جمعه های انتظار/2/حجت الاسلام پناهیان:
مشکل ریشه ای در کشور ما عدم توانایی مؤمنین برای زندگی جمعیِ حداکثری است
ظهور، منتظرِ اینجاست که ما زندگی جمعیِ برآمده از تقوا و زندگی تشکیلاتیِ مبتنی بر فضایل اخلاقی داشته باشیم و خداپرستیمان را در این روابط اجتماعی نزدیک به هم ببینیم.
به گزارش اصفهان شرق، به نقل از صاحب نیوز، تحقق شرایط ظهور حضرت امام زمان (عج) و این که چه زمانی حکومت عدل جهانی مهدوی برپا می شود یکی از مهم ترین مسائل مربوط به مهدویت است. اگر چه در منابع روایی مختلف تعیین زمان ظهور توسط افراد مختلف رد شده ولی در روایات گوناگون شرایط و لوازم ظهور حضرت مهدی (عج) به درستی ترسیم شده است. عدم تبیین صحیح این موضوع باعث می شود دوستداران ظهور حضرت مهدی (عج) در تلاش برای آماده سازی زمینه های ظهور دچار اشتباه در تشخیص مسیر صحیح شوند و چنان چه این اشتباه فراگیر شود می تواند باعث ایجاد انحراف و شک در عقاید منتظران ظهور شود. در سلسله نوشتارهای «جمعه های انتظار» قصد داریم پای منبر اساتید و بزرگان مهدویت به تبیین شاخصه های زمان ظهور و ویژگی های امت منتظر بپردازیم. گفتار اول از این سلسله نوشتار ها بخش اول از سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان بود که هفته قبل منتشر شد. گفتار دوم، بخش دوم از این سخنرانی است که در ادامه بحث هفته قبل ایراد شده است.
مسألۀ اصلی در آمادگی برای ظهور، رشد ولایتمداران در «زندگی اجتماعی» است
مسألۀ اصلی «ما» هستیم(یعنی افراد ولایتمدار)، اما باز هم بحث در «زندگی فردی» ما نیست؛ اینهم حداکثر میتواند ۵۰ درصدِ رشد ما باشد. شما اگر یک فرد باتقوا باشید که حتی یک گناه و معصیت و غفلت در خلوت خود نداشته باشید، حداکثرش این است که نمرۀ ۱۰ از ۲۰ میگیرید! بقیهاش به زندگی اجتماعی شما برمیگردد.
مسألۀ اصلی، رشد ولایتمداران در «زندگی اجتماعی» است. و متاسفانه ۱۴۰۰ سال است که دین تحریفشدۀ سکولار به ما تحمیل شده است. ما اصلاً رشد معنوی و اخلاقی را یک مسألۀ فردی میدانیم! وقتی از تقوا سخن گفته میشود بیشتر «گناه فردی» به ذهنمان متبادر میشود. یا وقتی از فضایل اخلاقی میگویند، ملکات نفسانی به ذهنمان متبادر میشود، یا وقتی از عبادت سخن میگویند فقط به سراغ «مناجات و ارتباط با خدا» میرویم؛ در حالی که این تصور درستی از دین نیست؛ اصل عبادت ما نماز است و اصل نماز هم به جماعت است که در واقع «تمرین ولایتمداری» است.
مسیر رشد ما باید به جایی برسد که در «روابط اجتماعی» امتحان پس بدهیم/ برای اینکه گیر امتحانات سخت نیفتیم، با هم کار نمیکنیم!
مسیر رشد ما باید به آنجا برسد که بتوانیم در روابط اجتماعی، امتحاناتمان را پس بدهیم. ولی ما فوقالعاده زرنگ هستیم و برای اینکه گیرِ امتحانات اجتماعی سخت نیفتیم، با هم کار نمیکنیم، و از کنار هم رد میشویم و ارتباطمان در حد یک «سلام و علیک» نگه میداریم و کار تشکیلاتی نمیکنیم. این رندی و زرنگی ماست! هر کسی تنهایی کار خودش را انجام میدهد.
اگر راست میگوییم «با هم کار کنیم» و بعد اگر منافعِ بهدست آمده با استعدادهای تو، به جیب رفیقت برود، و عیبهای رفیقت به حساب تو گذاشته شود، آنوقت باید دید چهکار خواهی کرد؟ تازه کار از اینجا آغاز میشود. حالا ببینید آنهمه معنویت و تقوای فردی، اثر خودش را نشان میدهد یا نه؟
امام صادق(ع) در روایت شریفی میفرماید: مانند گاوانی که در یک چراگاه مشغول چرا هستند و کاری به هم ندارند، نباشید! آنها در کنار همدیگر میچرند ولی با هم ارتباط برقرار نمیکنند. (إِنَّ ائْتِلَافَ قُلُوبِ الْأَبْرَارِ إِذَا الْتَقَوْا وَ إِنْ لَمْ یُظْهِرُوا التَّوَدُّدَ بِأَلْسِنَتِهِمْ، کَسُرْعَهِ اخْتِلَاطِ قَطْرِ السَّمَاءِ عَلَى مِیَاهِ الْأَنْهَارِ، وَ إِنَّ بُعْدَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الْفُجَّارِ إِذَا الْتَقَوْا وَ إِنْ أَظْهَرُوا التَّوَدُّدَ بِأَلْسِنَتِهِمْ، کَبُعْدِ الْبَهَائِمِ مِنَ التَّعَاطُفِ، وَ إِنْ طَالَ اعْتِلَافُها عَلَى مِذْوَدٍ وَاحِدٍ؛ امالی طوسی/۴۱۱)
چرا استعدادهایمان را برای همدیگر خرج نمیکنیم؟/ظهور، منتظرِ اینست که ما زندگی جمعیِ برآمده از تقوا داشته باشیم
شخصی نزد امام باقر(ع) رفت و اصرار کرد که ما منتظر قیام شما هستیم! حضرت به او فرمود: آیا شما با هم اینطور هستید که راحت از پول همدیگر برمیدارید؟ گفت: نه، حساب حساب است کاکا برادر! حضرت فرمود: یاران مهدی ما، اینگونه هستند. (قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَهِ لَجَمَاعَهٌ کَثِیرَهٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ: یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟… إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَهُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ؛ اختصاص شیخ مفید/ص۲۴) همیشه موضوع این نیست که بدون اجازۀ همدیگر پول هم را برداریم و برای نیازهای خودمان مصرف کنیم، اما چرا استعدادهای خودمان را برای همدیگر خرج نمیکنیم؟ چرا استعدادهایمان را کنار همدیگر نمیگذاریم؟ این یعنی فرهنگ زندگی جمعی و کار تشکیلاتی در ما نیست.
ظهور، منتظرِ اینجاست که ما زندگی جمعیِ برآمده از تقوا داشته باشیم، زندگی تشکیلاتیِ مبتنی بر فضایل اخلاقی داشته باشیم و خداپرستیمان را در این روابط اجتماعی نزدیک به هم ببینیم.
خدا به موسی(ع) فرمود: مقام بالای امت آخر، به خاطر ایثار است/ ما هنوز به اینجا نرسیدهایم
حضرت موسی(ع) از خدا خواست که مقام امت آخر را به من نشان بده، خداوند فرمود: نمیشود، مقام آنها خیلی بالاست و شما نمیتوانید. حضرت موسی(ع) عرضه داشت به قدری که میتوانم نشانم بده. خدا به قدری که توانست به او نشان داد و موسی(ع) غش کرد و بعد از بهوش آمدن پرسید: چرا امت آخر اینقدر مقامشان بالاست؟ حضرت فرمود: بهخاطر یک خصلت، و آن «ایثار» است. (قالَ موسى ع: یا رَبِّ أرِنی دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ و اُمَّتِهِ. قالَ: یا موسى، إنَّکَ لَن تُطیقَ ذلِکَ، و لکِن اُریکَ مَنزِلَهً مِن مَنازِلِهِ جَلیلَهً عَظیمَهً فَضَّلتُهُ بِها عَلَیکَ و عَلى جَمیعِ خَلقی. قالَ: فَکَشَفَ لَهُ عَن مَلَکوتِ السَّماءِ فَنَظَرَ إلى مَنزِلَهٍ کادَت تَتلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها و قُربِها مِنَ اللّه ِ عز و جل، قالَ: یا رَبِّ، بِما ذا بَلَّغتَهُ إلى هذِهِ الکَرامَهِ؟! قالَ: بِخُلُقٍ اِختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَینِهِم و هُوَ الإِیثارُ»(مجموعۀ ورام/۱/۱۷۳)
ما هنوز به این مرز نرسیدهایم. ایثار گاهی بالاتر از جان دادن در راه خداست. چون آدم جانش را به خدا راحت میدهد ولی ایثار به برادران دینی سخت است! برخی حاضرند ده مرتبه برای خدا جان بدهند، ولی به این راحتی برای برادران دینی خود هزینه نمیکنند. امت پیامبر(ص) -در صدر اسلام- در گذشتن از جانشان در راه خدا امتحانشان را روسفید پس دادند، اما وقتی به مرحلۀ دوم رسیدند، غالباً نتوانستند.
وقتی جمع شدید و پیوند برقرار کردید، تازه دعوا شکل میگیرد/ «من سر به زیرم و به کسی ظلم نمیکنم»، کافی نیست!
بعضیها به هم لبخند میزنند و از کنار همدیگر رد میشوند ولی هیچ ارتباط تشکیلاتی برقرار نمیکنند تا نکند عیبهای دیگران به آنها نسبت داده شود یا خوبیهایشان به دیگران نسبت داده شود! اینطوری خودشان را فریب میدهند. اینکه «من به کسی ظلم نمیکنم» یا «من سر بهزیر هستم» اصلاً کافی نیست؛ اتفاقاً برخی از چهارپایان هم خیلی سر بهزیر هستند! روی این خوبیها حساب نکنید.
شما در یک زندگی جمعی، وقتی با هم جمع شدید و پیوند برقرار کردید، تازه دعوا شکل میگیرد. کمااینکه یک دختر و پسر، تا وقتی ازدواج نکردهاند فقط قربان صدقۀ هم میروند؛ اما بعد از اینکه ازدواج کردند، دعوا شروع میشود! چرا؟ چون پیش هم گیر کردهاند و نمیتوانند از هم فرار کنند. کار تشکیلاتی هم اینطوری است که شما را گیر میاندازد.
تشکیلاتی مثل «بسیج» بنا بوده که ما را در جهت «اجتماع من القلوب» رشد بدهد
ما الان تشکیلاتی مثل بسیج داریم، این تشکیلات بنا بوده که ما را در این جهت رشد بدهد. تشکیلاتهای دیگر نیز همینطور است؛ مثل تشکّلی که یک جمعی برای ادارۀ یک هیأت ایجاد میکنند. یا گروهی که دور هم جمع میشوند برای ادارۀ یک مسجد. یا هر نوع تشکّل مؤمنین در کنار همدیگر؛ اینها برای این است که «عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ» را در ما رشد دهند.
گیر ما در داعشیها نیست، گیر ما در ضعف بسیحی بودن ماست!
گیر کار ما در اینجاست! شما اینرا باید درست کنید. گیر ما داعشیها نیستند، گیر ما در ضعف بسیجی بودن ماست. در خانهها و مدرسههای ما، افراد باید طوری تربیت شوند که بتوانند عضو تشکیلات و سازمان و گروه شوند. حتی در عرصههای سیاسی، باید بتوانند عضو یک حرکت سیاسی شوند. اما تقریباً از اخلاق عموم بچهمذهبیها بهدور است؛ بلکه محال است که شما تصور کنید این ویژگی در آنها وجود داشته باشد! مگر نوادری که هنوز خودشان را نشان ندادهاند.
در کشور ما مشکل ریشهای، عدم توانایی مؤمنین برای زندگی جمعیِ حداکثری است
مسیر رشد ما اینجاست. در کشور ما مشکل ریشهای، عدم توانایی مؤمنین برای زندگی جمعی داشتن است؛ آنهم نه زندگی جمعی بهمعنای حداقلی کلمه، بلکه بهمعنای حداکثری کلمه. مشکل ما اینجاست که خودمان را در این موضوع، رشد ندادهایم. اصلاً به ذهن خیلی از ما هم خطور نمیکند که آن رشدی که حضرت از ما انتظار دارند، همین است.
خدا که از ما کار نمیخواهد؛ بلکه میخواهد ما آدم شویم/ آدم شدن ما در تحمّل جمع است!
ما گاهی اصلاً کنار همدیگر جمع نمیشویم! در حالی که باید در کنار هم جمع شویم. «عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» یعنی تجمع ما باید قلبی باشد. نه اینکه در تشکیلات، از همدیگر نفرت پیدا کنیم! خدا که از ما کار نمیخواهد؛ بلکه میخواهد ما آدم شویم. مثلاً «تو چرا عصبانی میشوی، از کوره در میروی، و جمع را بههم میزنی؟ چرا تحملت در مقابل رفیقت کم است؟ تحملت را بالا ببر و بگذار این جمع درست بماند و تو در این جمع رشد کنی» بعضیها به خاطر اینکه کار خراب شده، زیرآب رفیقشان را میزنند! بعضیها هم تکی کار میکنند تا موفق باشند و حاضر نیستند جمعی کار کنند تا آدم شوند. در حالی که آدم شدن مهم است نه موفقیت؛ و آدم شدنِ تو در تحمل جمع است.
بهترین موضوع در معارف مهدوی «تشکیلاتی بودن ولایتمداران» است
در معارف مهدوی بهترین موضوع برای پرداختن به آن «تشکیلاتی بودن ولایتمداران و رشد کردن در تشکیلات» است. بقیۀ موضوعات، این اولویت را ندارند. البته خوب است در اولویتهای بعدی، خیلی کارهای خوب دیگر هم انجام دهیم. ولی مسائل دیگر، اینقدر به مهدویت ارتباط ندارند، شما وقتی از مهدویت سخن میگویید، یعنی: «اقامۀ حق در عالم و مستقر نمودن ولیالله الاعظم در اوج قدرت در جهان» و این نیاز به تشکیلات و نیروهای تشکیلاتی دارد.
ادامه دارد…