سرویس: غیر تولیدی » نقلی 13:30 - چهارشنبه 25 دی 1392

شرح پریشانی ما؛

در باب خوشی جنبش دانشجویی

در باب روزمرگی جنبش دانشجویی همواره واگذاری فرهنگ به سیاست بهترین مصداق است. جنبش دانشجویی به جای تمرکز بر فرهنگ، بر سیاست تمرکز کرده است و در بهترین حالت مهم­ترین کلیدواژه­ هایش فتنه و بصیرت شده است…

به گزارش اصفهان شرق، “خوشی” واژه ­ی خنثایی نیست و می­ تواند بار منفی و مثبت را توأمان داشته باشد. این روزها جنبش دانشجویی کشور حال و روز بسیار خوشی دارد که آگاهی جنبش دانشجویی از حال و روز خود می­ تواند بار معنایی خوشی را مثبت کند. برای این خوشی می توان مصادیق، علل و پیامدهایی را برشمرد. شاید از میان تمام مصادیق، “سردرگمی” و از میان علل و پیامدها “روزمرگی” از همه عیان­ تر باشند. سردرگمی شاید مناسب­ترین واژه­ ای است که برای توصیف پریشان احوالی و تک پرسش این روزهای جنبش دانشجویی می­ توان بکار برد. این پرسش دو وجهی اساس هر مجموعه­ ای را می­ زند: چرا، چه باید کرد؟ اگر چه این پرسش همواره با جنبش دانشجویی همراه بوده است اما همواره پاسخ های موقتی و تابع شرایط روزمره کار را راه انداخت و طی این سال­ ها روزمرگی مفرط جنبش دانشجویی موجب سردرگمی آن شده است. پاسخ بهتری که می­ توان برای سردرگمی صورت بندی کرد عدم تمایز هویتی و تحدید نکردن مرزهای آن است.

جنبش دانشجویی

تعریف جنبش دانشجویی از هویت خود همواره بصورت ناخودآگاه هدف و مسیر آن را تعیین کرده است. در اینکه جنبش دانشجویی کشور همواره با “نه” شکل گرفته و بدین وسیله حدود هویتی خود را مشخص کرده شکی نیست اما این «ما چه و که و در پی چه چیز نیستیم» نمی­ تواند پاسخ دائمی به «ما چه و که و در پی چه هستیم» باشد. پس تک پرسش این روزهای جنبش دانشجویی همان قدر که یک پریشانی به نظر می­ رسد می­ تواند نشانه­ ی خوبی برای بازخوانی پاسخ به این پرسش از درون هویت ساخته شده­ خود باشد. مطمئناً در هویت هر مجموعه­ ی دانشجویی پاسخ­ هایی به این پرسش مهم وجود دارد اما مسأله­ ی مهم، بازخوانی و خودآگاهی نسبت به این پرسش است.

در باب روزمرگی جنبش دانشجویی نیز همواره واگذاری فرهنگ به سیاست بهترین مصداق است. جنبش دانشجویی در سال­ های اخیر به جای تمرکز بر فرهنگ، بر سیاست تمرکز کرده است و در بهترین حالت مهم­ترین کلیدواژه­ هایش فتنه و بصیرت شده است. مشکل این کلیدواژه­ ها نیست، بلکه تمرکز بر همین کلیدواژه­ ها و تقلیل دادن کلیدواژه­ های سبک زندگی و تولید علم به مباحث سیاسی، با درجه ­ی مصرف روزمره، موجب غفلت از هویت فرهنگی جنبش دانشجویی شده است. اگر همان توجیه خوش رنگ و لعاب سیاست و سیاست ­زدگی را وسط بکشیم و بگوئیم سیاسی بودن پسندیده و سیاست زدگی آسیب است، باز هم جنبش دانشجویی در این سال­ ها اگر با تسامح نگوئیم به ورطه سیاست­ زدگی کشیده شده است، قویاً می­ توان گفت توازن میان فرهنگ و سیاست (به معنای پسندیده) را رعایت نکرده است. در نتیجه جنبش دانشجویی در بهترین حالتش به جریانی که آرمانش تاثیرگذاری در انتخابات است تبدیل شد، در حالی که رودخانه ­ی هویتی جنبش دانشجویی اگرچه از سیاست شروع می­ شود اما برای عمیق شدن به سمت فرهنگ حرکت کرده تا از فرهنگ شروع کند.

راه حل مناسبی که به نظر می رسد این است که ابتدا در تشکل­ ها و مجموعه­ های دانشجویی خودآگاهی هویتی صورت بگیرد و «که نیستیم» و «که هستیم» از درون هویت جنبش دانشجویی پاسخ مناسبی بیابند. تاکید بر اینکه این پاسخ می بایست از درون هویت هر مجموعه ­ای شکل بگیرد به این خاطر است که رودخانه ­ی هویتی مجموعه­ ها رسوب­ هایی دارد که از شرایط مختلف تاریخی اندوخته شده است و با بهره­ گیری از آن می­ توان به پاسخی رسید که تابع شرایط روزمره نباشد. بدون شک تنها وجهی که می­ تواند این خوشی را جان ببخشد پاسخ به همین پرسش است که در غیر این صورت خوشی به جنون نزدیک می شود. پس این خوشی بیشتر از آنکه نگران کننده باشد می­ تواند خوشحال کننده باشد، چرا که حتی یک پاسخ موقت نیز می­ تواند منشأ حرکت بشود.

منبع: صاحب نیوز

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.