سرویس: دین و اندیشه 08:00 - پنجشنبه 16 اردیبهشت 1395

عید مبعث، عید فرمان استقامت علنی و جاری شدن حکم نبوت؛

مساله غریب بودن ولی خدا یک مساله تاریخی و ریشه دار است

روز مبعث روزی است که خدا به محمد فرمان استقامت علنی می دهد. ولو اینکه تحریم های اجتماعی و اقتصادی موجب تلف شدن مال و جان عزیزان رسول شود. وقتی پیامبر خوش نامی و انسانیت خود را نشان انسان های پیرامون خود داد و یارانی اصیلی را در کنار خود نگه داشت آنگاه بود که حکم نبوت جاری شد.

به گزارش اصفهان شرق؛ به نقل از صاحب نیوز، در طول تاریخ همواره دو جریان حق و باطل در نزاع با یکدیگر بودند. جریان حق به حسب تکلیفی که بر عهده داشت سعی در مقاومت در برابر باطل دارد و باطل به حسب تبعیت از هوای نفس. این موضوع از اولین روزهای خلقت انسان جریان پیدا کرده است.

هر گاه نبی از انبیاء الهی خبر حکومت الهی خود را به جامعه انتقال می دادند، عده ای بنای مخالفت را می گذاشتند. مساله ای که وجود دارد آن است که چه میشود، مردمی که حقانیت و محبوبیت حق را با تمام وجود درک می کردند یکباره به حق پشت می کردند و ولی خود را تنها می گذاشتند؟

مساله غریب بودن ولی خدا یک مساله تاریخی و ریشه دار است خصوصا آن ولی که سعی در اجرای حاکمیت الهی و یا حکم تشکیل جامعه الهی دارد،مساله برای او دشوار تر است.

کسی که انسان خوبی است تنها عده ای که حسادت و غرض هایشان غلبه کرده با او بد میشوند و سر ناسازگاری می گذارند و سعی در تضعیف او در اذهان دارند. ولی آن انسانی که بنای اجرای خوبی ها دارد، کار برایش سخت تر است چرا که دائره ی دشمنی در حق او گسترده تر است و اجازه نفوذ و گسترشش را نخواهند داد. چون اجرای حق مساوی است با خط بطلان بر هوس ها و شیطنت ها.

مساله انبیا هم چنین بود آن انبیایی که سعی در تشکیل حکومت دینی داشتند با مخالفت ها مواجه می شدند. و آن شعار و سخنی که علیه هم انبیا کارساز آمد آن بود که میگفتند این ولی خدا میخواهد به ریاست برسد. و همه آن خوبی ها و مهربانی ها و خدمت ها در راستای رسیدن به حکومت و ناشی از ریاست طلبی وی بوده است.

مردم هم از نبی خدا می پرسیدند آیا تو به دنبال ریاست بر ما هستی؟ نبی خدا هم پاسخ میداد بله البته نه از جانب خودم که از جانب الله. هوس بازان هم سوداگری میکردند که دیدید او هم دنبال ریاست طلبی است و با این مغاطات ولی خدا را خانه نشین میکردند و یا او را به قتل می رساندند.

این داستان به گواه قرآن کریم بارها و در عصر همه انبیا صورت گرفت و همواره همین شعار که او میخواهد بر شما برتری داشته باشد میتوانستند ولی خدا را کنار بزنند.

پیامبر عظیم الشان اسلام هم با این حرف ها طرف بود. هر چند سالیان سال او را امین میخواندند اما نمیتوانستند رهبری او را بپذیرند. اما پیامبر خاتم کاری کرد که دیگر نتواستند نور پیامبر را خاموش کنند. پیامبر فرمود من مبعوث شده ام تا خوبی ها را تمام کنم و پیامبر خوبی ها را در حق بشر تمام کرد.

دیگر بشر بهانه نداشت که با وجود عمر کوتاه مبعوث شدن محمد به نبوت، حقانیت را به فراموشی برساند. با اینکه در زمان حیات نبی اکرم(ص) بارها و بارها با حرف ها و شبهه هایی سعی در گسستن جریان نبوت شدند اما ناکام ماندند. چرا که پیامبر خوبی ها را در حق ما تمام کرد و آن چیزی نبود جز تربیت علی امیرالمومنین(ع) که نماد خوبی ها و منشاء و متبلور خوبی ها بود.

آری به راستی میتوان هدف بعثت را معرفی علی به عنوان امام جامعه مسلمین و پدر امت و ابوافضائل دانست. این بار قرار بود پیامبر به خاتمه برسد و اگر پیامبر جاوادنه ای را به بشر تقدیم نمی کرد دیگر خبری از خوبی در جهان نبود. علی را هم خانه نشین کردند ولی مقاومت علی آن ها را از پای در آورد و مردم را وادار به تسلیم کرد.

خدای متعالی به نبی خود فرمود اگر اخلاق نداشتی از اطرافت پراکنده می شدند. اخلاق پیامبر بیشتر از کلام پیامبر تاثیرگزار بود. این یک اصل مسلم است. اگر ما بخواهیم هر کجا حرکت فرهنگی را آغاز کنیم اول باید خود عامل باشیم و دوم افرادی را بتوانیم به تفکر اصیل پیوند بزنیم.

اگر مردم ببینند که این تفکرات را هم قائل به آن عامل است و هم پیروانی دارد که نسبت به آن تعهد دارند و زندگی صحیحی دارند قطعا نسبت به این متمایل خواهند شد و این بهترین راه ترویج مکتبی دین است.

امام خمینی در سال های اول قیام خود ضمن عمل به حرف های ضد وابستگی خود توانستند افرادی را تربیت کنند که آنها خود تربیت کننده نسل های آینده انقلاب شدند. آنجا که امام فرمود فرزندان من الان در گهواره ها هستند کنایه از این تربیت نسل بود.

روز مبعث روزی است که خدا به محمد فرمان استقامت علنی می دهد. ولو اینکه تحریم های اجتماعی و اقتصادی موجب تلف شدن مال و جان عزیزان رسول شود. وقتی پیامبر خوش نامی و انسانیت خود را نشان انسان های پیرامون خود داد و یارانی اصیلی را در کنار خود نگه داشت آنگاه بود که حکم نبوت جاری شد.

آری پیامبر در ۴۰ سالگی توانست آمادگی قیام لله را کسب کند و سال ها برای این حرکت اصلاحی علیه طاغوت و کفر و باطل تلاش کرد. و این همان رمزی است که پیامبر در برابر شبهه ها و حرفهای اهل هوس دوام آورد و توانست اسلام واقعی را نگه دارد و به قرن ها بعد ساری کند.

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.