چهارشنبه 10 شهریور 1395

گفتگویی با مهدی گنجی پور یکی از مدافعان حرم:

امنیت کشور را مدیون دفاع رزمندگان در عراق و سوریه هستیم/مواظب باشیم با حرف هایمان شرمنده شهدا نشویم

مردم ما تجربه جنگ را داشتند و با رنج های مشقت بارش آشنا هستند. تجربه به ما نشان می دهد که جنگ را باید از کشور دور نگه داشت و بعد از دفاع از حرم، دفاع از کشور را مهم بدانیم. پس عبارت چرا رفتند معنا نمی دهند. چرا نروند؟

به گزارش اصفهان شرق، یک سالی است که فضای شهر علاوه بر شهدای دفاع مقدس، به شهدای مدافع حرم هم متبرک و معطر شده و به شهر آورده می شوند. بسیاری از مردم شاید با فسلفه حضور مستشاری رزمندگان ایران در جبهه سوریه آشنا نباشند و بارها این سوال برایشات پیش آمده که چرا ما باید در سرزمینی دیگر به جنگ با دشمنان مشغول شویم و خون فرزندانمان در این راه بر زمین ریخته شود؟! بپرسند مگر در کشور خود کم مشکل داریم که نیرو به دیگر کشور ها بفرستیم و ما که در امنیت به سر می بریم چرا باید در جبهه های نبرد با تکفیری ها حضور داشته باشیم؟

برای آشنایی بیشتر با این مقولات گفتگویی صمیمی با مهدی گنجی پور، یکی از افرادی که تجربه حضور در جبهه مقاومت سوریه را داشته و از نزدیک زندگی با مدافعان حرم را لمس کرده است داشته ایم که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم؛

علت و اهمیت حضور مدافعین حرم در کشوری مانند سوریه چیست و این حضور چه نقشی در جمهوری اسلامی دارد؟

در کل حرکتی که تکفیری ها آغاز کردند یک حرکت ضد شیعی بود. آن ها برای حذف شیعه آمدند و هدف آن ها فقط محدود کردن شیعه نیست. عملکردشان هم تا کنون بیانگر همین موضوع بوده است. این حرکت از سوریه و عراق شروع شد چون که این دو کشور تقریباً پشتوانه تفکری ما هستند. اعتقاد ما به حضرت زینب(س) و کربلا و نجف زیاد است و این ها پشتوانه تفکری ما هستند. تکفیری ها این موضوع را خوب می دانند. درست است جبهه اول سوریه است اما هدف نهایی آن ها جمهوری اسلامی ایران است، چرا که می خواهند مهد شیعه را نابود کنند و می دانند تا که ایران را از بین نبرد هر کجا که بجنگند فایده ای ندارد.

ما دو اعتقاد داریم؛ یکی حب اهل بیت(س) است که این اعتقاد ما را به دفاع از حرم مبارکشان سوق می دهد، بالأخره شیعه با حب اهل بیت(س) زنده است. یکی از اعتقادهایی که باعث می شود رزمندگان برای دفاع بروند همین موضوع است. در دفاع هم دو مسئله داریم. یک دفاع از حرمت اهل بیت(س) داریم و از طرفی هم عِرق میهنی و ملّی ماست و ما می دانیم اگر الآن جلوی آن ها نایستیم به فرموده رهبر معظم انقلاب باید در کرمانشاه جلوی آن ها بایستیم. به تعبیری می توان گفت مدافعین حرم یک خدمت بزرگی به کشور کردند که جبهه جنگ را از مرزهای ایران دور کردند. این فواید زیادی دارد که می توان نداشتن بار روانی برای مردم، نداشتن تلفات مردمی و خسارات ساختمانی را از آنان دانست. رزمندگان تکفیری ها را حدود ۱۰۰۰ کیلومتر دور نگه داشتند.

رزمندگان وقتی خان طومان را گرفتند، بچه ها وارد خانه ای شدند و دیدند یک زن و هفت بچه داخل خانه هستند. این افراد را از سمت جناح چپ به راست آوردند تا آنها را از طریق جاده امن به عقبه منتقل کنیم. من دیدم بچه ها  کمی می ترسند و به همرزمان خودم گفتم کی جیره غذایی دارد؟ از کسی گرفتم و همراه با آب به بچه ها دادم. من دیدم که یکی از همرزمانم گریه می کند و گفت این صحنه ای را که الآن می بینیم و این حالتی که الآن در چهره این مادر و فرزندانش می بینم را می توانستیم در چهره هموطنان خودمان ببینیم و خدا را شاکرم که ما اینجا آمدیم و دشمن را همین جا نگه داشتیم تا به مرزهای ما نزدیک نشود.

مردم ما شاهد هستند. مردم ما تجربه هشت سال جنگ را داشتند و با رنج های مشقت بار جنگ آشنا هستند. تجربه به ما نشان می دهد که جنگ را باید از کشور دور نگه داشت و بعد از دفاع از حرم، دفاع از کشور را مهم بدانیم. پس عبارت چرا رفتند معنا نمی دهند. چرا نروند؟ باید بروند تا دشمن به ایران نرسد و همه چیز ما را نگیرد.

ما از دور افتاده ترین روستاهای کشورمان هم شهید داریم. من به روستایی رفتم که می گفتند زمان جنگ مرد در این روستا نبود و حتی کسی می مرد زن ها آن را دفن می کرند. رزمندگان بعد از دفاع از حریم اهل بیت(س) برای دفاع از کشور و دفاع از مردم کشورمان به جنگ با تکفیری ها رفتند.

 

سؤالی که پیش می آید این است که تقریباً سال ۸۹ بود که حمله به حرمین عسکرین انجام شد. پس چرا رزمندگان آن موقع به دفاع نرفتند؟

قبلا هم برخی اقدامات انجام می شد اما نه به این گستردگی و آشکاری که الآن صورت می گیرد. ما شهدای خودمان را که در چنین عملیات هایی بودند به صورت مخفیانه تشییع می کردیم. اینطور نیست که این مأموریت ها فقط الآن رخ داده باشد. اوضاع الآن فرق می کند و رسانه ای هم شده است. ما در سامرا بازسازی هم می کردیم و کمک ما مستشاری بود. مانند کمک های ما در عراق, عراق به اندازه کافی نیرو دارد و به سوریه هم کمک می کند و ما فقط کمک مستشاری می کنیم.

علت حضور بیشتر کشور ایران در سوریه و حضور کمتر آن در عراق چیست؟

ما در عراق مشکل نیرو نداریم. نیروی خوبی در عراق مستقر است. به هر حال کشور عراق چندین جنگ را پشت سر گذاشته و تجربه جنگی خوبی کسب کردند و به عبارتی جنگ را می شناسند. اما در سوریه مشکل کمبود نیروی نظامی زیاد است. از طرفی ما دین نسبت به سوریه داریم. همانطور که می دانید تنها کشوری در هشت سال دفاع مقدس به ایران کمک کرد کشور سوریه بود. مقام معظم رهبری آن هنگام به حافظ اسد که رئیس جمهور سوریه بود گفتند که شما چرا به ما کمک می کنید؟ حافظ جواب داد روزی هم شما باید به ما کمک کنید. از طرفی هم امکانات سوریه نسبت به عراق کمتر است.

در سوریه افغانی ها به نام فاطمیون، پاکستانی ها به نام زینبیون، عراقی ها به نام حیدریون، حزب الله لبنان و نیروهای نظامی و مردمی سوریه هم شیعه و هم مسیحی و هم سنی ها می جنگند.

در کل می توان گفت معضلاتی که در بحث دفاع از سوریه است در عراق نیست. برای همین سوریه به ما بیشتر نیاز دارد.

روسیه هم که وارد جنگ شده.

بله. روسیه رسماً وارد جنگ شده است. رسمی بودن مداخله نظامی روسیه هم به این دلیل است که دولت سوریه رسماً و کتباً از روسیه درخواست کمک کرد.

اولین شهید مدافع حرمی که به اصفهان آمد چه کسی بود و موج ورود شهدای حرم به اصفهان از چه زمانی آغاز شد؟

اولین شهید مدافع حرم شهر اصفهان، شهید ابوالفضل شیروانیان بود که در سال ۹۲ در زینبیه دمشق در اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. در لشکر امام حسین(ع) هم اولین شهید مدافع حرم شهید مسلم خیزاب بود. قبل از شهادت مسلم خیزاب و شاید بهتر است بگوئیم از زمان شهید شیروانیان یک مظلومیتی راجع به شهدای مدافع حرم بود.

واکنش و استقبال مردم از شهدای مدافع حرم چطور بود؟ مثل بقیه مراسم تشییع شهدا شرکت می کردند؟

در ابتدا شبهاتی برای مردم به وجود آمد. به خصوص شبهات مالی که این ها پول های خوبی می گیرند و … که به مرور زمان با پاسخ به شبهات این روند خوب شد. الآن شما شب های جمعه که به گلستان شهدای اصفهان بروید شلوغ ترین جا مزار مبارک شهدای مدافع حرم است. این شهدا برای نسل امروز ملموس تر هستند. جوان ها بیشتر سراغ شهدای مدافع حرم می روند.

الحمدالله بحث شهدای مدافع حرم در کشور ما و بین مردم ما به خوبی جا افتاد و انقلابی صورت گرفت. انقلابی در این انقلاب افتاد. مانند ورود شهدای غواص که انقلابی صورت گرفت و استان را تکان داد. من فکر می کنم شهدای مدافع حرم استان را تکان داد و انقلابی صورت گفت. امروز خیلی ها سراغ من می آیند و می گویند می خواهیم به سوریه برویم. جوانی با اشک چشم به درب خانه ما آمد و مدام دم از رفتن به سوریه می زد. اشتیاقی که امروز در جوانان ما هست دقیقاً همان اشتیاقی که سال های گذشته در رزمندگان جوان دفاع مقدس بود. علت اینکه عده کمی هم با این روند مخالف هستند از سر نا آگاهی است و نمی دانند که هدف اصلی دشمن ایران است.اگر بخواهید مقایسه ای بین زمان حال و زمان جنگ انجام بدهید، فکر می کنید میزان استقبال مردم از شهدا چطور بود؟

اولاً استقبال مردم ما دیدیم که خیلی عالی بود. مثلاً استقبال از شهید اسحاقیان خیلی زیاد بود. زمان جنگ مردم فراق را تحمل نکرده بودند و تشنه نبودند. اما الآن این تشنگی وجود دارد و درد جا مانده از قافله شهدا امروز زنده شده است و جوانان هم شور زیادی دارند. گاهی اوقات در چهره های ساده اتفاقات جالبی می بینیم. وقتی شهیدی در شهری تشییع می شود این خودش تلنگری به ماست. شهید گمنامی را قرار بود به دانشگاه امین فولادشهر ببریم  و برای همه جای سوال داشت که چرا به فولادشهر می برید. راستش را بخواهید ما هم خودمان نگران بودیم که آیا استقبال می شود یا نمی شود! ولی این کار را کردیم و اعتقاد به خود شهید داشتیم. ما هر دانشگاهی شهید می بردیم داخل دانشگاه یا نهایتاً درب دانشگاه تحویل می گرفتند. اما در فولادشهر دانشجویان حدوداً سر خیابان آمده بودند و شهید را به دانشگاه بردند.

در مراسم تشییع من رفتم که صحبت کنم. نگاهی به لابلای جمعیت انداختم و دیدم تیپ های خاصی در بین دانشجویان هست. برخی برای شهدا گریه می کردند که ظاهر خوبی نداشتند اما من دیدم که باطن خوبی داشتند. خدا کند ظاهر ما که ظاهر خوبی داریم خراب نباشد. برای شهیدی گریه می کردند که نمی دانستند چه کسی است. ما شهید را در آمبولانس گذاشتیم تا ببریم. یک جوان آمد و گفت آقا ببخشید امکان دارد این شهید را به دانشگاه روبرویی هم بیاورید؟ مسئول ما گفتند که در برنامه نیست. آن جوان گفت پس پنج دقیقه در حیاط دانشگاه فقط بایستید. ما به آن دانشگاه رفتیم و در حیاط آنجا درب آمبولانس را باز کردیم. ناگهان جوانی را با شلوار و ظاهر نا متعارفی دیدم و چقدر هم گریه می کرد. گفت آقا اجازه می دهید شهید را داخل دانشگاه ببریم؟ من حقیقتاً با دیدن این صحنه ها نتوانستم نه بگویم. همین جوانان با همین ظواهر نا متعارف شهید را بردند و من واقعاً برایم سوال شد که ما درباره این ها چه فکر می کنیم و این ها چه هستند. در قضیه شهدای غواص در شاهین شهر هم همینطور. استقبال خیلی خوبی شد.

از شهدای تیپ فاطمیون یا همان شهدای افغانستانی بگوئید. به نظر می آید در برخی از شهرها نسبت به این شهدا کم لطفی هایی می شود. به نظر شما علت این بی لطفی ها چیست و نگاه مردم باید نسبت به این شهدا چه نگاهی باشد؟

من مقصر این بی مهری را خودمان می دانم. مردم بر مبنای شناخت خودشان عمل می کنند و در این زمینه اطلاعات و آگاهی ندارند. یک اتفاقاتی با بارهای منفی درباره افغانی ها در کشور ما افتاده است که در دل مردم مانده است. الآن مردم باورشان نمی شود که همین افغانی ها از ما دفاع می کنند. در هشت سال دفاع مقدس ما هم افغانی ها بودند و جنگیدند و شهید هم دادند. همین موضوع را هم مردم نمی دانند. الآن هم همینطور است، مردم ما می دانند قضیه از چه قراری است. این دست از شهدا کاملاً داوطلبانه می آیند. برخی خانواده های شهدای تیپ فاطمیون در زندگی معیشتی هم مشکل دارند. اینطور نیست که برای پول رفته باشند. بنده خبر دارم که وقتی یک افغانی به سوریه می رود خانواده اش به نان شب هم محتاج است. این کجا رفته؟ رفته و برای من و شما شهید شده است.اگر مردم کم لطفی می کنند علتش ندانستن اصل ماجراست.

الآن بچه های افغانی و پاکستانی از ما و کشور ما دفاع می کنند. قصه این است.

به نظر شما چرا عده ای تلاش می کنند فضایی را القاء کنند که افغانی ها برای منافع شخصی و پول می جنگند؟

عده ای که مغرض هستند و اصلاً دشمن هستند. عده ای هم ناخودآگاه آب به آسیاب دشمن می ریزند که ان شاء الله از روی جهل است. عمده این بحث ها بر اثر جهل است که با صحبت ها و روشنگری ها معادلات عوض می شود.

تحلیل شما از اوضاع سوریه چیست؟ به نظر شما اوضاع همچنین ادامه دارد یا تمام می شود؟

پیش بینی اینکه چه می شود ممکن نیست. تلاش ما این است که به بهترین نحو تمام شود. هر دو طرف برای بد تلاش می کنند. اما جنگ سوریه الآن تبدیل به یک جنگ فرسایشی شده است و هر روز معادلات جنگ در سوریه عوض می شود و اصلاً قابل پیش بینی نیست. البته نباید از پیشگویی هایی آخرالزمان هم غافل ماند و باید روی آن مطالعه داشت و در کل می توانم بگویم که با حضور مدافعین جرم، ما خوشبینانه به قضیه نگاه می کنیم که ان شاء الله به نفع ما تمام شود.

از یکی از شهدا برایمان بگوئید.

شهید علی شاه سنائی. من با علی به منطقه رفتیم. آن جا تخریب نیاز داشتند و ما هم تخریب کار کرده بودیم و بعد از همان جا با علی مأنوس شدیم. علی جسور بود و نماز شبش ترک نمی شد؛ عارف بود. شهید شاه سنائی اصلاً تکبر نداشت. می توانم به جرئت بگویم که شهادت علی شاه سنائی کمر بچه ها را شکست. هیج کس مثل علی ضروری نبود. کسی هم باور نمی کرد علی شهید شده است. اصلاً کسی نمی خواست قبول کند. در غربت جنگیدن و شهید شدن خیلی سخت است. کلاً کمک کردن بچه ها به هم خیلی رسم قشنگی بود که این شهید هم این اخلاق را داشت.

جایگاه رزمندگان ایرانی در بین رزمندگان سوری چگونه است؟

جایگاه ایرانی ها در سوریه خیلی مهم است. در بسیاری از عملیات ها ده تا پانزده نفر از بچه های ما به عملیات می روند و در کنار سوری ها می جنگند تا آن ها روحیه بگیرند. وقتی که رزمندگان ایرانی به عملیات می روند و در عملیاتی حضور دارند سوری ها و باقی رزمندگان خیلی روحیه می گیرند و همیشه می گویند ایرانی ها شجاع و نترس هستند. خود رزمندگان می گویند که ایرانی ها قوت قلبی برای همه هستند.

صحبت پایانی خودتان را با مخاطبین ما بفرمائید:

صحبت پایانی من این است که به مردم بگویم مواظب باشیم با حرف هایمان شرمنده شهدا نشویم. این شهدا از جان و مال و خانواده و همه چیز خود گذشتند و به جنگ رفتند. پدران کودکانی به جنگ رفتند و بازنگشتند که الآن نیاز به محبت پدری دارند. ما چه کار کنیم؟ حداقل خون به دل خانواده شهدا نزنیم. درست است جنگ برون مرزی است اما برای وطن خودمان است. اگر این را درک کنیم می دانیم که چکار باید یکنیم. ما تا قیامت مدیون خانواده شهدا هستیم. هنوز پس از چند سال پدران و مادرانی منتظر فرزندنشان هستند. دشمن اگر می توانست می زد و رجز نمی خواند. آیا اگر دشمن می توانست به ما رحم می کرد؟ خیر؛ حتماً حمله می کرد. نمی توانند چون هشت سال دفاع مقدس انقلاب ما را بیمه کرد و همین بیمه کردن به واسطه خون شهدا امروزه با شهادت مدافعین حرم دو مرتبه اتفاق می افتد.

انتهای پیام/صاحب نیوز

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.